برای دردهای مردم مظلومم ، بغض گلویم را می فشارد ، ترانه های سربی ، آواز بی کسی ، رنج بی پناهی، و گرسنگی مردم میهن!
۱۳۹۴ بهمن ۱۱, یکشنبه
انتشار لیست داراییهای بخشی از مقامات رژیم جمهوری ملایان حاکم که تازگی انتشار یافته
انتشار لیست داراییهای بخشی از مقامات رژیم جمهوری ملایان حاکم که تازگی انتشار یافته و مشاهده ارقام واقعا دیدنی هست و این در حالی است که فقر و گرسنگی و تن فروشی و فروش اعضا بدن در ایران بیداد می کند و تازه هنوز ایران رسما با اروپا و امریکا و ... تجارت نداشته و حالا بعد از این چه خواهد شد....
در ضمن در این لیست که توسط،کارمند ایرانی بانک مالزی به بیرون درز پیدا کرده اسامی رهبران و مزدورهای معروف رژیم نیست مثل خامنه ای و جد و ابادش و رفسنجانی و بقیه نوچه ها و مزدورها
1ـ غلامحسین الهام : 25 میلیون دلار در دبی (امارات متحده ی عربی ) ، 13 میلیون دلار در ترکیه ، 17 میلیون دلار در سوئیس ، 0.7 میلیون دلار در بیروت
2 ـ س. ح. پناهی : 11 میلیون دلار در بانک اسلامی شریعت ، 4 میلیون یورو در مالزی
3 ـ مسعود کاظمی : 45 میلیون دلار در آلمان ، 4.2 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی )
4ـ علی هاشمی بهرامیان : 5.2 میلیون دلار در کویت ،11 میلیون یورو در بلژیک ، 23 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی لربی ) و مبلغی نامشخص در کمپانی الناخال
5 ـ محمد محمدی : 12 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی ) ، 17 میلیون دلار در کویت ، 8 میلیون یورو در ترکیه
6 ـ مهدی احمدی نژاد : 18 میلیون یورو در بلژیک ، 45 میلیون یورو در سوئیس ، 44 میلیون دلار دربانک اسلامی شریعت
7ـ نازیه خامنه ا ی : 7 میلیون دلار در ترکیه ، 56 میلیون یورو در آلمان ، 122 میلیون پوند درگریت انگلیس
8 ـ صادق محصولی : 14 میلیون یورو در دبی ( امارات متحده ی عربی ) ، 24 میلیون دلار در ترکیه ، 3 میلیون یورو در مالزی
9 ـ مجتبی خامنه ای : 1 بیلیون پوند در گرین انگلیس ( احتمالا" بلوکه شده است) ، 2.2 بیلیون یورو در آلمان ، 766 میلیون دلار در قطر ، مبلغی نامشخص در بانک سوئیس
10 ـ حسین معادیخواه : 15 میلیون دلار در کویت ، 45 میلیون یورو در استرالیا ، 7 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی )
11 ـ عیسی کلانتری : 2 میلیون یورو در بلژیک ، 1.2 میلیون دلار در ایتالیا
12 ـ حسین طائب : 122 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی ) ، 42 میلیون یورو در ایتالیا
13 ـ مسعود حجاریان کاشانی : 92 میلیون دلار در استرالیا ، 13.7 میلیون دلار در قطر
14 ـ سردار احمد وحیدی : 32 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی ) ، 65 میلیون دلار در ترکیه ، 122 میلیون دلار در آلمان (احتمالا" بلوکه شده)
15ـ عباس کدخدائی : 2.5 میلیون دلار در ایتالیا ، 7.1 میلیون دلار در کویت ، 3.2 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی )
16 ـ مجتبی مصباح یزدی : 184 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی ) ، 221 میلیون دلار در کمپانی الناخال ، 55 میلیون یورو در اسپانیا
17 ـ علی مصباح یزدی : 45 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی) ، 17 میلیون دلار در ترکیه ، 65 میلیون پوند در بانک انگلیس ، 75 میلیون دلار در افریقای جنوبی ، 110میلیون یورو در آلمان
18 ـ حسین فیروز آبادی : 320 میلیون دلار در مالزی ، 65 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی) ، 103 میلیون دلار در کویت ، 17 میلیون دلار در ترکیه،...
