۱۳۹۹ فروردین ۱۲, سه‌شنبه

شانتاژ جهانی و منطقه ای به بهانه کرونا




 زینت میرهاشمی/ فراسوی خبر ... سه شنبه ۱۲ فروردین منتشرشده در وب سایتهای ایران نبرد و جنگ خبر
این روزها بازار مظلوم نمایی، دغلبازی پایوران رژیم برای شکستن تحریمهای آمریکا داغ است. ادعاهای سران رژیم در ربط دادن گسترش ویروس کرونا با تحریم و وصل کردن سرنوشت آن با رفع تحریمها، دروغ، بی پایه و بی مایه است. زیرا بر همگان روشن است که علت گسترش این ویروس پنهان کاری، عدم قرنطینه و فقدان سیاست مردمی و همچنین عدم اعتماد مردم به حکومت در مقابله با پخش ویروس است.
ادعای بی پول بودن و عدم دسترسی به امکانات مالی برای تهیه دارو و امکانات بهداشتی حرفی پوچ است. ثروت انباشت شده در نهادهای زیر مجموعه ولی فقیه بسیار بیش از میزان نیاز برای مبارزه با بیماری کرونا است. سرمایه و ثروت هُلدینگهای مرتبط با نهاد ولایت فقیه، از آستان قدس رضوی، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام، قرارگاه خاتم الانبیا و ... عظیم و چشمگیر است و این شرکتها تاکنون در مبارزه با کرونا اقدام جدی نکرده اند.
تناقض در اینجاست که روحانی از یک طرف همه خرابیها را آباد می خواند و حتا اعلام آمادگی کمک به کشورهای دیگر می کند و از طرف دیگر برای رفع تحریمها کمپین راه می اندازند.
ماله کش ملا اجنه، «توامانی تحریم و کرونا» را «رنج مضاعف» برای مردم ایران اعلام می کند. البته منظورش از مردم، نظام حاکم است. ربیعی، سخنگوی روحانی، از شعار شکستن «اتحاد تحریم و کرونا» حرف می زند در حالی که خود رژیم بزرگترین تحریم کننده مردم ایران است.
این که تحریمها به زندگی مردم فشار می آورد درست است اما این رژیم است که باعث چنین وضعیتی شده است. تلاش رژیم برای برداشتن تحریمها به ویژه در شرایطی که بهای نفت بی اندازه پایین آمده است، به سرنوشت کرونا ربط ندارد بلکه به سرنوشت بود و باش نیروهای جنگ نیابتی رژیم متصل است.
رویدادهای هفته های اخیر در عراق و تشدید فعالیت گروههای نظامی وابسته به سپاه قدس و بازیهای موشکی حوثیهای یمن در هنگامه ای که ویروس کرونا در ایران جان هزاران نفر را می گیرد، معنای شانتاژ جهانی و منطقه ای رژیم به بهانه کرونا را برجسته می کند. رژیم در حال فرصت سازی برای زنده نگاه داشتن جنگ نیابتی به ویژه در عراق برای چینش نیروهایش در حکومت عراق است.
گفته های سرکرده کل سپاه پاسداران در روز شنبه ۹ فروردین (روز پاسدار) تاییدی بر نقش مخرب و دخالتگرانه سپاه پاسداران در منطقه است. پاسدار حسین سلامی برای فعالیتهای سپاه پاسداران مثل همیشه هیچ مرز جغرافیایی قائل نشد. وی فعالیت سپاه تروریستی در هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای ایران را برشمرد و گفت: «تهدیدها پیچیده تر و همه جانبه تر شده اند و میادین عمل وسعت یافته، بنابراین قلمروی عملکرد سپاه هم گسترش پیدا کرده است.» رژیم به کرونا متوسل شده تا جغرافیای سیاسی را برای امنیت حاکمیت ترسیم کند و نه منافع مردم ایران.
عکس ‏‎Khosro Khajehnory‎‏

۱۳۹۹ فروردین ۱۰, یکشنبه

از تو گفتن - خواننده نسرین

شبیخون کرونا بر ساختار ویروس حکومتی


زینت میرهاشمی / فراسوی خبر ... یکشنبه ۱۰ فروردین / منتشرشده در وب سایتهای جنگ خبر و ایران نبرد
به نظر می رسد شبیخون کرونا، هوش و حواس را از اهالی بیت ولی فقیه و دلواپسان نظام حسابی ربوده است. زدن سازهای ناهمگون از طرف کارگزاران حکومت، دادن آمارهای متفاوت، پنهانکاری، دروغ بافی، طرح تئوری توطئه و... واکنشی مجرمانه در برابر ویروس هوشمندی است که ساختار فاسد و ویروسی حکومت را نشانه گرفته است. ویروس کرونا تمامی راهکارها و ساز و کارهای حکومت فاسد و دروغپرداز را در کوچه و بازار، در کارخانه و مزرعه و در بیمارستانها و گورهای جمعی به چالش کشید و بی آبرویی پایوران نظام را در همه جا آشکار کرده است.
حسن روحانی، قهرمان پوشاندن واقعیتها با دروغهای بزرگ، به پرت و پلاگویی دچار شده است. داده های آماری، گزارشها، نوشته ها و مستندات تهیه شده از زندگی مردم ایران، پولی کردن بهداشت و... بر حرفهای این آخوند شیاد مهر باطل می زند. حرکتهای اعتراضی پرستاران طی چند سال گذشته دلیل دیگری برای بی پایه بودن حرفهای روحانی است.
حسن روحانی ضمن شکرگزاری از این همه «نعمت»، ار وفور اجناس در فروشگاههای ایران و وارونه نشان دادن قفسه های فروشگاههای کشورهای اروپایی به ویژه بخش دستمال توالت گزافه گویی می کند. او در مورد تختهای اضافی برای پذیرش بیماران و پرداخت هزینه ۹۰ درصد بیماران، پایین آمدن فوتیها در ایران دروغ بافی می کند. روحانی بیماران روی زمین خوابیده در بیمارستانهای کشورهای دیگر و وجود همه امکانات بهداشتی برای کادرهای درمان در ایران و رضایت آنها را به دروغ مطرح می کند.
روحانی روز شنبه ۹ فروردین اوج شیادی خود را نشان داد. وی با بزک کردن ویرانیها و پنهان کردن فجایع مدال افتخار بر سینه خودش زد. اما حسن روحانی نگفت که چرا در ایران پزشکان، پرستاران و کادرهای درمانی نسبت به کشورهای دیگر بیش تر قربانی بی تدبیری نظام شده اند؟ چرا سازمان جهانی بهداشت به داده های آماری رژیم اعتماد ندارد و آن را غیر واقعی دانسته است؟ چرا تناسبی میان آمار مبتلایان و جانباختگان وجود ندارد؟ چرا قرار شده آمار مشخص داده نشود و سرانجام چرا باید برای ۳۱۶ نفر پرونده قضایی به جرم افشاگری در رابطه با همه گیری ویروس کرونا تشکیل شود و ...؟
روحانی با یک حساب ساده می تواند بفهمد که علت خالی شدن فروشگاههای کشورهای مورد نظرش به دلیل قدرت خرید مردم و توانایی آنها در مورد تهیه وسایل بهداشت است. روحانی به پایین بودن قدرت خرید مردم، روزمزد بودن قشر عظیمی از نیروهای کار که در رویارویی با کرونا سفره های شان تهی شده اشاره نکرد. وی به توزیع اجناس در فروشگاهها اشاره کرد اما به جیب خالی کارگران و شکمهای خالی کودکان کار و ... اشاره نکرد. روحانی استاد جَعل ویرانیها به آبادیها است و البته در دنیای کنونی و با انبوه اطلاعات و ارتباطات دروغهای او خریداری ندارد.
در مورد حرفهای مسعود پزشکیان، نایب رئیس مجلس ارتجاع که می گوید: «اعتماد عمومی کاهش پیدا کرده است»، این سوال مطرح می شود که روحانی برای چه کسانی این حرفهای دروغ و بی خریدار را می زند و چرا می زند؟
چرا نام ویروس کرونا در ایران به «بیماریهای تنفسی» تبدیل شده است؟ مجلس نشین مشهد می گوید: «یک بیماری شیوع پیدا کرده که اسم خارجی ‌اش "کرونا ویروس" است و در داخل نامش "بیماری حاد تنفسی" می ‌شود. ... مثلا در خراسان ۴۰۰ نفر بر اثر بیماری حاد تنفسی و ۵۰ نفر بر اثر کرونا فوت کرده ‌اند».
سخنگوی وزارت بهداشت رژیم روز شنبه ۹ فروردین اعلام کرد که: «قرار است سازمان پزشکان بدون مرز در مناطق مرزی ایران یک بیمارستان برای دادن خدمات به «اتباع خارجی» دایر کند.». این اقدام رژیم گفته های مردم مبنی بر این که رژیم کمکهای نهادهای بین المللی برای مبارزه با کرونا در ایران را صرف جاهای دیگر می کند را تقویت می کند.
عکس ‏‎Farangiss Baighareh‎‏

