۱۳۹۸ دی ۲۲, یکشنبه

گَرد و خاک مرده گردانی حاج قاسم، دود شد رفت به هوا

فراسوی خبر ... یکشنبه ۲۲ دی /زینت میرهاشمی / منبع خبر وب سایتهای جنگ خبر و ایران نبرد
رژیم ولایت فقیه در سراشیبی سقوط و آغاز پایان خود، برای رهایی از باتلاق بحرانی که گرفتار است  دست به هر جنایتی می زند. پوشاندن جنایت با دروغگویی، پاک کردن اصل موضوع و ساختن سناریوهای جعلی از جمله راهکارهای شناخته شده رژیم طی ۴۰ سال است.
سپاه پاسداران با هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری اوکرائینی با ۱۷۶ سرنشینی که هیچ دخالتی در جنگ افروزیهای رژیم نداشتند، مرتکب جنایت آشکاری دیگر علیه بشریت شده است. این عمل، یکی از نقطه های عطفی است که دروغگویی رژیم را برای جهان برملا کرد. دروغ آنقدر بزرگ و زشت است که جهانیان را بی تفاوت نگذاشت. مهم تر از همه ظرفیت و ناتوانی رژیم  در برابر فشار بین المللی، برای مردم ایران نمایان شد.
سناریوهای مختلفی در مورد هدف قراردادن هواپیمای مسافربری می توان حدس زد.  این سناریوها با سوابق رژیم در زمینه های دروغگویی و عدم شفافیت در صحنه بین المللی به ویژه انکار نقش خود در حرکتهای تروریستی در خارج از مرزهای ایران و یا مخفی شدن پشت نیروهای نیابتی خود در نظر گرفته خواهد شد. تاکید بر این که گفته های مسئولان حکومتی در این چند روز از پایه های اصلی ساخت سناریوها می توانند باشند.
با تکیه بر دروغهای پایوران حکومت می توان گفت این شلیک هدفمند بوده است. رژیم بعد از قیام آبان ۹۸ در پاسخگویی به چرایی کشتار ۱۵۰۰ نفر از مردم دست به ایجاد شوک درمانی زد. با تشدید حرکتهای تروریستی در عراق با استفاده از مزدوران خود زیر نظر قاسم سلیمانی، اشغال سفارت آمریکا در بغداد و توطئه های دیگر خامنه ای می خواست انقلاب مردم عراق را منحرف کرده و تاثیرات قیام آبان را کمرنگ کند. رژیم با آویزان شدن به جسد قاسم سلیمانی و تابوت گردانی با خرج فراوان، راه دیگری برای فرار از قیام آبان پیدا کرد. این رژیم حتا به کشته شدن عده ای زیر دست و پا برای نمایش مظلوم نمایی احتیاج داشت. بالاخره برای خواباندن هیجان نمایش مرده سواری باید ترقه ای هم در می کرد. خامنه ای فرمان آتش برای «انتقام سخت» را داد. انتقام سختی که از پیش به گیرندگان آن اطلاع داده شده بود.
بنابرین سناریو هدفمند بودن شلیک عمدی به یک هواپیما در میان چندین هواپیمایی که در آن شب بر آسمان ایران پرواز کرده اند و بنا به گفته کارشناسان از خط خود خارج نشده اند، به واقعیت نزدیک است. شلیک به هواپیما و انداختن مسئولیت آن به گردن ترامپ، تحریم، هلاکت سلیمانی و .... این کوته بینان فکر نمی کردند این موضوع با سقوط یک هواپیمای داخلی فرق می کند که بتوانند مسئولیت آن را پنهان کنند.