19 ـ پرویز فاتح : 16 میلیون دلار در ترکیه ، 5.2 میلیون یورو در ترکیه ، 22 میلیون دلار در سوئیس
20 ـ حسین شاجونی : 66.5 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی ) ، 39 میلیون دلار در کویت ، 11.2 میلیون دلار در بیروت ، 8 میلیون دلار در مالزی
21: ح. عسگراولادی : 172 میلیون دلار در بلژیک ، 120 میلیون یورو در آلمان ، 420 میلیون دلار در کمپانی الناخال ، 42 میلیون دلار در ترکیه ، 219 میلیون دلار در مالزی
22 ـ حسین جنتی : 228 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی ) ، مبلغی نا مشخص در بانک سوئیس و مبلغی نا مشخص دربانکی در ترکیه ، 200 میلیون دلار در مالزی ، 150 میلیارد دلار در ژاپن ، 32 میلیون دلار در مالزی
23 ـ سکینه خامنه ای : 25 میلیون دلار در مالزی ، 14 میلیارد دلار در قطر ، 112 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی )
24ـ اسفندیار رحیم مشایی : 5.2 میلیون دلار در آلمان ، 32 میلیون دلار در ایتالیا ، 41 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی )
25 ـ ح. محمدی اقائی : 48.4 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی ) ، 2.4 میلیون دلار دربیروت ، 56 میلیون یورو در اسپانیا
26 ـ علی اکبر ولایتی : 244 میلیون یورو در آلمان ، 6 میلیون یورو در استرالیا ، 56 میلیون دلار در مالزی
27 ـ محمد محمدی ریشهری : 241 میلیون دلار در کمپانی الناخال ، 121 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی ) ، 48 میلیون دلار در آلمان ، 43 میلیون دلار در ایتالیا
28ـ محسن هاشمی بهرامانی : 35 میلیون دلار در دبی ( امارات متحده ی عربی ) ، 56 میلیون دلار در بلژیک
مجاهد کبیر احمد رضایی، آموزگار بزرگ شجاعت ، فداکاری و قاطعیت در نبرد
یازدهم بهمنماه، سالروز شهادت مجاهد کبیر احمد رضایی، از مسئولان برجسته سازمان مجاهدین خلق ایران است که طی نبردی قهرمانانه با مزدوران ساواک شاه در خیابان غفاری تهران به شهادت رسید.
احمد رضایی، از نسل انقلابیونی بود که از کودتای استعماری 28مرداد32 و کشتار بیرحمانه شاه در 15خرداد سال42، تجربه و درس مبارزه انقلابی آموختند و قدم در مسیر راهگشایی بنبست مبارزه مردم ایران گذاشتند. او که مبارزه سیاسی را در نوجوانی در پیوند با جریانات و گروههای سیاسی و مذهبی سالهای آخر دههی 30 آغاز کرده بود در میان شخصیتها و مبارزان مذهبی آن دوران، بهویژه نزد پدرطالقانی، بسیار محبوب بود.
احمد در سالهای ۱۳۴۳ و ۱۳۴۴ در تبدیل عزاداریهای معمولی به یک تظاهرات وسیع سیاسی در تهران نقش برجستهیی داشت. سال سوم دبیرستان بود که در حال انتقال یک دستگاه چاپ بهمنزل، توسط پلیس، دستگیر و مدتی در زندان بود.
احمد با اینکه در دبیرستان، شاگرد ممتازی بود، ولی همواره در تضاد میان تحصیل و مبارزه، مبارزه را انتخاب میکرد. بههمین دلیل از سال پنجم دبیرستان، درس را رها کرد. بهسربازی هم نرفت و زندگیش را بهطور تمامعیار وقف مبارزه نمود.