۱۳۹۹ فروردین ۹, شنبه

CORONA (Parody LLORONA, Angélica Vale & Marco Antonio Solís)

شورش در زندانها فریاد مدد خواهی است



 منصور امان / فراسوی خبر... شنبه ۹ فروردین
منبع وبسایت های ایران نبرد و جنگ خبر
سیاهچالهای رژیم ولایت فقیه آرام نمی گیرد. در ادامه شورشهای پیاپی زندانیان در شهرهای مُختلف، اینک زندانهای تبریز و سقز هم به صحنه تلاش نااُمیدانه حبس شدگان برای زنده ماندن تبدیل شد.

شیوع افسارگُسیخته ویروس کُرونا در کشور، زندانها را نیز که به ظاهر مُحیطهای دربسته و ایزوله از اجتماع به شمار می رود، ایمن نگذاشته است. اسارتگاه های زیر مُدیریت رژیم مُلاها بدون کُرونا هم به دلیل شرایط وخیم بهداشتی و شیوه غیرانسانی اداره، کانونهایی برای نشر انواع بیماریهای واگیردار و مُنفرد بوده است. از این زاویه، تاخت و تاز ویروس کُرونا در این مراکز را می توان ارتقای شرایط موجود از وخیم به خطرناک دانست.

آنچه که مردُم ایران در ابعاد سراسری از رویکرد حاکمیت به بُحران کُرونا تجربه می کنند، در ابعاد کوچک تر در زندانها در حال تکرار است، با این تفاوُت که زندانیان حتی به طور شخصی و به خرج و همت خویش نیز امکان حفاظت از خود در برابر آن را ندارند. آنها نه می توانند خود را قرنطینه کنند و نه از دیگران فاصله بگیرند. سلامت و امنیت بهداشتی آنان به گونه مُطلق وابسته به رفتار و اقدامات زندانبان است.

این مسوولیتی است که رژیم ولایت فقیه نه فقط آن را به رسمیت نمی شناسد، بلکه خود سهم به سزایی در بدتر کردن شرایط زندانیان از هر نظر دارد. سیستم زندانهای ج.ا با مُراقبت بهداشتی، بهداری، دارو و درمان بیگانه است، تامین آب و غذای زندانیان را بار اضافی می داند، فضای کافی برای خواب، خوراک و نشستن زندانیان را لوکس می شمارد و زندان به را منبع درآمدی برای مُدیران و مسوولانش بدل کرده که از فروش مواد مُخدر تا باجگیری از زندانیان و خانواده ها برای عرضه خدمات و وسایل ابتدایی را در بساط دارند.

همینجا باید یادآور شد که شرایط زندانیان سیاسی و عقیدتی و دسته دیگری که مُتهم به "جاسوسی" و "ارتباط با بیگانگان" هستند، حتی از این نیز وخیم تر است. حاکمیت افزون بر حُکم بیدادگاه هایش، علیه آنها شمشیر انتقام جویی، اعتراف گیری، مُنفعل سازی سر آخر قتل سفید را هم به کمر بسته است. در همان حال که اشاعه انواع بیماریها و نبود درمان بین این دسته از زندانیان یک سیاست آگاهانه و به قصد است، در مورد زندانیان عادی این امر یک نقص ساختاری و محصول اجتناب ناپذیر دیدگاه غیرانسانی نسبت به زندانیان و شیوه قُرون وسطایی اداره زندانهاست.

زندانیان عادی تاکُنون با خطراتی روبرو بوده اند که تاثیری تدریجی و خزنده بر سلامتی و زندگی آنها داشته؛ ویروس کُرونا اما تهدیدی با پیامدهای فوری و بی واسطه است که احتمال انتقال و ابتلا به آن با هیچیک از بیماریهای آشنا و رایج در زندان مُقایسه پذیر نیست. فشار این واقعیت هراسناک، پرتُوی دیگر به نارساییهای سیستم فاسد زندان می افکند و آن را در مرکز توجُه و در گام بعد، اعتراض زندانیان قرار می دهد.

آنها نسبت به جان خود بیمناک هستند، زیرا شاهد بی اعتنایی کامل زندانبان به خطری که تهدیدشان می کند، هستند: مواد ضدعُفونی کننده در اختیارشان قرار نمی گیرد، در مواردی حتی از دادن جیره مواد شُستُشو نیز خودداری می شود، افراد مشکوک به ابتلا، قرنطینه نمی شوند، از زندانیان جدید تست گرفته نمی شود، آب ساعاتی از روز قطع می شود، از تراکُم بالا در بند و اُتاقها کاسته نمی شود، زندانها ضدعُفونی نمی شود و جُز آن.

آنچه که در زندانهای رژیم ولایت فقیه در جریان است، لگدمالی جان و سلامت کسانی است که بدون دسترسی به هرگونه امکانی، زیر چتر حاکمیت و به بیان دقیق تر، در چنگ آن قرار دارند. آنها سر به شورش برمی دارند، زیرا در هنگامه کُرونا نیاز به کُمکی دارند که از آنها بیرحمانه دریغ می شود.
عکس ‏‎Farangiss Baighareh‎‏

۱۳۹۹ فروردین ۷, پنجشنبه

ج.ا به تحریم مردُم ایران خاتمه دهد، همین امروز!

 منصور امان / فراسوی خبر... پنجشنبه ۷ فروردین / منبع وبسایت های ایران نبرد و جنگ خبر
گُسترش بی توقف ویروس کُرونا و گرداب مرگباری که در حال فرو بردن مردُم سراسر ایران در خود است، جای تردید باقی نمی گذارد که باید قاطعانه از رفع تحریم دفاع کرد.

امروز که کشور با یک پا از آستانه یک فاجعه انسانی گذر کرده و می رود که تا به تمامی بدان گام بگذارد، وظیفه ای فوری تر و میهنی تر از خواست پایان دادن به مُحاصره ای که برای جلوگیری از کُمک رسانی به مردُم مُصیبت زده ایران بر پا شده، وجود ندارد. اخراج پزشکان بدون مرز، فقط نوک کوه یخ این سیاست تبهکارانه است که ارتباط ایران با جهان خارج را قیچی کرده و جامعه را در یکی از سخت ترین دوران حیاتش از دریافت کُمکهای موثر و حیاتی محروم ساخته است.

بیرون راندن تیم پزشکان بدون مرز علامت بدون سووتفاهُمی است که ج.ا به جامعه بین المللی می دهد: بدون رفع تحریمهای نفتی یا دستکم دسترسی به بخشی از درآمدهای آن، مرزهای ایران به روی کُمکهای خارجی بسته و به روی ویروس کُرونا باز است.