خامنه ای مسئول اول شلیک به هواپیمای مسافربری و کشته شدن ۱۷۶ نفر از مردم است. این عمل محصول سیاستها و عملکردهای رژیم در منطقه است که هیچ ارزشی برای جان مردم ایران قائل نیست. او در بازی پینگ پونگی موشک، عراقیها و آمریکائیها را مَحرم تر از مردم دانسته است. وی بی شرمانه در رجز خوانی که کرده است از «پیگیری کوتاهیها یا تقصیرهای احتمالی در این حادثه» حرف زده است. او حاضر به عهده گرفتن این مسئولیت نشد.
مفتضح تر از آن این که خامنه ای و روحانی مدعی شده اند که از این ماجرا تا روز آدینه با خبر نبوده اند.
از سوی دیگر صحبتهای حاجی زاده سرکرده هوافضای سپاه پاسداران به چنین سناریویی قوت می بخشد. این سرکرده جنایتکار می گوید:«اطلاعاتی که به اپراتور داده بودند که شرایط جنگی است و موشک کروز شلیک شده، او این هواپیما را موشک کروز تشخیص داده است.» از بخش فنی آن و مقایسه قیافه کروز با هواپیمای مسافربری بگذریم، این اطلاعات دروغ را چه کسی داده و با چه هدفی داده است. در حالی که هیچ موشکی از طرف آمریکا آن شب زده نشده است. حتا به جرات می توان گفت که آنها اطلاع داشتند که آمریکا عکس العملی سریع انجام نخواهد داد. به همین سادگی رژیم در ترس از بی آبرویی خود در قبال نتیجه انتقام سخت، به کشته شدن عده ای زیادی نیاز داشت تا صحنه را به سود خود تغییر دهد.
سرکرده سپاه تروریستی در سخن پراکنیهای خود خیلی متضاد صحبت کرده است. وی بیشرمانه می گوید: «می‌شود این همزمانی را به اقدامات خرابکارانه ربط داد، یا حتی به قابلیت بوئینگهای آمریکایی که می‌توان هدایت آنها را توسط شرکت تولیدکننده در اختیار گرفت، اما بیایید همه این احتمالات را کنار بگذاریم و همه چیز را بگذاریم به حساب شانس و اتفاق.» وی در پایان با مقایسه کردن با  سپاه اسلام در ۱۴۰۰ سال پیش در جنگ بدر، پرونده این جنایت را با گفتن این که خدا خواهد بخشید، به همین سادگی  بست.
تیتر روزی نامه های حکومت که در روز شنبه منتشر شده و هنوز از اعتراف سپاه پاسداران اطلاع نداشتند بسیار مسخره است.
جریده جمهوری اسلامی، موضوع شلیک به هواپیما را چنین نوشته است: «برای سرپوش گذاشتن بر ناکامیهای اخیر آمریکا مقابل ایران صورت گرفت جنگ روانی بی ‌نتیجه آمریکا بر سر سقوط هواپیمای اوکراین»
جریده «مردم سالاری» نوشت: «بازی موشک خیالی با هواپیمای اوکرائینی»
در خاتمه با توجه به دروغها و سابقه رژیم در جنایتهای تا کنونی، نمی توان هدف قراردادن هواپیما را یک خطای انسانی و بر دوش کسی که ماشه را چکانده گذاشت. در ساختار رژیم ولایت فقیه خطای انسانی اصلا معنا نمی دهد. این یک خطا نیست بلکه یک جنایت هدفمند زیر مسئولیت مستقیم خامنه ای است.
در پاسخ به این جنایت شرم آور دانشجویان و مردم آزادیخواه در چند دانشگاه در تهران و دانشگاههای شهرهای بابل، بابلسر، مشهد، رشت، اصفهان شیراز، سنندج، سبزوار، همدان، بندرعباس و ....اقدام به تظاهرات و سردادن شعار کردند و شعارهای بسیار علیه حکومت سردادند. شعار «سلیمانی قاتله، رهبرشم جاهله، قاتله» به روشنی رابطه جامعه با حکومت را نشان می دهد. بدین ترتیب گَرد و غُبار مرده گردانی قاسم سلیمانی با خروش زنان و مردان آزادیخواه ایران دود شد و رفت به هوا!