او بهدلیل کاراکتر بسیار فعال و پرجوش و خروشی که داشت، در میان طبقات و اقشار مختلف کارگر، بازاری و دانشجو صدها دوست و آشنا داشت و همه، او را بهعنوان سمبل تحرک و جسارت میشناختند.
احمد دور جدید فعالیتهای انقلابی خود را با مرزبندی با جریانات سیاسی آن دوران آغاز کرد. در این مسیر بود که در سال48، گمشده خود را یافت و بهسازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. در این راه در پرتو تلاش و فعالیتی پیگیر و خستگیناپذیر بهعنوان یکی از مسئولان ارزنده تشکیلات مجاهدین، منشأ خدمات بسیار گردید.
اما آنچه نام احمد را بهعنوان یک انقلابی بزرگ و یکی از برجستهترین کادرهای مجاهدین برای همیشه در تاریخ سازمان و مبارزات انقلابی مردم ایران بهثبت رسانده، نقش بیهمتای او در بازسازی تشکیلات مجاهدین پساز ضربه گسترده رژیم شاه به تشکیلات مجاهدین در سال 50 بود. هنگامی که در اوضاع تیره و بحرانی پساز یورشهای ساواک، با دستگیری کلیه بنیانگذاران و90درصد از اعضای مرکزیت مجاهدین، اساس موجودیت سازمان درمعرض خطر قرار گرفته بود، احمد بهعنوان تنها کادر باقیمانده از مسئولان مجاهدین، رسالتی سنگین را برعهده داشت و میبایست در بحبوحه بسیج دیوانهوار ساواک و تور وسیعی که برای دستگیریش پهن شده بود، به بازسازی تشکیلات بیرون زندان مبادرت میکرد.
احمد رضایی، نخستین شهید سازمان مجاهدین خلق و یکی از درخشانترین چهرههای انقلابی تاریخ معاصر ایران است. او قهرمانی است که تا آخرین لحظهی زندگیش، بار تمام مسئولیتها و وظایفش را با قاطعیت و پشتکاری شگفتانگیز به دوش کشید و با شهادتش نیز سنت قهرمانانه و پاکبازانهی ”فدای تمامعیار“ را بنیان گذاشت. از آن روز به بعد، رویکرد قهرمانانه احمد، به الگوی یکی از شورانگیزترین ارزشهای مجاهدین تبدیل گردید.
احمد رضایی، از نسل انقلابیونی بود که از کودتای استعماری 28مرداد32 و کشتار بیرحمانه شاه در 15خرداد سال42، تجربه و درس مبارزه انقلابی آموختند و قدم در مسیر راهگشایی بنبست مبارزه مردم ایران گذاشتند. او که مبارزه سیاسی را در نوجوانی در پیوند با جریانات و گروههای سیاسی و مذهبی سالهای آخر دههی 30 آغاز کرده بود در میان شخصیتها و مبارزان مذهبی آن دوران، بهویژه نزد پدرطالقانی، بسیار محبوب بود.
احمد در سالهای ۱۳۴۳ و ۱۳۴۴ در تبدیل عزاداریهای معمولی به یک تظاهرات وسیع سیاسی در تهران نقش برجستهیی داشت. سال سوم دبیرستان بود که در حال انتقال یک دستگاه چاپ بهمنزل، توسط پلیس، دستگیر و مدتی در زندان بود.
احمد با اینکه در دبیرستان، شاگرد ممتازی بود، ولی همواره در تضاد میان تحصیل و مبارزه، مبارزه را انتخاب میکرد. بههمین دلیل از سال پنجم دبیرستان، درس را رها کرد. بهسربازی هم نرفت و زندگیش را بهطور تمامعیار وقف مبارزه نمود.
او بهدلیل کاراکتر بسیار فعال و پرجوش و خروشی که داشت، در میان طبقات و اقشار مختلف کارگر، بازاری و دانشجو صدها دوست و آشنا داشت و همه، او را بهعنوان سمبل تحرک و جسارت میشناختند.
