۱۴۰۰ مرداد ۱۴, پنجشنبه

حمله مرگبار در خلیج عُمان؛ یک نُقطه عطف

منصور امان / فراسوی خبر... پنجشنبه ۱۴ مرداد منبع: پایگاه اینترنتی ایران نبرد و جنگ خبر

حمله مرگبار در خلیج عُمان؛ یک نُقطه عطف

https://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5981

رژیم ج.ا با تهاجُم مرگبار به یک نفتکش اسراییلی که کشته شدن کاپیتان انگلیسی و یک ملوان رومانیایی آن را در بر داشت، سطح درگیری با طرفهای خارجی خود را یک پله فراز داده و قواعد بازی را تغییر داده است. حاکمان ایران به وسیله این اقدام تنش برانگیز، آمریکا و اُروپا را در برابر این پُرسش ناگُزیر قرار داده اند که آیا آنها نیز واکُنش خود را در همین سطح تنظیم خواهند کرد؟

تا پیش از این، حملات ج.ا به کشتیهای باربری در آبهای بین المللی از مرز اقدامات خرابکارانه تجاوز نمی کرد و طراحان این تحریکات، بر وارد آوردن خسارت به اهداف خود یا اخلال در فعالیت آنها تمرکُز داشتند. حاکمان ایران به این ترتیب خط قرمز طرفهای خارجی شان یعنی به جا گذاشته شدن تلفات انسانی را رعایت می کردند. اکنون با قتل رسیدن دو شهروند غیرنظامی در حمله به کشتی "مرسر ستریت" چنین می نماید که "نظام" از این خط گُذر کرده باشد.

اما بسا بیشتر از این، آنچه که رویداد مزبور را به یک نُقطه عطف بدل ساخته، آگاهانه و عمدی بودن فرا روی از سطح درگیریهای روتین پیشین است. براساس اطلاعات مُنتشر شده، با حجم نیرو و قُدرت آتشی که در حمله به نفتکش "مرسر ستریت" به کار گرفته شده، به بار آمدن تلفات انسانی اجتناب ناپذیر بوده است. هُجوم با چندین پهپاد انتحاری و به گونه همزمان به یک کشتی غیرنظامی، بدون نیاز به هر تفسیری انگیزه بی واسطه عاملان آن را فاش می کند. هدفی که آنها به واسطه این اقدام پی گرفته اند، ایجاد یک بُحران جدید و گشودن میدان درگیری تازه ای است. حوادث چندگانه روز سه شنبه در خلیج عُمان برای چند کشتی و ربوده شدن یک کشتی دیگر شواهد دیگری است که نشان از تلاش برای ایجاد آشوب و ناامنی در این نُقطه حساس و استراتژیک دارد.

تحرُکاتی که در سطح بین المللی در واکُنش به ستیزه جویی رژیم مُلاها صورت گرفته، گُنجایش بُحران زای آن را به اثبات می رساند. یک جبهه گُسترده بین المللی از اسراییل تا آمریکا و انگلیس و رومانی وعده برخورد مُتقابل را می دهد و در سطح دیپلُماتیک، شورای امنیت سازمان ملل متحد در این رابطه فعال شده و سفیران ج.ا در لندن و بُخارست احضار شده اند تا اعتراض رسمی دو دولت را دریافت کنند.

رژیم ولایت فقیه با آتش افروزی تلاش می کند به آمریکا برای تن دادن به یک توافُق فاسد فشار بیاورد چرا که مُذاکرات وین از یکسو به دلیل پافشاری واشنگتُن بر گُفتُگو در باره تمامی مسائل روی میز و نه فقط بُحران هسته ای و از سوی دیگر، اصرار رژیم ولایت فقیه بر ادامه ماجراجویی منطقه ای و موشکی به بُن بست کشیده شده. حاکمان ایران با هدف تغییر این وضعیت، به اهرُم شناخته شده خود برای تقویت "دیپلُماسی" یعنی "میدان" و به بیان دقیق تر، "تروریسم دولتی" مُتوسل شده اند.