۱۳۹۸ دی ۲۱, شنبه

زنده باد دلاوری و میدان دار ی با این شکوه


نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم


واکُنش "سختی" که سرمایه سیاسی "نظام" را برباد داد

فراسوی خبر... شنبه ۲۱ دی /منصور امان /منبع وبسایت های ایران نبرد و جنگ خبر
جمعبندی مُوقت رویدادهای مُهم دو هفته گذشته نشانگر آن است موشکی که در بغداد به سمت خودروی سرکرده سپاه قُدس شلیک شد، فقط یک ضربه سنگین نظامی به رژیم ولایت فقیه وارد نکرد، بلکه یک شکست سیاسی کمرشکن و یک شکست رُسوایی بار در بُعد اجتماعی را نیز برای آن رقم زده است.
سرهم بندی "انتقام سخت" با یک اقدام نمایشی و از پیش هماهنگ شده با آمریکا، حُباب قُدرتی را که رژیم ج.ا گرد خود دمیده بود و در آن زیست بُحران زای خود را می گذراند، با صدای مهیبی ترکانده است. واشنگتُن و پایتختهای اُروپایی تنها نُقاطی نیست که این صدا شنیده شد، بلکه بی تردید پژواک آن در منطقه خاورمیانه و به ویژه در "عُمق استراتژیک نظام" و به بیان دیگر، کانونهای فعالیت مُخرب ج.ا به گونه نیرومند تری رصد شده است.
عُریان شدن پهلوان پنبه در میانه میدان و آشکار گردیدن غلاف خالی او، مُهمترین سرمایه سیاسی و تضمین بقای حاکمان ج.ا را بر باد داد. بدون پوشش هراس افکنی، ژست عاشورایی و انتحاری و ابهام در امکانات و توانایی تخریب، استراتژی بنا شده بر آن که با باجگیری از یکطرف و بازدارندگی از طرف دیگر شاخص می شود، در مُعادلات منطقه ای و بین المللی ارزش یک پول سیاه را هم ندارد. این همان افلاسی است که کُنفرانس مطبوعاتی "سردار حاجی زاده"، یک مُهره ارشد موشک پران، را به "استند آپ کمدی" بدل کرد.
ترجُمان شرایط جدید، تغییر شیوه برخورد و مُعامله طرفهای خارجی با رژیم ج.ا است. در رابطه با آمریکا این به معنای اضافه شدن فاکتور پاسُخ موضوعی نظامی به تدبیرهای اقتصادی است که این کشور تاکنون برای پایش و مهار مُلاها به کار بسته است. در اُروپا شرایط شکل گرفته پس از ضربه فرودگاه بغداد موجب جابجایی در مرزهای فشار بر شریک تجاری خواهد گردید. این امر به ویژه در نُقاط شناخته اختلاف در دو سطح داخلی (هسته ای، موشکی) و منطقه ای (اسراییل، سوریه) خود را نشان خواهد داد.
شکست دیگری که حاکمان ج.ا در روزهای اخیر با آن چشم در چشم شدند، در میدان به کُلی مُتفاوتی و به بیان دقیق تر، در حاشیه رویداد اصلی نقش بست و برای خودنمایی بُحران ناکارآمدی رژیم آنها، صحنه تاسُف بار دیگری فراهم آورد.
نمایش حُکومتی جنازه گردانی و دستپاچگی و فشار حاکمیت برای استفاده از آن به منظور ترمیم ضربه خیزش آبان، به یک فاجعه انسانی در کرمان ختم شد. ده ها تن در ازدحام ساخته و پرداخته شده جان خود را از دست دادند و تعداد بیشتری مجروح شدند. همزمان، آنگونه که پیداست، تُفنگچیهای آقای خامنه ای دُرُست در همان هنگامی که موشک بی خطر و اثر به طرف آمریکا پرتاب می کردند، یک هواپیمای مُسافربری را به گونه موفقیت آمیزی سرنگون کرده و جان ۱۶۷ مسافر و ۹ خدمه آن را گرفتند. به نظر می رسد بخشهایی از نیروی عملیاتی حاکمیت یا پیرامون تئاتر "انتقام" توجیه نشده بوده اند یا اینکه با وُجود آگاهی، چندان هراس از واکُنش احتمالی آمریکا بر آنها سنگینی می کرده که حتی از سایه خود - و در اینجا سایه هواپیمای مُسافربری - هم به وحشت افتاده و بی درنگ دست به شلیک برده اند.
این دو رویداد به ظاهر جُداگانه، در کادر مُشترک تدبیر و سازماندهی خسارت بار آقای خامنه ای و همدستانش برای مُدیریت صحنه شکل گرفت. آنها یکبار دیگر به جامعه اثبات کردند که کوته بینانه تصمیم می گیرند و غیرمسوولانه و غیر عقلانی عمل می کنند. حاکمیت نشان داد که چگونه برای منفعت اندوزی، حتی اگر آن منفعت یک کمپین توخالی تبلیغاتی با تاریخ مصرف محدود باشد، از روی اجساد مردُم عُبور می کند و برای زنده ها صورت حساب می فرستد.
با نگاه به همین دو تراژدی خسارت بار می توان به خوبی تصوُر کرد که اگر آقای خامنه ای و دوستان با ماجراجوییهای خارجی و عربده هژمونی منطقه ای موجب کشانده شدن کشمکش نظامی یا – بدتر از آن – جنگ به داخل کشور شوند، دامنه تلفات، خسارت و ویرانی به کُدام کرانه ها دامن خواهد کشید.

