برای دردهای مردم مظلومم ، بغض گلویم را می فشارد ، ترانه های سربی ، آواز بی کسی ، رنج بی پناهی، و گرسنگی مردم میهن!
۱۳۹۸ مرداد ۹, چهارشنبه
۱۳۹۸ مرداد ۸, سهشنبه
۱۳۹۸ مرداد ۷, دوشنبه
۱۳۹۸ مرداد ۶, یکشنبه
۱۳۹۸ مرداد ۵, شنبه
۱۳۹۸ مرداد ۴, جمعه
۱۳۹۸ تیر ۲۶, چهارشنبه
۱۳۹۸ تیر ۲۵, سهشنبه
۱۳۹۸ تیر ۲۴, دوشنبه
۱۳۹۸ تیر ۲۳, یکشنبه
۱۳۹۸ تیر ۲۱, جمعه
۱۳۹۸ تیر ۲۰, پنجشنبه
۱۳۹۸ تیر ۱۹, چهارشنبه
۱۳۹۸ تیر ۱۸, سهشنبه
۱۳۹۸ تیر ۱۷, دوشنبه
۱۳۹۸ تیر ۱۶, یکشنبه
۱۳۹۸ تیر ۱۵, شنبه
می خواهم ایستاده بمیرم
"میخواهم ایستاده بمیرم"
وقتی هیچ راهی نمونده ؛ وقتی آفتاب لب بومه
وقتی وقت من رسیده ؛ وقتی کار من تمومه
تنها این یک آرزومه ؛ میخوام ایستاده بمیرم
مثل گندم ، مثل جنگل ؛ اینجوری آروم بگیرم
وقتی چشم صد رفیقم ؛ منتظر مونده به اندوه
تابوتم پیش یه نجار ؛ پرغرور باشم مثل کوه
تنها آرزوم همینه ؛ میخوام ایستاده بمیرم
مثل جنگل ، مثل گندم ؛ اینجوری آروم بگیرم
چرخش جهان رو دیدم ؛ از لب مرزها پریدم
شدم آنچه را که خواستم ؛ تا ته جاده رسیدم
تنها آرزوم همینه ؛ میخوام ایستاده بمیرم
مثل جنگل ، مثل گندم ؛ اینجوری آروم بگیرم
نمیخوام مثل یه مرده ؛ توی بسترم رها شم
میخوام سرشار از شهامت ؛ از تن بودن جدا شم
تنها آرزوم همینه ؛ میخوام ایستاده بمیرم
مثل جنگل ، مثل گندم ؛ اینجوری آروم بگیرم
با تبر مثل درختها ؛ با یه گیتار مثل خارا
یه گلوله توی جنگل ؛ مثل ارنستو چه گوارا
تنها آرزوم همینه ؛ میخوام ایستاده بمیرم
مثل مرغزار ، مثل جنگل ؛ اینجوری آروم بگیرم
نه زمینگیر شم و تنها ؛ غم و مُهری روی لبها
پر شکوه مثل یه بارون ؛ پر فریاد توی شبها
آخرین رویام همینه ؛ میخوام ایستاده بمیرم
مثل گندم ، مثل جنگل ؛ اینجوری آروم بگیرم
پر شوره زندگی بود ؛ همه لحظه ها که بودم
گاهی غمگنانه زیستم ؛ گاهی شادانه سرودم
آخرین رویام همینه ؛ میخوام ایستاده بمیرم
مثل جنگل ، مثل گندم ؛ اینجوری زمین بشینم
وقتی وقت من رسیده ؛ وقتی کار من تمومه
تنها این یک آرزومه ؛ میخوام ایستاده بمیرم
مثل گندم ، مثل جنگل ؛ اینجوری آروم بگیرم
وقتی چشم صد رفیقم ؛ منتظر مونده به اندوه
تابوتم پیش یه نجار ؛ پرغرور باشم مثل کوه
تنها آرزوم همینه ؛ میخوام ایستاده بمیرم
مثل جنگل ، مثل گندم ؛ اینجوری آروم بگیرم
چرخش جهان رو دیدم ؛ از لب مرزها پریدم
شدم آنچه را که خواستم ؛ تا ته جاده رسیدم
تنها آرزوم همینه ؛ میخوام ایستاده بمیرم
مثل جنگل ، مثل گندم ؛ اینجوری آروم بگیرم
نمیخوام مثل یه مرده ؛ توی بسترم رها شم
میخوام سرشار از شهامت ؛ از تن بودن جدا شم
تنها آرزوم همینه ؛ میخوام ایستاده بمیرم
مثل جنگل ، مثل گندم ؛ اینجوری آروم بگیرم
با تبر مثل درختها ؛ با یه گیتار مثل خارا
یه گلوله توی جنگل ؛ مثل ارنستو چه گوارا
تنها آرزوم همینه ؛ میخوام ایستاده بمیرم
مثل مرغزار ، مثل جنگل ؛ اینجوری آروم بگیرم
نه زمینگیر شم و تنها ؛ غم و مُهری روی لبها
پر شکوه مثل یه بارون ؛ پر فریاد توی شبها
آخرین رویام همینه ؛ میخوام ایستاده بمیرم
مثل گندم ، مثل جنگل ؛ اینجوری آروم بگیرم
پر شوره زندگی بود ؛ همه لحظه ها که بودم
گاهی غمگنانه زیستم ؛ گاهی شادانه سرودم
آخرین رویام همینه ؛ میخوام ایستاده بمیرم
مثل جنگل ، مثل گندم ؛ اینجوری زمین بشینم
۱۳۹۸ تیر ۱۴, جمعه
۱۳۹۸ تیر ۱۳, پنجشنبه
۱۳۹۸ تیر ۱۲, چهارشنبه
۱۳۹۸ تیر ۱۱, سهشنبه
۱۳۹۸ تیر ۱۰, دوشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)
واکسن؛ خامنه ای چطور پُشت مُجریان فرمانش را خالی کرد
منصور امان / فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۸ مرداد منبع: پایگاه اینترنتی ایران نبرد و جنگ خبر http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5...