احمد دور جدید فعالیتهای انقلابی خود را با مرزبندی با جریانات سیاسی آن دوران آغاز کرد. در این مسیر بود که در سال48، گمشده خود را یافت و بهسازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. در این راه در پرتو تلاش و فعالیتی پیگیر و خستگیناپذیر بهعنوان یکی از مسئولان ارزنده تشکیلات مجاهدین، منشأ خدمات بسیار گردید.
اما آنچه نام احمد را بهعنوان یک انقلابی بزرگ و یکی از برجستهترین کادرهای مجاهدین برای همیشه در تاریخ سازمان و مبارزات انقلابی مردم ایران بهثبت رسانده، نقش بیهمتای او در بازسازی تشکیلات مجاهدین پساز ضربه گسترده رژیم شاه به تشکیلات مجاهدین در سال 50 بود. هنگامی که در اوضاع تیره و بحرانی پساز یورشهای ساواک، با دستگیری کلیه بنیانگذاران و90درصد از اعضای مرکزیت مجاهدین، اساس موجودیت سازمان درمعرض خطر قرار گرفته بود، احمد بهعنوان تنها کادر باقیمانده از مسئولان مجاهدین، رسالتی سنگین را برعهده داشت و میبایست در بحبوحه بسیج دیوانهوار ساواک و تور وسیعی که برای دستگیریش پهن شده بود، به بازسازی تشکیلات بیرون زندان مبادرت میکرد.
۱۳۹۴ بهمن ۱۰, شنبه
نماز با صدای زنده یاد فریدون فروغی
تقویم تاریخ: نهم بهمن ماه زادروز فریدون فروغی
نماز با صدای زنده یاد فریدون فروغی
شعر از شهیار قنبری
آهنگ از اسفندیار منفرد زاده
تن تو ظهر تابستونو بیادم میاره
رنگ چشمهای تو بارونو بیادم میاره
وقتی نیستی زندگی فرقی با زندون نداره
قهر تو تلخی زندونو بیادم میاره
من نمازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه
تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون میزنه
تو همون خونی که هر لحظه تو رگهای منه
تو مثل خواب گل سرخی لطیفی مثل خواب
من همونم که اگه بی تو باشه جون میکنه
من نمازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه
تو مثل وسوسه شکار یک شاپرکی
تو مثل شوق رها کردن یک بادبادکی
تو همیشه مثل یک قصه پر از حادثه ای
تو مثل شادی خواب کردن یک عروسکی
من نمازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه
تو قشنگی مثل شکلهایی که ابرها میسازند
گلهای اطلسی از دیدن تو رنگ میبازند
اگه مردهای تو قصه بدونن که اینجایی
برای بردن تو با اسب تنلندر میتازند
من نمازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه
نماز با صدای زنده یاد فریدون فروغی
شعر از شهیار قنبری
آهنگ از اسفندیار منفرد زاده
تن تو ظهر تابستونو بیادم میاره
رنگ چشمهای تو بارونو بیادم میاره
وقتی نیستی زندگی فرقی با زندون نداره
قهر تو تلخی زندونو بیادم میاره
من نمازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه
تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون میزنه
تو همون خونی که هر لحظه تو رگهای منه
تو مثل خواب گل سرخی لطیفی مثل خواب
من همونم که اگه بی تو باشه جون میکنه
من نمازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه
تو مثل وسوسه شکار یک شاپرکی
تو مثل شوق رها کردن یک بادبادکی
تو همیشه مثل یک قصه پر از حادثه ای
تو مثل شادی خواب کردن یک عروسکی
من نمازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه
تو قشنگی مثل شکلهایی که ابرها میسازند
گلهای اطلسی از دیدن تو رنگ میبازند
اگه مردهای تو قصه بدونن که اینجایی
برای بردن تو با اسب تنلندر میتازند
من نمازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه
۱۳۹۴ بهمن ۹, جمعه
۱۳۹۴ بهمن ۷, چهارشنبه
در تظاهرات «نه» به روحانی، علیه اعدامها و نقض حقوقبشر در ایران شرکت کنید! محل تظاهرات : «پلاس دانفق-قوشقو» مکان: پاریس- پلاس دانفق-قوشقو زمان: 8 بهمن 94 (28 ژانویه 2016) ساعت ١٣ Thirsday 28 January 2016, 13h00 Paris Place Denfert-Rochereau #No2Rouhani #humanrights #France #Iran #StopExecutionsIran
۱۳۹۴ بهمن ۶, سهشنبه
۱۳۹۴ بهمن ۵, دوشنبه
۱۳۹۴ بهمن ۴, یکشنبه
ابي - هلا دوباره مي شود / شعر:مينا اسدي
هلا توان همه عاشقان در تبعيد
هلا توان همه عاشقان در ميهن
هلا توان همه عاشقان در ايران
دوباره زاغه نشينان به زاغه برگشتند
دوباره طاهره ها از گرسنگي مردند...