همزمانی این تحریکات با شروع کار دولت آقای ابراهیم رئیسی، جلاد اوین، تصادُفی نیست و دربرگیرنده پیامی به آقای بایدن به گونه ویژه و به گونه فراگیر به اُروپا و کشورهای عربی منطقه است. حاکمان ایران به این وسیله می گویند رویکرد سخت تر و بی پروا تری را پیشه کرده اند و آماده اند هزینه فشار سیاسی و اقتصادی بر خود را با ایجاد تنش نظامی بالا ببرند. این یک بازی پُر خطر و پُر هزینه است، به ویژه هنگامی که بُحران شدت یافته هسته ای و تلاش آشکار "نظام" برای دستیابی به جنگ افزار اتُمی به رویکرد ادعایی ضمیمه گردد.

در همین حال روشن است که رژیم بُحران زده ولایت فقیه یک بُحران و کشاکش نظامی خارجی را فُرجه ای برای خود به منظور خلاصی مُوقت از موج خیزشهای اجتماعی می انگارد. "نظام" از هر فاکتوری که بتواند جامعه را در هُجوم به قلعه قُدرتش به تردید افکند یا خواسته های آن را به سایه ببرد، استقبال می کند. در گمان حاکمان کشور، درگیری محدود خارجی یک بازی بُرد – بُرد در دو میدان داخل و خارج است.

ماجراجوییهای تازه آخوند خامنه ای و همدستانش، مشروعیت شورش جامعه ایران علیه رژیم حاکم را به اثبات می رساند. در همان حال که رژیم ولایت فقیه مردُم ایران را به گرداب بُحرانهای کُرونا، معیشت، بی حُقوقی، آب، گرانی، گُرسنگی، هسته ای، منطقه ای و موشکی افکنده، نه تنها هیچ نشانه ای از بهبود در اُفُق آن پیدا نیست، بلکه در حال دسیسه چینی برای آوار کردن یک بُحران تازه بر سر جامعه است. آبهای پُرتلاطُم خلیج عُمان گُواهی می دهد که ریشه کنی این غُده سرطانی در حال تکثیر، یک ضرورت مُدارا ناپذیر است.