اُلگوی رژیم ولایت فقیه در این رابطه بازی موش و گربه ای است که در دوره بُحران هسته ای با طرفهای خارجی اش پیش می برد. به این صورت که از یکطرف پیامهای اُمیدوار کننده در شکل تن دادن به مُذاکره و بازرسی می فرستاد و از طرف دیگر، از مُذاکره هدفمند و بازرسی هم جانبه سر باز می زد. امروز نیز در همان حال که از اتحادیه اُروپا کُمک مالی و کالایی می گیرد، گروه پزشکان بدون مرز فرانسوی را هم اخراج می کند.

در همین حال رژیم مُلاها مایل نیست کُمکهایی که از کشورهای مُختلف دریافت می کند، به محور اخبار و مسائل شیوع کُرونا در ایران و جنبه های انسانی آن تبدیل شود. سازمان پزشکان بدون مرز که یک نهاد شناخته شده و مُعتبر بین المللی در زمینه کُمک رسانی داوطلبانه به نُقاط بُحران زده است، از نظر بُرد خبری - تبلیغی می توانست دارای چنین کیفیتی باشد. این امر به ویژه هنگامی که "نظام" یک کمپین پُر خرج را در آمریکا با پُشتیبانی شماری از پایوران و کارمندان دولت آقای اوباما علیه تحریمهای نفتی و مالی به راه انداخته، اتفاق مطلوبی به شمار نمی رفت. حاکمیت از آن بیم دارد که ابتکارهایی اینچنین، کمپین مزبور را کمرنگ کرده و از آن بدتر، آن را دفاع ناپذیر و خُنثی سازد.

برای آقایان علی خامنه ای و حسن روحانی کُمکهای تخصُصی، تجهیزاتی و کالایی شفابخش نیست؛ آنها می خواهند با "چشمه زُلال" پالتهای پول درمان شوند. این شُهود غیبی آنها از فواید ویروس کُرونا است که در ابتدا به انکارش پرداختند و اینک دریافته اند که با باز گذاشتن دریچه سیل آن به روی جامعه، شاید بتوانند همدردی و شوک بین المللی را به وجه نقد تبدیل کنند.

حاکمان کشور مردُم را از کُمکهایی که به شدت بدان نیاز دارند محروم کرده اند تا برچیدن آن را با رفع محرومیت خود از درآمدهای بادآورده نفتی مُعامله کنند. سلامت، امنیت و زندگی فردی و اجتماعی مردُم در نگاه آنها مقوله ای مُجرد و بی اهمیت است که گاه می توان آن را لگدمال کرد و گاه به گروگان گرفت. برای آنکه رشته تحریم زندگی، شادی، آزادی و خوشبختی گُسسته شود، باید همین امروز بند از بند رژیم استبدادی – مذهبی ولایت فقیه جُدا کرد.

۱۳۹۹ فروردین ۵, سه‌شنبه

دیکتاتوری که بدون «دشمن موهوم» زنده نمی ماند

 زینت میرهاشمی/ فراسوی خبر ... سه شنبه ۵ فروردین منتشر شده در سایتهای جنگ خبر و ایران نبرد
http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5480


عکس ‏‎Zinat Mirhashemi‎‏

ویروس کرونا با حضور سهمگین، مرگبار و غمگین خود، بساط جهل و خرافات را بیش از هر هنگام به چالش کشید. کرونا از شهر قم، مرکز پرورش جهل و ارتجاع شروع و به سراسر کشور شیوع پیدا کرد. کنشها و واکنشهای پایوران رژیم و در راس آن خامنه ای در زمان همه گیر شدن این ویروس، نشانه شانه خالی کردن از مسئولیت و قتل سازمانیافته مردم ایران است.
سخنرانی خامنه ای در روز یکشنبه ۴ فروردین، به سیم آخر زدن دیکتاتوری است که از ترس «دشمن» در حال سکته کردن است و هر هذیانی را بر زبان می آورد. او کرونا را زیر عبایش مخفی کرد غافل از این که به صادر کننده این ویروس هولناک متهم خواهد شد. حکومت حاضر است مردم جان شان را از دست بدهند اما ولی فقیه بر تحت قدرت حکومت کند. رَد کمکهای بشردوستانه آمریکا دقیقا بازی با جان مردم ایران است.
حرفهای خامنه ای در روز یکشنبه مبنی بر وجود «دشمنان جِنی و اِنسی» و این که «یک بخش [ویروس کرونا] برای ایران به خصوص تولید شده است. با استفاده از آشناییهای ژنتیک ایرانی که از وسایل مختلفی به دست آورده‌ اند، این بخش را برای ایران درست کرده اند». این گونه نظر دادن، واکنش دیکتاتور بیچاره ای است که برای توجیه ناتوانی و ناکارایی نظام به هر طناب پوسیده ای آویزان می شود. خامنه ای جواب این که چرا قم قرنطینه نشد، جواب این که چرا خبر ویروس کرونا را پنهان کردند، چرا هواپیمای ماهان متعلق به سپاه پاسداران ویروس را منتقل کرد و چراهای دیگر... را نمی دهد و در حالی تئوری توطئه را مطرح می کند که رژیم ولایت فقیه و «رهبر» آن باید به دلیل قتل سازمانیافته مردم به خاطر جنایت علیه بشریت در دادگاه بین المللی محاکمه شوند.
حرف خامنه ای در حقیقت رسمیت دادن به جاهلانی است که در برابر قرنطینه شدن قم، بسته شدن مساجد و نماز جمعه ها، بسته شدن مراکز مذهبی مقاومت کردند. خامنه ای به آخوندی که بالای سر بیماران کرونایی رفته و با مالیدن «عطر» بر روی لب و صورت آنها، علم پزشکی را مسخره کرد، رسمیت داد. خامنه ای با جدی نگرفتن ویروس جهانی شده و هزینه نکردن برای مقابله با آن، به بساط جهل عرضه کنندگان «داروی امام کاظم، روغن بنفشه، روغن حنظل، عسل و سیاه دانه» و محکوم شدن سه پزشک به ۶۰ ضربه شلاق به خاطر اعتراض به آتش زدن کتاب علم پزشکی توسط مفت خوری به نام عباس تبریزیان و.. رسمیت داد.
امنیتی کردن ویروس کرونا هم نشان از ترس رژیم در برابر فوران خشم مردم در بعد از پایان کرونا و چه بسا در هنگامه آن است. سرکرده سپاه پاسداران از «آرایش جنگی» و پاسدار فتحیان از واگذاری مقابله با این ویروس به «موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت»، در روز دوشنبه ۴ فروردین حرف زدند. ادعای راه اندازی «رزمایش بیولوژیکی» از طرف سپاه و ارتش همراه با امنیتی کردن بحران و ایجاد نوعی حکومت نظامی معنایش ترس رژیم از خیزش و شورش مردم است. پس خامنه ای به «دشمن موهوم خارجی» برای خواباندن این شورش نیاز دارد.

۱۳۹۹ فروردین ۴, دوشنبه

نظر استاد شجریان در خصوص دلیل غمگین بودن موسیقی ایرانی


دور جدید بُحران هسته ای با اسم رمز "قوی شدن"

منصور امان 
این تصادُفی یا از وقت نشناسی حاکمان ج.ا نیست که در میانه یک بُحران انسانی داخلی و هنگامی که ویروسی مرگبار در حال درنوردیدن شهرها و روستاهای کشور است، بر آتش بُحرانهای خطرناک دیگری در گُستره خارجی که زیست و معاش جامعه را تهدید می کند، بنزین می ریزند. رژیم ولایت فقیه به مُوازات همه گیر شدن کُرونا در کشور، به فعالیتهای مُخرب و خسارت بار خود در پهنه پروژه ماجراجویانه هسته ای ابعاد تازه ای بخشیده است.