هلا توان همه عاشقان در ايران
دوباره زاغه نشينان به زاغه برگشتند
دوباره طاهره ها از گرسنگي مردند...
موسیقی فولکلور بختیاری..
آیین دوغ زنی و اشعاری که هنگام درست کردن دوغ زنان بختیاری زمزمه می کردنند دل خوانده هایی که سینه به سینه نقل می شدند
به بهانه زاد روزش " فرهاد مهراد "
به بهانه زاد روزش " فرهاد مهراد "
"یه شب مهتاب"
آوا: فرهاد
چکامه : احمد شاملو
آهنگ: اسفندیار منفردزاده
***********************
یه شب مهتاب ~ ماه میاد تو خواب
منو میبره ~ کوچه به کوچه
باغ انگوری ~ باغ آلوچه
دره به دره ~ صحرا به صحرا
اون جا که شبا ~ پشت بیشهها
یه پری میاد ~ ترسون و لرزون
پاشو میذاره ~ تو آب چشمه
شونهمیکنه ~ موی پریشون…
یه شب مهتاب ~ ماه میاد تو خواب
منو میبره ~ ته اون دره
اونجا که شبا ~ یکه و تنها
تکدرخت بید ~ شاد و پرامید
میکنه بهناز ~ دسشو دراز
که یه ستاره ~ بچکه مث
یه چیکه بارون ~ به جای میوهش
نوک یه شاخهش ~ بشه آویزون…
یه شب مهتاب ~ ماه میاد تو خواب
منو میبره ~ از توی زندون
مث شبپره ~ با خودش بیرون،
میبره اونجا ~ که شب سیا
تا دم سحر ~ شهیدای شهر
با فانوس خون ~ جار میکشن
تو خیابونا ~ سر میدونا:
عمو یادگار! ~ مرد کینهدار!
مستی یا هشیار ~ خوابی یا بیدار؟
مستیم و هشیار ~ شهیدای شهر!
خوابیم و بیدار ~ شهیدای شهر!
آخرش یه شب ~ ماه میاد بیرون،
از سر اون کوه ~ بالای دره
روی این میدون ~ رد میشه خندون
یه شب ماه میاد .......................... .احمد شاملو
"یه شب مهتاب"
آوا: فرهاد
چکامه : احمد شاملو
آهنگ: اسفندیار منفردزاده
***********************
یه شب مهتاب ~ ماه میاد تو خواب
منو میبره ~ کوچه به کوچه
باغ انگوری ~ باغ آلوچه
دره به دره ~ صحرا به صحرا
اون جا که شبا ~ پشت بیشهها
یه پری میاد ~ ترسون و لرزون
پاشو میذاره ~ تو آب چشمه
شونهمیکنه ~ موی پریشون…
یه شب مهتاب ~ ماه میاد تو خواب
منو میبره ~ ته اون دره
اونجا که شبا ~ یکه و تنها
تکدرخت بید ~ شاد و پرامید
میکنه بهناز ~ دسشو دراز
که یه ستاره ~ بچکه مث
یه چیکه بارون ~ به جای میوهش
نوک یه شاخهش ~ بشه آویزون…
یه شب مهتاب ~ ماه میاد تو خواب
منو میبره ~ از توی زندون
مث شبپره ~ با خودش بیرون،
میبره اونجا ~ که شب سیا
تا دم سحر ~ شهیدای شهر
با فانوس خون ~ جار میکشن
تو خیابونا ~ سر میدونا:
عمو یادگار! ~ مرد کینهدار!