۱۴۰۰ مرداد ۱۳, چهارشنبه

باور قدرتمند مردم آینه بخت تاریک خامنه ای

 باور قدرتمند مردم آینه بخت تاریک خامنه ای

زینت میرهاشمی /فراسوی خبر ... چهارشنبه ۱۳ مرداد، منتشر شده در سایتهای ایران نبرد و جنگ خبر
خامنه ای در روز سه شنبه ۱۲ مرداد، با تنفیذ رئیسی جلاد، سیاست خود در یکدست کردن قدرت در این مرحله را تکمیل کرد. رویداد روز سه شنبه ۱۲ مرداد، تاکید بر این امر است که این ولی فقیه است که کارگزار موسوم به رئیس جمهور را انتخاب می کند و نه رای مردم. از نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی بدون تنفیذ ولی فقیه انتخاب مردم فاقد ارزش است.
با رسمیت یافتن رئیسی، حسن روحانی با کلید در جیب مانند «دستمال مصرف شده ای» از پاستور بیرون انداخته شد. او هم به مجموعه روسای جمهور سابق و مغضوب شده فعلی اضافه خواهد شد. روحانی در آخرین نشست با مدیران دولت خود گفت: «فرمانده جنگ اقتصادی بودم اما فرماندهی بدون سرباز و تجهیزات».
صندلی قدرت با نام ریاست جمهور و محتوای تدارکچی زیر فرمان ولایت مطلقه فقیه، تضاد نام و محتوا همان چیزی است که سرنوشت این روسای فلک زده و بیچاره را رقم زده و خواهد زد. یکی از ملیجک امام به فردی «بی صلاحیت»، دیگری ممنوع التصویر، یکی خود شیفته و باید منتظر بود تا مارک روحانی هم اعلام شود. خامنه ای با همه چهار رئیس جمهور سابق (رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی)، با وجود خدمات زیادی که به نظام کرده و سرسپرده ولی فقیه بوده اند، دیر یا زود ناسازگار بوده است. بدون شک اگر رئیسی هم بتواند ۸ سال دوام بیاورد، چنین سرنوشتی پیدا خواهد کرد.
همه حرفهایی که رئیسی پس از مراسم تنفیذ با چاپلوسی از خامنه ای و با ورق زدن پرونده صدارت حسن روحانی بیان کرد، دستاورد ۴۲ سال حکومتی است که خود او و کسانی که قرار است در کابینه او جمع شوند.
بنابراین او نه تنها قادر به سفید کردن پرونده سیاه ۴ دهه نخواهد بود بلکه اگر عمرش کفاف دهد سیاه تر هم خواهد شد. او از تورم ۴۴ درصد، رشد نقدینگی ۶۸۰ درصدی، سه برابر شدن بدهیهای دولت از سال ۹۲ و کسری بودجه ۴۵۰ هزار میلیاردی، از بی اعتمادی مردم و بحران آب و برق و .... حرف زد و رسالت خودش را تغییر وضع موجود و بازگرداندن اعتماد دانست.
قاتل بی رحم ۶۷، در دورانی برای نجات نظام به میدان آمده که هیچگاه جامعه شاهد این میزان انباشت تضاد و نارضایتی نبوده است. دوران خیزشها و قیامها، عظیم شدن شکاف طبقاتی همراه با فقر، شکاف در هرم قدرت، قدرت گیری جنبشهای کارگری و مردمی و فراگیر شدن آن. رئیسی که گفته است سفره مردم را به تحریم گره نمی زند و می خواهد با آوردن افراد پرسابقه از رانت خواران پر سابقه در استان قدس رضوی، بنیاد مستضعفان، سپاه پاسداران و ستاد اجرایی دفتر امام و... گره بزند بدون شک در حوزه اقتصادی پرونده ای سیاه تر از روحانی بر جای خواهد گذاشت.
صحبتهای خامنه ای در مراسم تنفیذ رئیسی، مانند همیشه تکراری و کلیشه ای بود. تکرار نارضایتی از رسانه های حکومتی و توطئه دشمن و .... مجموعه صحبتهای او حکایت از وضعیت بحرانی و هراس او از تبدیل شدن دریای خشم و نفرت به سیلی که انتظارش را می کشد است. اما مجموعه تحولات در ایران و باور قدرتمند مردم به براندازی رژیم، بخت تاریک را به خامنه ای در پروژه یکدست سازی اش گوشزد می کند.
ممکن است تصویر ‏‏‏۱ نفر‏، ‏‎‎fire‎‎‏‏ و ‏نوشتار‏‏ باشد

۱۴۰۰ مرداد ۱۰, یکشنبه

این آخرین کلامه، هدف کل نظامه


فراسوی خبر ... یکشنبه ۱۰ مرداد



این آخرین کلامه، هدف کل نظامه

زینت میرهاشمی


http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5977

سردادن شعار مرگ بر خامنه ای در کانون هر تجمع اعتراضی، تشخیص درست مردم از جایگاه خامنه ای به عنوان نماد دیکتاتوری دینی و رژیم ولایت فقیه است. مسئول اصلی وضعیت فلاکت بار اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، کل حاکمیت و در راس آن خامنه ای است.

از قتل سازمان یافته مردم بر اثر کرونا تا گلوله به جای آب به مردم با فرمان مستقیم او انجام می شود. او بود که ورود واکسن به ایران را ممنوع کرد و اکنون شاهد فاجعه کرونا در ایران هستیم.

اما خامنه ای همواره نقش خود را به عنوان تصمیم گیر اصلی و عمود خیمه نظام انکار کرده و تقصیر را به گردن دیگران می اندازد. موضع گیری او در مورد خوزستان و صحبتهای او در جلسه با هیات دولت روحانی به بهانه پایان کار این دولت این سیاست را برجسته می کند.