۱۳۹۸ دی ۱۹, پنجشنبه

یادمان رفیق فدایی هوشنگ نیری


کوه "انتقام سخت"، "موش"کور زایید

فراسوی خبر... پنجشنبه ۱۹ دی / منصور امان / منبع وبسایت های ایران نبرد و جنگ خبر
موشکهایی که حاکمان جنگ طلب ج.ا به سمت پایگاه های آمریکایی در عراق شلیک کرده اند، مُستقیم به بادکُنک "انتقام سخت" اصابت کرده و باد آن را به همان سُرعت و شدتی که در آن دمیده شده بود، خالی کرده است.
فینال نمایش چندش آور جنازه گردانی و هیستری خیابانی حاکمیت، شلیک چند موشک به بیابانهای اقلیم کُردستان عراق و نُقاطی از یک پایگاه عراقی – آمریکایی بدون هرگونه ارزش نظامی بود. فاصله این واکُنش توخالی با وعده های غلیظ "انتقام" و عربده جوییهای جنگی رهبران و پایوران حُکومت و بوقهای تبلیغاتی شان چندان بسیار است که رُفوی آن در ذهن دسته ای که در چند روز گذشته زیر تابوت پاسدار سُلیمانی رفتند و نیز باندهای نیابتی در عراق و لُبنان تا مُدتها مشغله "نظام" خواهد بود.
پیرامون علت عقبگرد حاکمیت از تهدیدهایش نیاز زیادی به گمانه زنی نیست. جنگ طلبان حاکم بر ایران به خوبی پیام به هلاکت رسانده شدن پاسدار سلیمانی را گرفته اند. آقای ترامپ با زبانی با آنها صُحبت می کند که می فهمند. او به "جنگ نامُتقارن" پدرخوانده های تهران با "جنگ نامُتقارن" پاسُخ می دهد و خط قرمزهای کشوری و لشکری غرب را که حاکمان ایران تاکُنون در پناه آن آسوده به کار خویش مشغول بودند، به رسمیت نمی شناسد. رییس جمهور آمریکا نشان داد که برخلاف ارزیابی آقای خامنه ای و دوستان نه تنها از به کار گرفتن نیروی نظامی پرهیزی ندارد، بلکه در انتخاب سطح و دامنه آن نیز خود را به پروتُکُلهای رایج مشروط نمی کند.
دلیل دیگر، شرایط لرزان و مُتزلزل حاکمیت در داخل است. وُرود به یک جنگ خارجی در هنگامی که جامعه مُعترض به کمین نشسته و "نظام" جُز گُلوله آتشین و تیغ سرد سلاخی پاسُخی برای مُطالبات آن ندارد، برابر با یک خودکشی دوقبضه است. "نظام" پُشت جبهه ای برای آغاز یک جنگ همه جانبه با آمریکا ندارد و واکُنش خفیف آن به هلاکت پاسدار سلیمانی نشان داد که خود کمتر از هر کسی به تاثیر کارناوال جنازه گردانی اش در سرپوش گذاشتن بر تضاد "بالا" و "پایین" باور دارد.
بر این پایه است که آقای خامنه ای حساب قبلی خود مبنی بر اینکه "یکی بزنند، ده تا می خورند" را خط زد و آن را با یک حرکت نمایشی، بدون "زدن" تلفات انسانی و خسارات سنگین مالی و تجهیزاتی به حریف، از نو جمع و تفریق کرد. همزمان ناگُفته پیداست که رفتن این تئاتر روی صحنه بدون نوعی از هماهنگی قبلی با صاحبخانه آمریکایی اش مُمکن نبوده است. پُرسش فقط این است که "آقا" در برابر کسب اجازه برای انداختن موشک به زمین لم یزرع، چه تعهُداتی سپرده و آیا به آنها پایبند می ماند؟
دست تنگی حاکمان ج.ا برای افکندن کشور به گرداب جنگ، یک خبر خوب برای مردُم ایران است. با این حال رفع خطر جنگ فوری به معنای از بین رفتن تهدید آن به طور کُلی نیست. تا زمانی که حاکمیت از سیاست مُداخله گری خارجی، بُحران سازی، میلیتاریسم و استخدام دستجات نیابتی دست نکشیده باشد، حیات اجتماعی ایران زیر سایه سیاه بُحران و تحت تاثیرات مُخرب آن در شکل فلاکت اقتصادی و جنگ قرار خواهد داشت. اختصاص ۲۰۰ میلیون دُلار دیگر به تازگی برای تقویت سیاست مزبور، زیر این واقعیت تلخ که رژیم ولایت فقیه کشور را به سوی چه اُفقی می برد، یک خط تاکید دیگر کشیده.

واکسن؛ خامنه ای چطور پُشت مُجریان فرمانش را خالی کرد

منصور امان /  فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۸ مرداد  منبع: پایگاه اینترنتی ایران نبرد و جنگ خبر http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5...