مستی یا هشیار ~ خوابی یا بیدار؟
مستیم و هشیار ~ شهیدای شهر!
خوابیم و بیدار ~ شهیدای شهر!
آخرش یه شب ~ ماه میاد بیرون،
از سر اون کوه ~ بالای دره
روی این میدون ~ رد میشه خندون
یه شب ماه میاد ..........................
قلع و قمع کاندیداهای اخوند روحانی
شورای نگهبان که از جمله طیول ولی فقیه ارتجاع است ، در اقدامی قابل پیش بینی قریب 60 درصد از کاندیداهای نزدیک به باند رفسنجانی – روحانی را حذف کرد و بدین سان به شقه و شکاف هرچه بیشتر در راس نظام آخوندی بر سر کرسی های دو مجلس حکومتی و خبرگان رهبری ضریب زد.
ابعاد حذف فله ای کاندیداهای باند روحانی از سوی “فیلتر» باند ولی فقیه در حالی است که برای نمونه سایت حکومتی دنیای اقتصاد (1 بهمن 1394) از جمله گزارش کرده است:”از ۵۴ نامزد حزب! اعتماد ملی، تنها یک نفر تایید شده است. مردمسالاری بیش از ۶٠ چهره مورد قبول خود را نامزد نمایندگی کرد ولی کمتر از ١٠ نفر آنان تایید صلاحیت شدهاند. از ١٠٠ نامزد مورد حمایت کارگزاران سازندگی هیچیک تایید صلاحیت نشدند. نامزدهای مورد حمایت انجمن اسلامی ! مدرسین دانشگاهها، همگی ردصلاحیت شدند.
حزب اعتدال و توسعه طرفدار دولت در سراسر کشور از حدود ٣۴٠ نفر برای نامزدی مجلس دعوت کرد ولی صلاحیت حدود ٣٠٠ نفرشان احراز نشد. از تعداد ٢۶ نامزد انجمن اسلامی! جامعه پزشکی و ١۴۶ نامزد حزب ! اتحاد ملت ایران هم کسی تایید نشد».
صرف نظر از پسوندهای قلابی و حزب سازی های تصنعی از سوی رسانه های رژیم برای فضا سازی ، به یقین حذف بخش بزرگی از کاندیداهای موردحمایت “دولت و تدبیر و امید » که صدای متولی آن را نیز درآورده است ، خود بهترین گواه برطرح مهندسی انتخایات از سوی ولی فقیه زهر خورده در دوران پسا زهر خوران اتمی می باشد.
ابعاد بحران بحدی است که برای نمونه رئیس دولت یازدهم نظام آخوندی در تازه ترین سخنان ، صحنه بحران موجود و جنگ قدرت در میان باند های حکومتی را اینگونه به تصویر کشیده است: “ما قانون اساسی را اینجوری می خواهیم تفسیر بکنیم، قانون اساسی را اینجوری می خواهیم اجرا بکنیم، اسمش خانه ملت است، نه خانه یک جناح،...خوب همه بیایند پای صندوق آراء، چه جوری بیایند پای صندوق آراء، قبلش ما باید امید ایجاد کنیم، شور ایجاد کنیم، رقابت ایجاد کنیم، خوب یک جناح اگر نیست، یک جناح اگر هست،که خوب همانا دیگه انتخابات هفتم اسفند نمی خواهد، همانها تشریف ببرند مجلس دیگه».