در حالی که به گواهی پایوران رژیم، آنها وظیفه ماله کشی، پادویی و تدارکچی دارند و پس از اجرای ماموریت مثل «دستمال مصرف شده» دور انداخته می شوند، اما بازهم در پایان کار هر دولت، ولی فقیه در نقش اپوزیسیون ظاهر می شود و ناتوانی در حل مشکلات را به کارگزارانش نسبت می دهد. خامنه ای با این شیوه دجالگرانه می خواهد باوجود یکدست کردن ولایت، با فرق گذاشتن بین باندها و جناحهای حکومتی، نقطه امیدی را برای بهبود وضعیت موجود به مردم نوید دهد. زهی خیال باطل. مردم به درستی در خوزستان شعار دادند؛ این آخرین کلامه، هدف کل نظامه

باوجود دستگیریهای گسترده در شهرهای استان خوزستان و قطع اینترنت در این استان، صدای مرگ بر خامنه ای و دفاع از مردم خوزستان در بسیاری از شهرهای ایران به شمول تهران در روز شنبه ۹ مرداد، زمین زیر پای خامنه ای را به شدت لرزاند.

روز آدینه ۸ مرداد راهپیمایی شجاعانه مادران دادخواه شهدای آبان خونین در میدان آزادی و در مترو، همچنین راهپیمایی مردم در محل تاتر شهر تهران که با یورش ماموران سرکوبگر روبرو شد، مشخص کرد که صدای اعتراض خاموش شدنی نیست. آدینه شب ۸ تیر، مردم به بهانه پیروزی تیم پرسپولیس جشن گرفتند و با شعار مرگ بر خامنه ای جشن را به حرکت اعتراضی تبدیل کردند. فریاد مرگ بر خامنه ای شبانه در محله های تهران شنیده می شود.

راهپیمائیها و گردهمائیهای اعتراض به وضع موجود و همچنین حمایت از مردم خوزستان نشانی از اتحاد و همبستگی و نمایی از قدرت مردمی است که با صدای بلند و در کف خیابان و به شفاف ترین شکل، اراده خود برای سرنگونی کل رژیم را فریاد می زنند.

۱۴۰۰ مرداد ۷, پنجشنبه

گفتار هفتگی مهدی سامع ـ ۸ مرداد

 گفتار هفتگی مهدی سامع ـ ۸ مرداد



سرفصلها:
ـ برنامه هفته آینده ویژه پاسخ به چند سوال
ـ مخالفان توافق از نظر روحانی
ـ خامنه ای بازهم به روحانی ضربه زد
ـ گسترش قیام تشنگان به گوشه و کنار کشور
ـ صدها حرکت اعتراضی طی ۵ روز

مردُم در خیابان مانده اند

 منصور امان/ فراسوی خبر... پنجشنبه ۷ مردادمنتشر شده در وب سایتهای ایران نبرد و جنگ خبر

مردُم در خیابان مانده اند

http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5974


برای حُکومتی که پایه های بقا و ثباتش بر سرکوب، خُشونت و بیرحمی بنا شده، بسیار مایوس کننده است که مردُم در شهرهای خوزستان بی اعتنا به اقتدار نظامی و امنیتی آن، به چالش اش گرفته اند. از آن هم روحیه شکن تر، خیزش موج همبستگی با این اعتراضات در سراسر کشور و در میان نزدیک به همه طیفهای اجتماعی است که با صدای بُلند و سینه سپر کرده، مرز بی گُسل خود با آن را ترسیم می کنند.

نظام" با چشمان حیرت زده شاهد آن است که به تدریج کُنترُل اوضاع را از دست می دهد و سلاحهای جادویی مرگ و وحشت آفرین اش با هر بار استفاده، تاثیر کمتری بر توده به جان آمده می گذارد. هدف استراتژی سرکوب با تمام قُدرت، که حاکمان کشور آن را در آبان ۹۸ به کار بستند، تمام کردن کار جنبشهای اعتراضی یکبار برای همیشه بود. اعمال خُشونت بی پیشینه ای که جان دستکم هزار و پانصد مُعترض را گرفت، وظیفه داشت چنان شوکی به جامعه وارد کند که حداقل برای سالها قُدرت تحرُک را از آن بگیرد.