پنهانکاری؛ از دیروز تا امروز
روز سه شنبه ۱۳ اسفند، مُدیر کُل آژانس بین المللی انرژی هسته ای از وُجود سه مرکز اتُمی "اعلام نشده"ی ج.ا خبر داد که پیرامون فعالیتهای صورت گرفته در این مکانها اطلاعاتی در دست نیست. آقای رافائل گروسی تاکید کرد حاکمان ایران درخواست آژانس برای دسترسی به این سایتها را رد کرده و پُرسشهای آن را بی پاسُخ گذاشته اند. وی به صراحت گفت "زنگ خطر" در باره فعالیتهای هسته ای ج.ا را به صدا درمی آورد.
این نهاد بین المللی در آبان ماه سال گذشته نیز اعلام داشته بود که در جریان بازرسی و نمونه برداری از مرکز تورقوزآباد، "ذرات اورانیوم طبیعی با منشا فعالیت انسانی" کشف کرده است. مرکز مزبور همان سایت اتُمی است که نخُست وزیر اسراییل وجود آن را در جریان سُخنرانی در مجمع عُمومی سازمان ملل افشا کرد. رژیم ولایت فقیه این مرکز را از آژانس پنهان نگه داشته بود و آژانس تنها پس از این از فعالیتهای مخفی مُلاها در آنجا آگاه شد. با این حال حتی بعد از آشکار گردیدن این رُسوایی که نقض روشن توافُق هسته ای وین بود، حاکمان ج.ا به انکار آن پرداخته و محل یاد شده را "قالیشویی" می خواندند. فراموش نشدنی همچنین نمایش زوج ظریف – عراقچی است که به تلویزیون دولتی آورده شدند تا با لودگی و دلقک بازی موضوع را لوث کنند. 
تورقوزآباد در امتداد سیاست شناخته شده ج.ا قرار دارد که بر پنهان سازی فعالیت هسته ای اش مُتمرکز گردیده. وجود نزدیک به همگی تاسیسات اصلی مُلاها فقط پس از افشاگری اپوزیسیون یا طرفهای خارجی حاکمیت آشکار گردیده. این واقعیت، سووظن به حقی را در مورد هدف حاکمان ج.ا از فعالیت هسته ای و جهتگیری نهایی این پروژه دامن زده که در پی خود یک بُحران خارجی طولانی، پُر هزینه و کمرشکن را دربر داشته است.
بدیهی است که مخفیکاری جدید رژیم ولایت فقیه که سپس با تن ندادن به پُرسش و بازرسی تکمیل شده، زاویه مشکوک فعالیتهای آن را تقویت کرده و مساله محوری و چالش برانگیز در پروژه اتُمی مُلاها، یعنی سویه نظامی آن را بار دیگر به مرکز کشمکش می راند. هُشدار دبیرکُل آژانس روند کشمکش خطرناکی را که با توافُق هسته ای مُتوقف شده بود، دوباره به گردش درآورده.
این اما بدان مفهوم نیست که درگیری امروز مسیری همچون گذشته را طی خواهد کرد. چه، در فاصله ای که رژیم مُلاها موریانه وار مشغول تُهی کردن مضمون توافُق با طرفهای خارجی اش بود، مُعادلات بین المللی نیز دگرگون شده است. در آمریکا دولت دیگری فرمان می راند که در برابر سیاستهای شریرانه مُلاها رویکرد سختگیرانه تری را پیش گرفته است. همچنین، مُوازنه در جهان غرب به سود سنگین تر شدن کفه آمریکا تغییر یافته. این امر در باره بُحران ج.ا خود را در شکل کمرنگ شدن نقش اُروپا و کاهش لمس پذیر توان آن در جهت دهی به مسیر برخورد با شریک تجاری اش نمایان می سازد. براین اساس، رویکرد کُنونی رژیم مُلاها می تواند بسیار غیرعقلانی به نظر برسد، اما بررسی دقیق تر رفتار آن پس از شکست "برجام" نشان می دهد آنچه که در چارچوب سیاست مُتعارف و واقع گرایانه، نامُتعارف و نابخردی می نماید، در کادر مُحاسبات و منافع حاکمیت تنها تدبیر عملی و سازگار به حساب می آید.  

دستاویز سازی
دوره جدید فعالیتهای تنش بار هسته ای مُلاها با اعلام زیر پا گذاشتن گام به گام تعهُدات "برجامی" آغاز شد. آنها در چند دوره اعلام شده و با صحنه سازی سیاسی، تحرُکات اتُمی خود را از سر گرفتند و فصل جدیدی از درگیری را گشودند. یک سال پس از کناره گیری آمریکا از توافُق وین و ناکام ماندن شُرکای اُروپایی مُلاها در "دور زدن" تحریمهای یکجانبه این کشور، حاکمان ج.ا، برنامه هسته ای خود را دوباره و این بار به طور مرحله ای به جریان انداختند. آنها با زمینه چینی و در یک پریود زمانی به نسبت کوتاه به همان نُقطه ای برگشتند که پیش از "برجام" قرار داشتند. آقای خامنه ای و کارگُزاران هسته ای او ابتدا با استناد به اعتبار داشتن توافُق وین هر گونه مُذاکره مُجدد را رد کردند و به این ترتیب یک دریچه حل سیاسی موضوعات مورد اختلاف را مسدود کردند. در گام بعدی، آنها فشار به اُروپا برای نادیده گرفتن تحریمهای اقتصادی آمریکا را آغاز کردند؛ خواسته ای که از پیش آشکار بود غیرعملی است و طرح آن فقط می توانست ساختن یک دستاویز برای "چرخاندن سانتریفیوژها" باشد.
در اوایل سال جاری به نظر می رسید زمان بهره برداری فرا رسیده باشد. آقای حسن روحانی اعلام کرد که رژیم اش در چند فاز مُختلف تعهُدات اتُمی خود را زیر پا می گذارد و به اُروپا اولتیماتومهای شصت روزه برای ورود به هر فاز جدید داد. این در حالی است که هیچکس بهتر از رهبران ج.ا که در ماههای پیش از این از نزدیک و به طور فشُرده با شُرکای اُروپایی شان در مُذاکره و رایزنی بودند، آگاه نبود که لندن، پاریس و برلین نه می خواهند و نه می توانند که به خاطر آنها ریسک تنش در مُناسبات استراتژیک خود با آمریکا را بر خود هموار کنند؛ کما اینکه چین و روسیه هم که نزدیکترین روابط اقتصادی و سیاسی با مُلاها را دارند، حاضر به دست زدن به چنین ریسکی نشدند.
حاکمان ج.ا به خوبی می دانستند که فشار و تهدید آنها توانایی تغییر مُعادلات در این سو آن سوی اُقیانوس را ندارد و تحوُل مُعجزه آسایی به انتظار ننشسته. انتهای بازی ضرب العجل از همان آغاز آشکار بود و این را حتی کوته بین ترین خیمه نشین "نظام" هم می توانست مُشاهده کند.
  