همچنین آخوند روحانی ضمن خطاب قراردادن شخص خامنه ای بی محابا سیاست وی را در این زمینه به چالش کشید و گفت: “«ما امروز بعد از سی ماه مذاکره با سختیهای فراوان با تصمیمات بسیار بسیار سخت و با مسئولیتهای سنگینی که در بسیاری از موارد من شخصا بعهده گرفتم...حالا توی ماشینی که داره حرکت می کنه شما نمی توانید بگید که همه چیزش به اندازه هم ارزش داره، اما یکی اش اگر نباشه ماشین حرکت نمی کنه، یا تایر هم نباشه حرکت نمی کنه، لاستیک شما باد هم نداشته باشه ادامه پیدا نمی کنه».
ترجمان این سخنان همان سهم خواهی باند رفسنجانی – روحانی در جنگ قدرت بر سر کرسی های دو مجلس حکومتی است. رئیس جمهور دست نشانده ولی فقیه با زبان بی زبانی بدن سان به ولی نعمت خود یادآوری می کند که در نبود وی و سیاست های دولت ، به یقین اکنون رژیم آخوندی در کلیت اش در نقطه فعلی و در دوران پس از برداشتن تحریم ها نیز شخص ولی فقیه همچنان بر مسند قدرت نمی بود.
حزب اعتدال و توسعه طرفدار دولت در سراسر کشور از حدود ٣۴٠ نفر برای نامزدی مجلس دعوت کرد ولی صلاحیت حدود ٣٠٠ نفرشان احراز نشد. از تعداد ٢۶ نامزد انجمن اسلامی! جامعه پزشکی و ١۴۶ نامزد حزب ! اتحاد ملت ایران هم کسی تایید نشد».
صرف نظر از پسوندهای قلابی و حزب سازی های تصنعی از سوی رسانه های رژیم برای فضا سازی ، به یقین حذف بخش بزرگی از کاندیداهای موردحمایت “دولت و تدبیر و امید » که صدای متولی آن را نیز درآورده است ، خود بهترین گواه برطرح مهندسی انتخایات از سوی ولی فقیه زهر خورده در دوران پسا زهر خوران اتمی می باشد.
ابعاد بحران بحدی است که برای نمونه رئیس دولت یازدهم نظام آخوندی در تازه ترین سخنان ، صحنه بحران موجود و جنگ قدرت در میان باند های حکومتی را اینگونه به تصویر کشیده است: “ما قانون اساسی را اینجوری می خواهیم تفسیر بکنیم، قانون اساسی را اینجوری می خواهیم اجرا بکنیم، اسمش خانه ملت است، نه خانه یک جناح،...خوب همه بیایند پای صندوق آراء، چه جوری بیایند پای صندوق آراء، قبلش ما باید امید ایجاد کنیم، شور ایجاد کنیم، رقابت ایجاد کنیم، خوب یک جناح اگر نیست، یک جناح اگر هست،که خوب همانا دیگه انتخابات هفتم اسفند نمی خواهد، همانها تشریف ببرند مجلس دیگه».
همچنین آخوند روحانی ضمن خطاب قراردادن شخص خامنه ای بی محابا سیاست وی را در این زمینه به چالش کشید و گفت: “«ما امروز بعد از سی ماه مذاکره با سختیهای فراوان با تصمیمات بسیار بسیار سخت و با مسئولیتهای سنگینی که در بسیاری از موارد من شخصا بعهده گرفتم...حالا توی ماشینی که داره حرکت می کنه شما نمی توانید بگید که همه چیزش به اندازه هم ارزش داره، اما یکی اش اگر نباشه ماشین حرکت نمی کنه، یا تایر هم نباشه حرکت نمی کنه، لاستیک شما باد هم نداشته باشه ادامه پیدا نمی کنه».
ترجمان این سخنان همان سهم خواهی باند رفسنجانی – روحانی در جنگ قدرت بر سر کرسی های دو مجلس حکومتی است. رئیس جمهور دست نشانده ولی فقیه با زبان بی زبانی بدن سان به ولی نعمت خود یادآوری می کند که در نبود وی و سیاست های دولت ، به یقین اکنون رژیم آخوندی در کلیت اش در نقطه فعلی و در دوران پس از برداشتن تحریم ها نیز شخص ولی فقیه همچنان بر مسند قدرت نمی بود.