کارگران هفت تپه، کارگران پیمانی بخش نفت و مردُم سیستان و بلوچستان و خوزستان اما به حاکمیت نشان دادند که هم دینامیزم زنده اعتراض و نارضایتی موجود در جامعه را دستکم گرفته و هم در تخمین رُشد و سطح حرکتها و جُنبشهای ناشی از آن دُچار خطای مُحاسبه است. نزدیک ترین نتیجه ای که از این مُعادله برمی آید، بُن بست در استراتژی حیاتی "النصر بالرعب" است. به این معنا که فراز دادن سطح سرکوب به جنگ خیابانی با غیرنظامیان و کُشتار مردُم بی دفاع نتوانسته جامعه را به خانه براند و سربراه کند. بدتر از آن، خُشونت وحشیانه حاکمیت تاثیر باژگونه ای داشته و جامعه را عُصیان زده تر، جسور تر و بی مهاباتر کرده است. "نظام" نه قادر شده "رعب" را در قلب و ذهن توده جابیندازد و نه به "نصر" دست پیدا کرده.

دستگاه حاکم اینک در جنگ تن به تن با جامعه به نُقطه ای رسیده که راه پس و پیش ندارد. از یکسو به دلیل ماهیت سیاسی یافتن مُطالبات بخشهای گوناگون مردُم، مُدیریت صنفی و فریبکاری مقطعی دیگر آتش نشان نیست و عقب تر از واقعیت صحنه حرکت می کند و از طرف دیگر، ارتقای سطح سرکوب را با توجُه به واکُنشی که برمی انگیزد به صلاح خود نمی بیند. افزایش صداهایی از داخل حاکمیت که نسبت به چنین رویارویی و عمیق تر کردن بُحران هُشدار می دهند، نشانه ای از این ارزیابی است. بدیهی است که از این به بعد به پُرسش در باره چند و چون راهکارهای قهری حاکمیت، چگونگی توازُن قُوا بین آن و جامعه پاسُخ می دهد. یعنی، به همان میزانی که اعتراضها گُسترده تر، صُفوف آن فشُرده تر و در کُنش هماهنگ تر گردد، امکانات دستگاه سرکوب را چه به لحاظ سیاسی و چه از نظر عملیاتی محدودتر خواهد کرد.

روند تکامُل جُنبشهای اعتراضی از دی ماه ۹۶ تا تیر ماه ۴۰۰ سُخن از آن دارد که کفه جامعه گام به گام سنگین تر می شود و "نظام" که در کمین سُستی و فرسایش یافتن آن نشسته، چشم انتظار باقی خواهد ماند. شاهد مُستند، تریبونی مُبارزاتی است که برای اعلام همبستگی با اعتراضات دلیرانه خوزستان بر پا شد و بر آن مردم تبریز و کرج، تهران و بُجنورد، مشهد و سقز، اصفهان و دیوان غرب و جُز آن ایستادند؛ میدانی که وُکلا، سینماگران، نویسندگان، فرهیختگان، روزنامه نگاران، سندیکاها و هُنرمندان آشکارا و بی هراس بدان پا گذاشتند و در کنار خیزش و رویاروی سرکوبگرانش قرار گرفتند. این همبستگی بی سابقه، تاثیر عینی و نیز روانشناختی کارزار تحریم یکپارچه نمایش انتخابات ریاست جمهوری است که خصلت سراسری و همگانی آن را با یک حرکت مُتحدانه دیگر نهادینه کرد. به بیان دقیق تر، پیوند مُبارزاتی بین بخشهای گوناگون جامعه مُعترض در یک فرآیند بی توقُف چهار ساله شکل گرفته و در هر مقطع برجسته از نبرد، بالنده تر شده است.

