۱۳۹۴ تیر ۵, جمعه

کفر ...

ترانه‌سرا: پرویز وکیلی آهنگ‌ساز: عطاءالله خرم نوازنده‌ گیتار و تنظیم‌کننده: امیر صفریان خواننده: آزاده


امیلیانو زاپاتا

کارل مارکس ( تاریخسازان 2 )

یادمان علی اكبر صفائی فراهانی

 علی اكبر صفائی فراهانی 
سال1318 تهران متولد می شود.
پس از تحصيلات ابتدائی وارد هنرستان صنعتی تهران می شود.در دوران تحصيل در هنرستان صنعتی، در چاپخانه کار می کند.
در هنرستان صنعتی از همان سال اول با سعيد کلانتری آشنا می شود.
به همراه اسکندر صادقی نژاد، جلیل انفرادی و سعید کلانتری گروه کوهنوردی کاوه را به وجود می آورند.






سال 1342پس از پايان تحصيلات خود در هنرستان صنعتی، به کار تدريس در هنرستان ساری مشغول می شود.در همین سال با عباس مفتاحی آشنا می شود.

سال 1345 از طريق سعید کلانتری با گروه جزنی تماس می گیرد.
در دانشکده ی علم وصنعت در تهران تحصيل کرده و مهندس می شود.


سال1346 زمستانگروه ضربه می خورد.

سال 1347 تابستان بنا به تصميم گروه قرار می شود که به خاطر کسب تجارب انقلابی جنبش خلق فلسطين و برای آموزش، همراه با ۴ رفيق ديگر راهی فلسطين گردد.
همراه با محمد صفاری آشتیانی موفق به گذشتن از مرزمی شوند.
رژيم وقت عراق آن‌ها را بازداشت می کند و تا سرنگونی رژيم عراق در زندان می مانند.بعد از چند ماه بازداشت در عراق از طريق مرز سوريه خود را به فلسطين می رسانند و به عضويت جبهه ی آزادی بخش فلسطين (الفتح) درمی آیند.
طی مدت کوتاهی، در آن جا فرماندهی یک گروه هشت نفری از فدائیان فلسطینی را بر عهده می گیرد.
پس از چندی به فرماندهی يک پايگاه مهم چريکی با نام مستعار ابوالعباس برگزيده می شود.
چندی بعد به فرماندهی چهل نفر منصوب می گردد.
سپس ارتش آزادی بخش فلسطین او را به فرماندهی 150 تن از چریک های فلسطینی انتخاب می کند.
در جبهه ی آزادی بخش فلسطین به فرماندهی منطقه ی شمالی رسید.

تابستان 1348به ایران بازمی گردد.
او به تنهائی و بدون هیچ اطلاعی از وضع کنونی گروه به ایران بازگشته است. هدف او جمع آوری مجدد رفقای دیرین و سازماندهی یک جنبش روستائی است. هنگامی که وی به ایران می رسد علیرغم تصورات اش، با گروه آماده ای مواجه می شود که بسیاری از عوامل لازمی را که برای اجراء برنامه اش به آن ها نیازمند بود را در اختیار داشت. وی پس از مواجه شدن با شرائط امیداوار کننده ی گروه، مجددا به فلسطین بازمی گردد تا به یاری امکانات نهضت فلسطین مقداری ملزومات جنگی فراهم آورده و برای تجهیز گروه به ایران بیاورد.
 بهار 1349پس از یک سال مبارزه ی دلیرانه دوشادوش خلق رزمنده ی فلسطین در اوائل سال به منظور سروسامان دادن به وضعيت گروه و ايجاد يک حرکت وسيع عليه رژيم به همراه محمد صفاری آشتیانی ومقداری اسلحه و مهمات به ايران بازمی گردند تا مقدمات مبارزه ی مسلحانه را فراهم کنند.

15شهریور  یک دسته ی ۶ نفری تیم کوه، مهدی اسحاقی، جلیل انفرادی، هادی بنده خدا لنگرودی، محمدرحیم سماعی و یک نفر دیگر، به فرماندهی علی اکبر صفائی فراهانی، از دره ی "مکار" در نزدیکی چالوس حرکت خود را به سمت غرب آغاز می کند.

19بهمنعملیات حمله به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل صورت می گیرد.
پس از چند روز، به خاطر نجات جان هوشنگ نیری که در عملیات حمله به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل از ناحیه ی دست زخمی شده است، علی اکبر صفائی‌ فراهانی و جليل انفرادی به همراه یک رفیق دیگر از کوه پائین می آیند و در يک خانه ی روستائی در روستای "چهل ستون" واقع در کوه‌ پايه ‌های سياهکل،توسط کدخدا و تعدادی از روستائيان، بدون این که به سوی آنان تیراندازی کنند، دستگير شده و به مأموران ژاندارمری تحویل داده می شوند.

ا26 اسفند ، سحرگاه در میدان تیر چیتگر، در تهران، تيرباران می شود.