پله به پله به سوی بُمب
انتهای هر راهکاری بیش از دو سناریو نمی تواند داشته باشد: دستیابی به نتیجه یا ناکامی در آن. تدبیر اولتیماتوم هسته ای رژیم ولایت فقیه نیز این قاعده برکنار نیست؛ اُروپا یا به خواسته مُلاها تن می دهد یا آن را رد می کند. در سناریوی اول تکلیف همه طرفها روشن است، در سناریوی دُوُم حاکمیت یا باید به وضع موجود تن بدهد یا آنکه به سمت وضعیت نهایی و به بیان دقیق تر، ساخت سلاح هسته ای یا توانایی کسب بالقوه آن پیش برود.
تردیدی نیست حاکمان ج.ا که تجربه دستکم چهار دهه بُحران خارجی پیوسته و دو دهه جنگ و گُریز هسته ای را دارند، می توانند پیش از وارد شدن به چنین قُماری خُروجیهای احتمالی آن را هم مُحاسبه کنند. بنابراین بازی گامها را می توان یک انتخاب با نتیجه معلوم دانست که بدان جامه گُمراه کننده "کسب منافع اقتصادی برجام" پوشانده شده است.
در صحنه عمل، حرکت پلکانی مُلاها یک فعل تاکتیکی است که در خدمت استراتژی دستیابی به سلاح هسته ای یا کسب پتانسیل ساخت آن و وارد شدن به باشگاه اتُمی قرار دارد و راه دست یافتن به آن را هموار می کند. در دستگاه مُحاسبه حاکمان ج.ا، تاکتیک مزبور یک بازی دو سر بُرد است، بدینگونه که اگر طرفهای خارجی در فاصله گامهای چندگانه هسته ای ریسمان تحریم را شُل کنند، توانسته اند یک موفقیت مرحله ای به دست بیاورد و تجدید قُوا کند. هرگاه چنین حالتی اتفاق نیفتد، آنها توانسته اند در پروسه کاربُرد این تاکتیک، فُرجه زمانی و موقعیت لازم را برای ساخت بُمب یا برخورداری از پتانسیل آن به دست بیاورند.
ناگفته پیداست که شرط موفقیت راهکار یاد شده، حرکت به صورت خزنده و به گونه ای است که حساسیت طرف حسابهای شان را برنیانگیزد، مقاصدشان را تفسیرپذیر کند و در ابهام بگذارد. این تاکتیکی است که به "پُختن قورباغه زنده" شُهرت دارد. قورباغه از آنجا که نسبت به تغییر دمای تدریجی حساس نیست، می تواند در آب سردی که به آهستگی داغ و داغ تر می شود، آب پز شود، بدون آنکه بتواند خطری که در حال نزدیک شدن است را حس کند. او زمانی مُتوجه می شود که فرآیند تغییر وضعیت به مراحل نهایی رسیده و توان واکُنش را از او سلب کرده است.   
فاصله ای که ج.ا. در این میان با جنگ افزار هسته ای دارد، جای تردید را در این باره باقی نمی گذارد. ذخایر اورانیوم غنی شده مُلاها به پنج برابر مرز تعیین شده در توافُق وین، یعنی 1500 کیلوگرم رسیده و با به راه انداختن خطهای جدید سانتریفیوژ، در حال غنی سازی اورانیوم با درصد نامعلومی از غنا است. رژیم ولایت فقیه در 15 دی ماه (98) با اعلام برداشتن "گام پنجم" به اطلاع رساند که دیگر هیچ محدودیتی برای خود در غنی سازی، درصد غنی سازی، میزان مواد غنی شده، تعداد سانتریفیوژها و "تحقیق و توسعه" (یا به بیان روشن تر زمان گُریز هسته ای) قائل نیست.

بُمب و ناگُزیریها
به این ترتیب می توان گفت رژیم ج.ا بر وقفه "برجام" غلبه کرده و در ریل پیش از آن در حرکت است. گرچه گردانندگان "نظام" وانمود می کنند که سیاست کُنونی شان واکُنش در برابر سیاست آمریکا و اُروپا است، واقعیت اما این است که جنگ افزار هسته ای - یا آنگونه که در ادبیات حاکمیت عُنوان می شود "تضمین امنیتی" - بخش جُدایی ناپذیر از دُکترین سیاسی - نظامی ج.ا بوده و نشانه های موجود و از آن جُمله، تاسیسات مخفی که آقای گروسی بدان اشاره کرده و مسیری که خزش پلکانی ج.ا می پیماید، بیانگر تغییر آن نیست.
خاستگاه این تلاش مُخرب و فاجعه بار استراتژی بقای رژیم استبدادی – مذهبی ولایت فقیه است؛ سیستمی که در تضاد با جهان پیرامون خود قرار گرفته، در شکافهای قومی، فرقه ای، و منطقه ای زیست می کند، دخالتگری، توسعه طلبی و صُدور بُنیادگرایی و تروریسم کیش سیاست خارجی آن است و "دُشمن"، خمیرمایه تنظیمات سیاسی و اقتصادی اش را تشکیل می دهد. همزمان باید توجُه داشت که "نظام" این بار را به دوش ذخایر، منابع، ثروت، زندگی حال و سرنوشت آینده جامعه ای باید بگذارد که مشروعیتی برای آن قائل نیست.
چنین رژیمی برای بقا در اکوسیستم ناهمگون و بُحرانی که پیرامون خود آفریده، نیاز به ابزارهایی برای تحمیل خود به آن دارد. جنگهای نیابتی و فرقه ای و تروریسم دولتی شکل مُتعارف این ابزارها و سلاح هسته ای قالب غیرمُتعارف آن است. ناکارایی ابزارهای غیرمُتعارف برای جنگهای بُزُرگ را بُحران "پسابرجامی" به "نظام" اثبات کرد. "جنگ نامُتقارن" آن در پروسه این رویارویی هیچ دستاوردی در بر نداشت. حاکمیت آنچه که در توشه داشت را به میدان آورد و دست خالی بر جای ماند؛ نه حمله به کشتیها در خلیج فارس و نه ترور و دسیسه بُمب گذاری در اُروپا، نه راهزنی دریایی و نه موشک پرانی به تاسیسات نفتی عربستان موجب سنگین شدن کفه آن نگردید. بدتر از آن، آقای خامنه ای و همدستانش برخلاف تهدیدهای گزافه شان نتوانستند تنگه هُرمُز را ببندند و اقدام جنگی مُستقیم آنها علیه آمریکا، هلاکت بالاترین مقام نظامی ج.ا، پاسدار سُلیمانی، را کیفر داشت.
شرایط جدید در دوران "فشار حداکثری"، مُحرک تازه ای برای به دست آوردن "مادر همه سلاحها"ست؛ انگیزه ای که در این سُخن بی پرده رهبر ج.ا پس از هلاکت پاسدار سُلیمانی خود را به نمایش گذاشته: "برای آنکه جنگ نشود و برای آنکه تهدید تمام شود، باید قوی شد." 

برآمد
ج.ا. فصل جدیدی در بُحران هسته ای خود گشوده که با دوره های قبلی آن چه به دلیل شرایط جهانی و چه از نظر موقعیت داخلی مُتفاوت و از این زاویه پُرخطر تر و خسارت بار تر است. پای لرزان حاکمیت روی زمین ناآرام کشور و خیزشهای پیاپی، آمادگی بیشتری برای لغزش به سوی نابخردی و سیاستهای جُنون آمیز دارد. بهایی که آقای خامنه ای آماده است برای ثبات رژیم اش بپردازد را باید از دامن زدن او به این درگیری خارجی دُرُست هنگامی که کشور و میلیونها نفر در چنگ ویروس مرگبار کرونا دست و پا می زنند، دریافت.


ای شیخ بی مروت تا کی ستم نمائی ....