۱۴۰۰ مرداد ۶, چهارشنبه

حمایت گسترده از قیام خوزستان و ادعای کهنه شده وزارت اطلاعات

 


زینت میرهاشمی /فراسوی خبر ... چهارشنبه ۶ مرداد منتشر شده در وب سایتهای ایران نبرد و جنگ خبر

http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5973



حمایتهای گسترده گروههای مختلف مردمی همچون کارگران پیمانی صنعت نفت، گاز و پتروشیمی و ... از قیام تشنه لبان خوزستان، رژیم را به فکر چاره جویی برای توقف حمایتها و توجیه سرکوب دستگیرشدگان و معترضان انداخته است.
بر اساس سناریوی جیمزباندی وزارت اطلاعات، در روز سه شنبه ۵ مرداد «سربازان گمنام امام زمان، شبکه ای از عوامل جاسوسی موساد را همراه محموله سنگین سلاح و مهمات پس از ورود از مبادی مرزی غرب کشور دستگیر کردند.» مدیر کل ضد جاسوسی هم قصد ورود این تجهیزات را بهره برداری از «اغتشاشات شهری و ترور» اعلام کرد.

کشف «بزرگ» و «هوشمندانه» «سربازان گمنام امام زمان» که همان پاسداران باشند، بیشتر برای مصرف داخلی و جلوگیری از شکاف درون هرم قدرت و ریزش «امت همیشه در صحنه» است. زیرا فاجعه بی آبی خوزستان و علتهای بروز آن این روزها تبدیل به بگومگوی پایوران رژیم شده و هر باندی می خواهد خودش را از نقش داشتن در فاجعه محیط زیستی و رانت خواری حکومت کنار بکشد. از سویی دیگر وزارت اطلاعات و دستگاه سرکوب باید عقب نشینی خامنه ای در گفتار خود یعنی حرف زدن از «حق گلایه» مردم خوزستان را تغییر داده و آن را از سرکوب نرم به سرکوب سخت تر توجیه کند.

اینگونه کشفیات وزارت اطلاعات حتا در میان خودیهای حکومتی هم خریداری ندارد. یک نمونه آن محمد مهاجری است که ماجرای کشف وزارت اطلاعات را چنین توصیف کرده است: «همه دنبال نخود سیاهیم». (خبرآنلاین ۴ مرداد) وی در یادداشتی در کانال تلگرامی اش نوشته است «اگر عامل اغتشاشات سال۹۶ مشهد، عامل درز دادن فایل صوتی ظریف، عامل ارتباطی سازمان منافقین با سازندگان سریال گاندو، عامل نفوذی ترور شهید فخری زاده، عامل ارائه اطلاعات دروغ به شورای نگهبان درباره برخی نامزدهای انتخابات ۱۴۰۰ که طبق بیان صریح رهبر معظم انقلاب، ظلم آشکار بود و اتفاقات مشابه اعلام شده، سوءاستفاده کنندگان وقایع خوزستان هم مشخص می شوند! فعلا همه دنبال نخود سیاهیم.»

کلیدواژه های سرکوب به کار برده از طرف رژیم تا کنون مانند «اغتشاشگران، نفوذیها، فریب خوردگان و...» در توقف شعله های خشم مردم به خیابان آمده و حمایت رو به افزایش افکار عمومی از آنها کارساز نبوده است. وصل کردن خواسته های بر حق مردم به «دشمن» فرضی خامنه ای، و ساختن چنین سناریوهایی در جمهوری اسلامی نه اولین است و نه آخرین و بنابراین کسی باور نخواهد کرد.

۱۴۰۰ مرداد ۳, یکشنبه

آدمکشی که مدال المپیک گرفت

 جواد فروغی هفت تیر کش رژیم در سوریه در المپیک توکیو مدال آدم‌کشی گرفت، او با هدیه دادن مدال طلا  به خامنه ای جانی و عکس گرفتن در کنار رئیسی قاتل  ارادت و بندگی خود را به جانیان حاکم بیشتر از پیش نشان داد.

واکسن؛ خامنه ای چطور پُشت مُجریان فرمانش را خالی کرد

منصور امان /  فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۸ مرداد  منبع: پایگاه اینترنتی ایران نبرد و جنگ خبر http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5...