۱۳۹۴ بهمن ۳, شنبه
ميدان دانفر- روشرو Denfert-Rochereau که تظاهرات علیه روحانی در آن صورت میگیرد، بلحاظ تاریخی و سیاسی میدان مهمی است
ميدان دانفر- روشرو Denfert-Rochereau که تظاهرات علیه روحانی در آن صورت میگیرد، بلحاظ تاریخی و سیاسی میدان مهمی است . چند ویژگی تاریخی این محل:
• در سال 1944 جنگهاي شهري مقاومت ملي فرانسه با قواي اشغالگر نازي كه پاريس را در اختيار داشتند شدت گرفت و بين روزهای 19 تا 25 اوت 1944 نيروهاي مقاومت پاريس، كه بعداً متفقين هم به كمك آنها آمدند، شهر را آزاد كردند. فرمانده مقاومت در منطقه پاريس، يك سرهنگ كمونيست بنام هانري رولتانگي Colonnel Henri Rol-Tanguy بود كه مقر فرماندهي خودش را در قسمتي از اين تونلهای این محل قرار داده بود.• در زير ميدان و اين محله نقب ها و تونل هايي از قديم الايام حفر شده... يكي از خيابانهاي منتهي به ميدان از سال 2004 در مراسم بزرگداشت آزادسازي پاريس بنام او نامگذاري شد.
• نيروي زرهي ژنرال لوكلرك (تحت فرماندهي دوگل) كه براي فتح پاريس و پشتيباني از نيروي مقاومت وارد پاريس شد از دروازه جنوب پاريس Porte d’Orléans وارد شهر شدند كه درست در جنوب ميدان دانفر قرار دارد.
• شير بزرگ وسط ميدان كه شاخص آنست بنام « ليون دو بلفور Lion de Belfort » در واقع مجسمه اي (از مس) كپي شده از اصل سنگي آنست كه در شهر بلفور(شرق فرانسه) در سنگ تراشيده شده است. زير مجسمه نوشته است : « Resistance nationaleمقاومت ملي 1870-1871 ) در اين تاريخ جنگ بين فرانسه و همسايه شرقي آن (دولت پروس Prusse كه قبل از آلمان وجود داشته) رخ داد. هنگام محاصره شهر توسط قواي پروس يك سرهنگ فرانسوي بنام دانفر-روشرو مدت سه هفته مقاومت كرد و آن مجسمه بياد مقاومت اين شهر ساخته شد و اسم اين سرهنگ روي ميدان گذاشته شد.
• ديوارهاي حصار شهر قديمي پاريس قبلاً در اين مكان بوده و يكي از دروازه هاي پاريس در اينجا قرار داشته. قبل از انقلاب كبير فرانسه (1789) در اينجا عوامل پادشاه از كساني كه وارد شهر مي شدند خراج (ماليات) مي گرفتند. دو ساختمان قديمي مشابه هم كه ضلع جنوبي ميدان قرار دارد، محل جمع آوري اين ماليات شاهانه بوده كه بعد از انقلاب ديگر ملغاء شده است.
• در زير ميدان و اين محله نقب ها و تونل هايي از قديم الايام حفر شده... در پايان قرن هيجدهم كه بدلايل بهداشتي تعداد زيادي از قبرستانهاي پاريس را تخريب كردند، باقيمانده اجساد دفن شده در اين قبرستانها را به اين نقب ها منتقل كردند. اسكلت هاي حدود 6 ميليون نفر از سكنه پاريس به اين تونل ها منتقل شده و قابل رؤيت است. قسمتي از آن بصورت موزه براي بازديد عموم باز است. اين مكان به «كاتاكومب catacombes» معروف است و در گوشه اي از ميدان قرار دارد كه هر سال 300 هزار نفر از آن ديدن مي كنند.
اشتراک در:
پستها (Atom)
واکسن؛ خامنه ای چطور پُشت مُجریان فرمانش را خالی کرد
منصور امان / فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۸ مرداد منبع: پایگاه اینترنتی ایران نبرد و جنگ خبر http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5...