۱۳۹۹ فروردین ۳, یکشنبه

کشته شدن و پر پر شدن گلها در اثر بی تدبیری آخوندها توسط ویروس کرونا


پاک شدن ظلم مضاعف از حافظه هنرمندان وابسته

 زینت میرهاشمی / فراسوی خبر ... یکشنبه ۳ فروردین  منتشر شده در وب سایتهای ایران خبر و جنگ خبر
www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5478
هدف بازی روانی سیاسی که رژیم بر فراز آمار هولناک جانباختگان ویروس کرونا برای رهایی از تحریمهای به راه انداخته، حفظ و بقای تروریسم در منطقه و سرکوب مردم ایران است. تیتر جریده کیهان، بلندگوی خامنه ای در روز چهارشنبه ۲۸ اسفند، معنای این تلاشها و همچنین نامگذاری سال ۹۹ از طرف خامنه ای را اعلام کرد.
جریده کیهان: «سرمشق سال جدید، الگوی سلیمانی در تبدیل تهدید به فرصت» است. بر اساس این تیتر، «جهش تولید» یعنی «جهش تروریسم» یعنی پول رسانی به سپاه تروریستی قدس. یعنی تقویت قدرت مالی برای حفظ سربازان گمنام و هیزم رسانی به جنگهای نیابتی و دستیابی به سلاح هسته ای که از الزامات این جهش در افقی نزدیک است.
اساس تحریمهای آمریکا و اعتراضهای لنگان اروپائیها به ویژه انگلیس، فرانسه و آلمان در حقیقت بر محور دو موضوع است. عدم دستیابی رژیم به سلاح هسته ای و عدم دخالت تروریستی در کشورهای منطقه. پایوران رژیم در تلاش برای برداشتن تحریمها و فشار به کشورهای دیگر به این دو مورد اشاره ای نمی کنند. یعنی رژیم می خواهد با حفظ موقعیت تروریستی خود در منطقه به بهانه مرگ هزاران انسان و شیوع ویروس کرونا که خود از عوامل اصلی آن است، شرایط را به نفع خود تغییر دهد. به نظر می رسد حکومت از مرگ این همه انسان نه تنها ناراحت نباشد بلکه این رویداد را به مائده ای آسمانی برای طولانی تر کردن عمر خود به حساب آورد.
از نامه نگاری آخوند شیاد حسن روحانی و التماس به مردم آمریکا، دروغهای ماله کش اعظم، فشار بر کشورهای جنبش غیر متعهدها، گروگان گیری دو تابعیتیها برای باج گیری گرفته تا نامه نگاری عده ای هنرمند و سینماگر وابسته به قدرت، برای برداشتن تحریمها، شاهد تلاشی در جهت کاهش درد و رنج مردم ایران نیستیم. این گونه حرکتها برای حفظ رژیم پوسیده است که خود ویروسی خطرناکتر از کرونا برای مردم ایران است. دارو و مواد غذایی و بهداشتی شامل تحریمها نیستند و این رژیم است که باید برای آن هزینه بپردازد.
از دروغ و فرصت طلبی پایوران رژیم که بگذریم، نامه هنرمندان حکومتی بسیار شرم آور است. نامه سفارشی آنها نشان از وابستگی آنها به قدرت و تلاش برای حفظ نظام است. این گونه چشم بستن بر جنایتهای چهل ساله رژیم و مقصر جلوه دادن تحریمها در بدبختی مردم، در حالی است که هنرمندان و سینماگران متعهد در سیاهچالهای رژیم از همه چیز محروم هستند.
چند نکته در نامه مفتصحانه هنرمندان در خدمت قدرت ظالم برجسته است. پنداری بخش مهمی از حافظه آنها پاک شده است. آنها بدون اشاره به ظلم مضاعف رژیم در محروم کردن مردم ایران از آزادی، بهداشت و استانداردهای زندگی و علتهای تحریم، از کمبود ماسک و تحت بیمارستان و... نوشته اند. آنان نوشته اند که مردم ایران با دو بحران روبرو هستند بحران مشترک به نام کرونا و بحران «تحریم» که کاش هرگز نمی شد. اینها بزدلهایی هستند که علت تحریم را برای مردم روشن نمی کنند، علت این که کشور ثروتمند ایران دارای بیمارستان و مدرسه نیست، این که چرا به جای ایجاد بیمارستان و... موشک انبوه تولید می شود، این که چرا پول مردم ایران به جیب حزب الله، حشد الشعیبی، بشار اسد و ... می رود برای مجیزگویان قدرت مطرح نیست. اگر اینها ذره ای وجدان داشتند و واقعا دلشان برای مردم می سوزد چرا به رژیم فشار نمی آورند که به کنوانسیون مربوط به پولشویی پیوسته و دست از دستیابی به سلاح اتمی و جنگهای نیابتی بردارد.
بر این منظر، این گونه نامه نگاریهایی که یک انشای سفارشی است، هدفی جز کسب منافع کثیف و کمک به بقای دیکتاتوری ندارد.

۱۳۹۹ فروردین ۲, شنبه

سهراب سپهری


در 25 فروردین چه فاجعه انسانی در ایران اتفاق خواهد افتاد ببینید ؟!!


"سال جهش" در انتظار علی خامنه ای

فراسوی خبر... شنبه ۲ فروردین / منصور امان / منتشرشده در سایتهای جنگ خبر و ایران نبرد
https://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5477
رهبر جمهوری اسلامی که برخلاف سیاست جاری حُکومتش در مورد جامعه، خود برای حفاظت از جانش در قرنطینه بسر می برد، در سُخنرانی به مُناسبت سال جدید، چشم انداز تیره ای که در برابر مردُم ایران است را ترسیم کرد.
او در ابتدای سُخنانش با ارزش گذاری هلاکت پایدار سُلیمانی به عُنوان "اوج حوادث سال قبل" و یاد کردن به طور حاشیه ای از سیل مهیب شُمال و جُنوب و تحریمهای فلاکت بار، میزان بیگانگی خود با مُشکلات و چالشهای واقعی جامعه در سال گذشته را به تماشای همگان گذاشت. نه سیل و نه کُرونا، برای این بُرج عاج نشین فقط آنچه که به مساله قُدرت و ثروت گره می خورد اصلی ست و بقیه فرعی به حساب می آید. این دسته بندی جای تردید به جا نمی گذارد که در سال ۹۹ که آثار اقتصادی فاجعه کُرونا به گونه سهمگینی پدیدار خواهد شد، مُشکلات و چالشهای سختی در انتظار جان بدر بردگان نشسته است.
ولی فقیه "نظام" به روال سالهای قبل کارنامه تزیین شده ای از عملکرد خود و رژیم اش عرضه کرد. او به خویشتن مدال داد که شُعارسازی سالانه اش - که اسباب ریشخند همگانی است - با "استقبال" روبرو شده و موجب "رونق تولید" گردیده. "رونق" ادعایی او اما در عمل اینگونه است که رُشد منفی اقتصاد کشور در سال ۹۸ در حال دو رقمی شدن بوده است (گُزارشهای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی) و حتی آمار حُکومتی نیز خودستایی عیدانه آقای خامنه ای را تایید نمی کند: بنا به یک گُزارش رسمی که دستکاری هم نتوانسته آن را نجات دهد، در سه ماه نخُست همین سال نزدیک به ۲۴درصد جوانان بین ۱۵ تا ۲۹ سال و ۴۳درصد از دانش آموختگان آکادمیک بیکار بوده اند (مرکز آمار). هر گاه در نظر گرفته شود که میزان درآمد نفت در سال ۹۸ سیری نُزولی داشته و حاکمیت توانسته فقط نیمی از بودجه این سال را تامین کند، رقمهای مزبور به دامنه های وخیم تری فراز می یابد.
به جُز ناکامی کلان در پهنه اقتصاد و شرایط زیست و کار جامعه، آقای خامنه ای در ماله کشی بر این تابلوی زشت هم مُوفق نیست. او سینه جلو داده که "با کار و تلاش دستگاه های مختلف، تولید تا حُدودی راه افتاد" تا سپس به خود تودهنی بزند: "البته اثر آن در زندگی مردُم محسوس نشد."
آنچه که در عوض در "زندگی مردُم محسوس" شد، تورُم پنجاه درصدی و بیشتر، نایاب شدن دوره ای کالاهای اساسی، بیکار سازی، پرداخت نشدن حُقوق، دستمُزد و مُستمری، پولی سازی تعهُدات دولتی، گران شدن خدمات پایه ای و حذف یارانه نقدی بود.
با این کارنامه فضاحت بار می توان به آقای خامنه ای حق داد که چاره ای جُز کوفتن بر طبل بیعاری برای خود نمی یابد و سبُکبال، خرمُهره بُزُرگتری از سال پیش را به گردن سال جدید آویخته و آن را "سال جهش تولید" می نامد. فُرمول اقتصادی "مقام مُعظم" برای واقعیت یافتن این هدف گذاری اما از خود آن هم فُکاهی تر است. او رهنمود داده: "جوری عمل کنید که جهش تولید بشود." او در باره پُرسش "چه جوری؟" سُکوت کرده و حل مُعما را به کارشناسان دُروغ زنی و چاپلوسی در بیت و دولتش واگذار کرده است.
رهبر دستگاه حاکم بر کشور اگرچه درباره آنچه که خود و حُکومتش باید انجام دهند تصوُر روشنی ندارد، اما در مورد مردُم به خوبی می داند که مسوولیت شان چیست؛ او شلاق "کار ده برابری" را بیرون کشید و خواست ساده آنها برای کار و زندگی شایسته را "راحت طلبی و رفاه جویی" نامید.
با این مُقدمات تردیدی نیست که در سال ۹۹ آقای خامنه ای شاهد "جهش" خواهد بود؛ اگرچه نه آن جهشی که وی مردُم را بدان تهدید می کند، بلکه جهش مُبارزه جامعه مُعترض و زخمی علیه بساط ستمکاری و ریاضت دهی او و رژیم اش!

