بشقاب سیمین ساسانی
در عصر ساسانی بهرهوری از مناظر شکار برای
تزئین ظروف سیمین شیوهای کاملا رایج بوده و نمونههای فراوانی از آن در
موزههای سراسر جهان به چشم میخورند.
در این صحنه (شکل زیر)، تیرانداز بر شتری
سوار و کمانش را برای تیراندازی به غزالی آماده کرده است. پشت سرش زنی
کوچک اندام به چشم میخورد که ترکش وی را به ترک بسته است. تاج یا سربند
تیرانداز شامل ردیفی از حلقه هاست که بر یک نوار مروارید دوزی شده قرار
گرفته است و موهای بلند و مجعدش در دو طرف چهره او فرو ریخته و کرهای که
با پارچه ابریشمی پوشیده شده است بالای سرش مشاهده میشود، گوشواره و
گردنبند دارد، سردوشیها به وسیله حلقهای در روی سینه به هم پیوسته و شالی
همراه با یک غلاف شمشیر به کمر بسته است. تمام این جزئیات از نقطه نظر سبک
و ظواهر لباس گواه آن است که این تصویر یک شهریار ساسانی بوده و چهره یک
اشراف زاده یا رب النوع نیست.
چنانکه معتقد باشیم که این تصویر گویای چهره
یکی از شهریاران ساسانی است تاجی که بر سر دارد معرف وی نیست. در
سکّههای ساسانی شبیه این تاج را نمیتوان یافت. تاجی که شباهت نزدیکی با
این تاج دارد از آن پوراندخت ملکه ساسانی است که آن نیز حلقه هایی در بر
داشته ولی در مجموع تفاوت کلی با این تاج دارد. این چنین حلقه هایی لبه
پایین کلاههای بلند روحانیون عهد ساسانی را تزئین میکرده که شواهد آن در
مهرههای مربوط به آن دوران ملاحظه شده است. مورد دیگر در تاج متعلق به
ملکه بهرام دوم مشاهده میگردد و دلیل آن وجود ظرفی است که بهرام دوم و
خاندانش را نشان میدهد. استفاده از حلقهها جهت تزئین تاج و سربند از
زمانهای پیشین توسط شهریاران و بزرگان ساسانی معمول بوده است. صحنهای که
در این بشقاب دیده میشود گویا تر از مطالبی است که در منابع دوران پس از
اسلام ذکری از آنان رفته است. روایت چنین است که بهرام پنجم یا بهرام گور
به علت آزردگی خاطر از سوگلی خود آزاده در شکارگاه غزال نری را با
تیراندازی و افکندن شاخهای حیوان بر زمین به صورت غزال ماده درمیاورد و
نیز پای غزال دیگری را با تیر به گوشش میدوزد. البته در این صحنه یکی از
دو شاهکار بهرام به تصویر کشیده شده است:
شاه با تیر شاخهای غزال نر را از جا کنده و
دو تیر بر سر غزال مینشاند تا نمایشگر شاخهای حیوان باشند. تصاویری شبیه
این داستان در هنر مرصع کاری دوران ساسانی وجود دارند. از جمله در دو بشقاب
نقره موجود در موزه ارمیتاژ که احتمالا یکی از آن دو مربوط به اواخر
دوران ساسانی و دیگری متعلق به دوران پس از فروپاشی ساسانیان است و در
هیچیک از این نمونهها تاجها شبیه تاج بهرام گور نیستند، شاید بشقاب موجود
در موزه گونول (۱) تنها تعبیرگر و مدلل این موضوع باشد، زیرا که از
جنبههای فنی و سبک شناسی ممکن است متعلق به قرن پنجم میلادی یعنی دوران
بهرام گور باشد. اگر این تصویر متعلق به بهرام گور نباشد و شاهی که در این
صحنه دیده میشود تاج رسمی مصور در سکههای مربوط به عهد بهرام گور را بر
سر ناداشته باشد مسلما بایستی تصویر یکی دیگر شاهان ساسانی باشد.
جنس بشقاب از نقره صدفی یکپارچه است و برای
شکل دادن نقاط برجسته، قطعاتی که از هم قابل تفکیک هستند به آن اضافه شده
است. برجستگیها با چکش کاری و کنده کاری در متن ظرف به وجود آمده و در هر
دو وضع نقاط چین خورده زیر لبه باریکی از صدف جاسازی گردیده، بقیه تصویر چه
در قسمت هائی که قلمزنی شده و چه در نقاطی که مرصع کاری یا کنده کاری شده
اند با کاهش جزئی سطح صاف زمینه شکل گرفته است. لبه ظرف و طرح کلی تصویر
به جز چهره و دستان شاه با جیوه مزین شده اند. در تصویر حلقهای دیده میشود
که گویا به پا بسته میشده است، این حلقه وارونه لحیم کاری شده و روی آن
به خط پهلوی و به صورت نقطه چین نوشتهای به چشم میخورد که طبق نظر ریچارد
فرای نام شخصی است و تهمک خوانده می شود .