۱۳۹۹ فروردین ۱, جمعه

پیام نوروزی سخنگوی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران


هموطنان عزیز
منتشر شده در سایتهای ایران نبرد و جنگ خبر

عکس ‏‎Zinat Mirhashemi‎‏
آغاز سال ۱۳۹۹، جشن جنبش بهار و عید باستانی نوروز را از جانب خود و  رفقایم در سازمان چریكهای فدایی خلق ایران به شما شادباش می گویم.
در آغاز سال جدید صمیمانه ترین همدردی با خانواده جانباختگان سیل و ویروس کرونا و قربانیان مرده سواری یک تروریست در کرمان و با خانواده بیش از ۱۵۰۰ شهید قیام خونین در آبان ماه را ابراز می دارم. فقدان زنان و مردانی که در نتیجه سیاستهای ضد مردمی و ضد ایرانی رژیم ولایت فقیه اکنون در کنار ما و خانواده های شان نیستند را تسلیت می گویم.
تاریخ مردم سرزمینهایی که عید نوروز، این کهن ترین، زیبا ترین و با شکوه ترین جشن ملی را در شرایط گوناگون برگزار کرده و می کنند، گواهی می دهد که مردم با همبستگی و مبارزه برای نابودی ظلمت و تباهی، و رسیدن به بهار آزادی، همواره تلاش کرده اند. پیکار مردم ایران در دوران حیات سیاه و ننگین رژیم جمهوری اسلامی برای زنده نگهداشتن جشن نوروز، برگی درخشان از مبارزه رهایی بخش ما است.
ما سال جدید را با آرزوی نابودی بساط ننگین استبداد مذهبی و فرا رسیدن بهار آزادی آغاز می کنیم و برای تحقق این آرزو که نیاز تاریخی مردم ایران است، به مبارزه ادامه می دهیم.

هم میهنان عزیز
در سال گذشته شما شرایط سخت و دشواری داشتند. سیلهای ویرانگر، زمین لرزه های مداوم، هجوم کم سابقه ملخها، شلیک موشک به هواپیمای مسافربری و جانباختن ۱۷۶ تن از سرنشینان آن و سرانجام  همه گیری رنج آور ویروس کرنا و جانباختن هزاران تن از زنان و مردان کشور ما از این ویروس خطرناک.
ولی فقیه نظام که قبل از ۱۰ بهمن از ورود این ویروس به ایران خبر داشت، برای رونق دادن به نمایش ۲۲ بهمن و گرم نشان دادن شعبده بازی انتخابات، به پنهانکاری متوسل شد و پس از اعتراف اجباری به وجود آن، ابتدا پوشش خبری اش را به دشمن نسبت داد، سپس آن را بی اهمیت دانست و سرانجام چند روز پیش در یک اقدام تبهکارانه با عنوان ایجاد «قرارگاه بهداشتی و درمانی» برای استقرار حکومت نظامی فرمان صادر کرد. اما این شگرد رذیلانه هرگز جنایت بزرگ او و سپاه منفور پاسداران علیه مردم ایران، که مانع قرنطینه شدن قم شدند را لاپوشانی نخواهد کرد.

مردم ستمدیده ایران
در سال گذشته فشار حاکمیت بر زنان، جوانان، کارگران، معلمان، پرستاران، دانشجویان، کسبه و اصناف و فعالان سیاسی اجتماعی افزایش پیدا كرد. در واکنش به بیدادگریهای رژیم،  اقشار مختلف و به ویژه فرودستان به اشکال مختلف مبارزه، خیزش و قیام کردند که برجسته ترین آن قیام آبان ماه و خیزش توده ای در آذر و دی ماه بود.
ما سال جدید را در شرایطی آغاز می کنیم که بسیاری از شهروندان به خاطر مبارزه برای حق و عدالت در سیاهچالهای ولایت خامنه ای اسیر هستند. با ستایش از پایداری زندانیان سیاسی، از شما خواهش می کنم به یاری خانواده آنان و خانواده ایرانیانی که در راه آزادی به شهادت رسیدند بشتابید. از طریق ایجاد شوراهای محلی و با در دست گرفتن ابتکار عمل، به مردمی که درگیر مبارزه با ویروس کرنا هستند یاری رسانید.
همراه با شما هم میهنان رنجدیده، در آغاز سال جدید آرزو می كنم كه در سال ۱۳۹۹ ایران زمین از چنگال استبداد مذهبی و ولایت خامنه ای، به دست توانای مردم رها شود.  
برایتان سلامتی، صلح و آزادی آرزو می كنم.

مهدی سامع
پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۸

باشد که این بهار ، روزهای تلخ‌ را پایان بخشد . نوروزتان پیروز ! 💐


۱۳۹۸ اسفند ۲۹, پنجشنبه

بهاران خجسته باد

بهاران خجسته باد
.... به آنان که رهایی دهر را به چشم جهانیان پدیدار می کنند.
بهار همگی خجسته باد ، به امید سالی پربار و سرشار از پیروزی .
به یاد آنانی که دیگر در میان ما نیستند


محمدکاشفی     بهار 1399

نوروز آمد ....با صدای جاودانه زنده یاد مرضیه


سرودهای انقلابی ایران - سرود آتشکاران

دوباره ایران . . . در این بهاران


نیاز مردُم به کُمک و امداد دوجانبه "نظام" به خود



منصور امان / فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۹ اسفند / منبع وبسایت های ایران نبرد و جنگ خبر
عکس ‏‎Mehdi Samee‎‏
سیاست خارجی رژیم ولایت فقیه در روزهای سختی که بر مردُم ایران می گذرد، به جای تمرکُز بر جلب کُمکهای دارویی و تجهیزاتی خارجی، دعوت از سازمانها و نهادهای بین المللی به مددرسانی و استفاده از دانش و تجربیات بین المللی، وظیفه اصلی خود را تبلیغات بیهوده، نامه نگاری و توییت پراکنی برای حل و فصل تحریمهای نفتی و مالی آمریکا قرار داده است.

اگر تهدید ویروس کرونا برای مردُم یک تهدید مرگبار باقی می ماند، از چشم حاکمیت اما فُرصتی است که نباید آن را از دست داد. آقایان روحانی، علی لاریجانی، ظریف و اُرکستری از پایوران ارشد و میانی حاکمیت، روی موج کرونا مشغول لیز خوردن به سمت سازمان ملل، رهبران کشورها، جُنبش عدم تعهُد و هر جانب دیگری هستند که دینامیزم کُشتگان و مُبتلایان کرونا و اشک و رنج بازماندگان برای آنها فراهم کند.

در غیر عقلانی و واقع گرایانه نبودن خواست رفع تحریم با فُرجه کرونا همین بس که هیچیک از طرفهای مُراجعه مُلاها آن را جدی نگرفته اند. تازه ترین نمونه، دست رد جُنبش عدم تعهُد به سینه آنهاست. حاکمان ج.ا تلاش کرده بودند این نهاد بین المللی را به یک طرف نزاع خود با آمریکا بدل ساخته و پُشت آن سنگر بگیرند.

ج.ا. وانمود می کند که تحریمهای آمریکا مانع کُمک رسانی شده است و کشورها و نهادهای داوطلب به این دلیل از مُداخله پرهیز دارند. این در حالی است که از هنگام اعلام رسمی شیوع ویروس کرونا در ایران، کُمکهای نقدی یا تجهیزاتی توجُه پذیری از جانب کشورهای مُختلف و نیز سازمان بهداشت جهانی و یونیسف دریافت کرده است. برای مثال می توان به کُمک نقدی کُویت (ده میلیون دُلار)، ژاپُن (۲۳ میلیون دُلار)، قطر (ده میلیون دُلار)، فرانسه، انگلیس و آلمان (پنج میلیون دُلار) اشاره کرده.

همچنین در شکل دارو و تجهیزات کُمکهایی به ایران ارسال شده که از آن جمله است: بسته بشردوستانه تُرکیه شامل، سه هزار کیت تشخیص کرونا، ۷۸ هزار ماسک سه لایه و سه هزار ماسک N95، بیست هزار روپوش، ۴۱۷۵ هزار گان و ۲۰۰۴ عدد عینک مخصوص، دستکم شش محموله تجهیزات از سوی سازمان بهداشت جهانی و نُه تُن دیگر از سوی یونیسف، بسته کُمکهای جمهوری آذربایجان به ارزش پنج میلیون دُلار، کُمک بهداشتی و دارویی قطر به وزن پنج و نیم تُن، محموله ۳۲ تُنی تجهیزات پزشکی و بهداشتی از سوی امارات مُتحده عربی و سرآخر کُمکهای بشردوستانه چین که تاکنون در چند قسمت ارسال گردیده و در مجموع قرار است پانزده تُن را دربر بگیرد.

باید توجُه داشت که کُمکهای یاد شده با وُجود خودداری رژیم مُلاها از اعلام فراخوان بین المللی به کُمک رسانی که یک پروسه عادی هنگام بروز فجایعی همه گیر است، صورت گرفته، بدیهی است که در صورت وارد شدن رژیم ولایت فقیه به سازوکارهای مُتعارف بین المللی برای شرایط فوق العاده و دست کشیدن از مانُور روی اختلافها و تضادهای خارجی، حجم وکیفیت کُمکها نیز می توانست بسیار مُتفاوت باشد. حاکمان ج.ا اما به جای برداشتن این گامهای ضروری و سازنده به حال مردُم، ترجیح می دهند در خیال استفاده از فاجعه کرونا به مثابه ابزار فشار برای فرار از بند تحرمیها، روزگار بگذرانند.

یک امتیاز فوری رویکرد مزبور برای آقای علی خامنه ای و همدستان کشوری و لشکری اش این است که نیازی به حسابدهی و نظارت بر کُمکهایی که از این طریق به دست می آید، ندارند. به جُز خود آنها، هیچکس دیگر به دُرُستی خبر ندارد تجهیزات و اقلام کُجا می رود و پولهای نقد صرف چه می شود. فاکت اما این است که مردُم عادی به کنار، حتی آنها که به دلیل شُغل حساس شان باید از حفاظت برخوردار شوند، نصیبی نمی برند، فقط یک نمونه برای بیان تمام مطلب کافی است: به گفته رییس سازمان صنعت و معدن اُستان کرمان نزدیک به نیمی (۴۱درصد) از افراد مُبتلا به کُرونا در این اُستان، کادر پزشکی هستند.

۱۳۹۸ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

با مردم بهاری به استقبال چهار شنبه سوری و بهار می رویم شاد و خرم و سرزنده باشید 💐💐🔥🔥


خانم روح انگیز شعر کوچه ی فریدون مشیری را...


کارگران: دستمزدی که هیچگاه افزایش ندارد



زینت میرهاشمی / فراسوی خبر ... سه شنبه ۲۷ اسفند منتشرشده در سایتهای ایران نبرد و جنگ خبر
روال تصمیم گیری برای تعیین حداقل دستمزد مانند دیگر موارد مربوط به زندگی مزدبگیران در نهادهای حکومتی بدون مشارکت مردمی تعیین تکلیف می شود. در جلسه شورای عالی کار که ظاهراً نهادی سه جانبه است، طرف اصلی، یعنی نماینده واقعی کارگران حضور ندارد.
با توجه به ساختار شورای عالی کار و وزنه سنگین نماینده حکومت به عنوان سرمایه دار بزرگ، و غیاب نماینده واقعی کارگران، در این به اصطلاح شورا برای چانه زنی و قدرت نمایی کارگران در دفاع از معیشت و مزد خود جایی باقی نمی ماند. به همین دلیل این شورا تبدیل به محلی برای چانه زنی و مذاکره ای که سرنوشتش از پیش تعیین شده است، تبدیل می شود. در غیاب سندیکاها و اتحادیه های کارگری هیچ مذاکره ای که حقوق کارگران را در نظر بگیرد در این رژیم معنا نمی دهد و خروجی این شورا زیر خط فقر رفتن هر چه بیشتر نیروهای کار است.
نماینده دوم یعنی نماینده کارفرماها هم منافعش با منافع نماینده حکومت همسو است. زیرا سرمایه داران حکومتی و بخشهای دیگر مانند شبه دولتی، خصولتی و ... با قدرت حاکم پیوند عمیق دارند. بر این منظر خروجی این نهاد، هر عددی باشد هیچگاه به سمت بهبود وضعیت معاشی و مزد نیروهای کار نخواهد بود. زیرا این خروجی به شیوه دموکراتیک یعنی محصول چانه زنی قدرت کارگران با سرمایه داران نیست.
در جلسه شورای عالی کار در روز دوشنبه ۲۶ اسفند، که بدون نتیجه پایان یافت، پایه مزد پیشنهادی کارفرمایان افزایش ۱۵ درصد بود. یعنی همان درصدی که در سهمیه بندی بودجه برای سال ۹۹ برای افزایش حقوق کارگران در نظر گرفته شده است.
در حالی که هزینه حداقل های زندگی به قول خود برگزارکنندگان، ۴میلیون و ۹۴۰هزار تومان است، کارفرمایان افزایش ۱۵ درصدی حداقل دستمزد را ارائه داده اند. پیشنهاد نماینده های به اصطلاح کارگری در این جلسه هم کمتر از رقم توافق شده در جلسه کمیته مزد بود. این هم نشانی دیگر از بی ارادگی نهادهایی که ظاهرا برای کارگران تصمیم می گیرد.
قرار است جلسه شورای عالی کار در روز چهارشنبه ۲۸ اسفند دوباره تشکیل شود و سرنوشت میلیونها نیروی کار را بدون مشارکت کارگران رقم زند. کارفرمایان زیر سایه حمایت حکومت و سرکوب اعتراضها و اعتصابهای کارگری، با استفاده از بحران کرونا درصدی به مزد اضافه خواهند کرد که نه تنها اسم آن را افزایش نمی توان گذاشت بلکه تحمیل فقر و ریاضت کشی بیشتر از قبل به مزدبگیران خواهد بود و این در حالی است که نیروهای کار از قربانیان اصلی ویروس کرونا هستند. شرم آور این که کارفرمایان ویروس کرونا را بهانه کرده و خود را «ناتوان» برای افزایش حداقل حقوق اعلام می کنند.

عکس ‏‎Zinat Mirhashemi‎‏

واکسن؛ خامنه ای چطور پُشت مُجریان فرمانش را خالی کرد

منصور امان /  فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۸ مرداد  منبع: پایگاه اینترنتی ایران نبرد و جنگ خبر http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5...