                                                                                                                                                                 

به اميد روز پايان رنج هاي تو...

۱۳۹۴ تیر ۳, چهارشنبه

یک ملیمتر زیر خط فهم

یادمان امیر پرویز پویان


اجراي سرود اي ايران در گردهمايي بزرگ مقاومت ايران مريم رجوي- پاريس


مردان تاریخساز ولادیمیر ایلیچ لنین (1)

بدون شرح

«عزیز» سلامت باد.


آفتابکاران جنگل - سروده سعید سلطانپور


صمد بهرنگی -معلمی که سلاح و قلم را پیوند زد



بسیاری تلاش میکنند در نام بردن از صمد بهرنگی  با برجسته کردن نویسندگی و معلم بودن وی فدایی بودنش را انکار کنند ...
اما در جای جای نوشته ها و رفتار صمد بهرنگی رویکردی به مبارزه مسلحانه غیرقابل انکار وجود دارد 
ارتباطات صمد با امیر پرویز پویان و ایجاد حلقه تبریز که بعدها از ارکان اصلی سازمان فدایی محسوب میشد کاری است که همه رفقا بر نقش صمد تاکید دارند


  

صمد " در قلب من است 

دمکراسی و آزادی با مریم رجوی


۱۳۹۴ تیر ۲, سه‌شنبه

بی بهانه به یاد «سالوادور آینده» هر زمان که سرود «مانیفست» «ویکتور خارا» را گوش می دهم به یاد این تصویر می افتم

سی خرداد

ترانه بسیار زیبای «فرمانده چه گوارا» با صدای زیبای ناتالی کوردونه

تنها با قیام و دست به سلاح بردن می توان مطالبات خود و جامعه را از سرکوبگران و دیکتاتورها گرفت .

زادروز صمد بهرنگی گرامی باد

توماس ادیسون ( سخنان بزرگان )


۱۳۹۴ تیر ۱, دوشنبه

در برابر ديكتاتوري مطلقه اي كه آخرين قطرات آزادي را كشته چه بايد كرد؟

جهان جای خطر نا کیست ...

دوم تیرماه زاد روز صمد بهرنگی است یاد این رو شنفکر و نویسنده ماهی سیاه کوجولو را گرامی میداریم

ترانه سرود گل مینای جوان به تمام میناهای زمانه تعلق دارد

ترانه سرود گل مینای جوان سروده ی رفیق فدایی سعید سلطانپور است که در گرامی داشت رفیق مینا رفیعی سروده است. رفیق مینا رفیعی در سال 55 همراه با 8 همرزم اش در جریان حمله مزدوران ساواک به خانه ای که این رفقا به همراه تعدادی دیگر در آن جمع شده بودند جان خود را از دست داد.


سعید سلطانپور: با کشورم چه رفته است


با کشورم چه رفته است ؟

ویلیام فدر ( سخنان بزرگان)


۱۳۹۴ خرداد ۲۹, جمعه

روزه داری در نظام آخوندی ...

لباسها و حرفها - لئو تولستوی

رالف والدو امرسون ( سخنان بزرگان )


دانلود کتاب فقر فلسفه اثر کارل مارکس

کارگران جهان متحد شوید


زنان بسوی ورزشگاه آزادی ...

بدون نیاز به شرح!

دو نوازی سرنا و تمبک احسان عبدی پور و بابک پیمانی لندن


اجرا در مراسم عید نوروز- لیبرتی / دایه دایه , وقت جنگه


کاریکاتور زیبایی با نام «حقارت» اثری از هنرمند مردمی آقای علی شافعی

۱۳۹۴ خرداد ۲۸, پنجشنبه

مادر ترزا ( سخنان بزرگان)


قابل توجه سبزی های امروزی

ﭘﺮﻓﺴﻮﺭﺟﯿﻨﻮﺁﻟﻔﺮﺩ: ﺍﺻﺎﻟﺖ ﺭﻗﺺ ﺩﺭﺩﻧﯿﺎﻓﻘﻂ ﻭﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺮﻫﺎمی باشد :


ﭘﺮﻓﺴﻮﺭﺟﯿﻨﻮﺁﻟﻔﺮﺩ: ﺍﺻﺎﻟﺖ ﺭﻗﺺ ﺩﺭﺩﻧﯿﺎﻓﻘﻂ ﻭﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺮﻫﺎ
  می یاشد ﺭﻗﺼﻬﺎ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﯿﭽﮕﻮﻧﻪ ﺍﺻﺎﻟﺘﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﭼﻬﺎﺭ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﺍﺻﻠﯽ
ﺭﻗﺺ ﻟﺮﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﻗﺼﻬﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ :
:1 ﭼﺮﺧﺎﻧﺪﻥ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ :2ﮐﻮﺑﯿﺪﻥ ﭘﺎﻫﺎ
ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻭﻃﻦ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﺁﻧﻬﺎﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﻣﯿﻬﻦ ﺧﻮﯾﺶ
ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ :3ﯾﮑﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺯﻥ ﻭﻣﺮﺩﺩﺭ ﺻﻔﻮﻑ ﺭﻗﺺ ﻧﺸﺎﻧﻪ
ﺗﺴﺎﻭﯼ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﯿﻦ ﺯﻥ ﻭﻣﺮﺩ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ :4ﻭﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻫﻢ
ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﺗﺤﺎﺩ ﻭﻣﻬﺮﻭ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﺭﻗﺺ ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﺍﯾﻦ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎﺕ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﻭ ﭘﺮ ﻣﻌﻨﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻡ .

30خرداد

یک تصویر یک تاریخچه


ایران من (2)

سرود ( راه تازه ای پیش پای خلق ) با صدای حمید اشرف


حکمت و درس زندگی



در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست،
پس برخیز تا چنین مردمی بگریند ...
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند
مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
نصف اشباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم
و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
سر آخر، چیزی که به حساب می آید تعداد سالهای زندگی شما نیست
بلکه زندگی ای است که در آن سالها کرده اید
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
همیشه در زندگیت جوری زندگی کن که
"ای کاش"
تکیه کلام پیریت نشود
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
چه داروی تلخی است وفاداری به خائن،
صداقت با دروغگو،
و مهربانی با سنگدل ...

بیاد رفیق سعید سلطانپور شاعر بزرگ انقلاب ! ای شقایق شیدا ، ای زیبای اعدامی با تو خورشید به خون نشسته است

به مناسبت سالگرد پرپرشدن افشین اسانلو


برای ایران

درود بر ایرانی .... درود بر لر ... درود بر آن ها که اصالت را فراموش نکرده اند...

میترسم د روزگاری کس نونه گلونی
هه نومی دشو بمونه شیر زنونکه سر ونی
میترسم د دیک و پشمه ماشتیاکه رنگ رنگه
همشو بوئه ن فراموش چی کت و چی گلونی
میترسم هیچکه نپوشه ستره که رنگ وه رنگ
میترسم د روزگاری کس نونه گلونی
هه نومی دشو بمونه شیر زنونکه سر ونی
میترسم د دیک و پشمه ماشتیاکه رنگ رنگه
همشو بوئه ن فراموش چی کت و چی گلونی..

برای اصیل بودن کافی است دروغ نگویی ...

۱۳۹۴ خرداد ۲۷, چهارشنبه

ورود اولین هواپیما به فرودگاه خرم‌آباد، ۱۳۰۴

تاریخچه کمانچه(ساز لری)



اينگونه تعريف شده که کمانچه از سازهاي زهي قديم ايران و در واقع نوع تکامل يافته رباب، کاسه گرد و پايه آهني دارد و مانند تار و ويولن سيمهاي آن را با گوشي محکم و کوک مي‌کنند. کماني که با آن کمانچه را مي‌نوازند کمانه نام دارد و همان است که در ويولن کلمه فرانسوي آرشه به معني کمان کوچک جاي آن را گرفته است.

شادروان خالقي در کتاب سرگذشت موسيقي ايران، کمانچه را تکامل يافته رباب مي‌نامد. ساز اخير رباب که اول دو سيم داشته و بعدها يک سيم ديگر به آن اضافه شده است و با کمانه به صدا در مي‌آمده و همان است که ما امروز کمانچه مي‌گوييم و به همين جا اضافه مي‌کند از دوره صفويه به بعد کمانچه يکي از ارکان موسيقي ايران به شمار آمده است.

قسمت اصلي کمانچه کاسه آن است که به صورت‌هاي مختلف ساخته مي‌شود. کاسه کمانچه هنوز از نظر جنس چوب، اندازه‌ها و شکل يکسان و تثبيت شده نيست.

از نظر شکل، کاسه‌ها را به صورت کروي يا مخروط ناقص درست مي‌کنند. کاسه‌هايي که به شکل مخروط ناقص هستند اکثرا پشت باز ساخته مي‌شوند. استفاده از اين کمانچه‌ها در قسمت‌هاي مرکزي ايران به خصوص در لرستان متداول است.

اين کمانچه‌ها صدايي پر قدرت و شفاف دارند و چون کاسه سبک دارند، اجراي قطعاتي که نياز به چرخيدن سريع کمانچه دارد بر روي اين کمانچه ها آسانتر است و اين امتيازي است براي اين نوع کمانچه.

اين کمانچه‌ها اغلب سه سيم دارند، ولي اين روزها به تدريج داراي چهار سيم مي‌شوند. کمانچه‌هاي پشت باز معمولا از چوب توت و به صورت يک تکه ساخته مي‌شوند.

کاسه‌هاي کروي به دو صورت يک تکه و ترکه‌اي هستند، در کمانچه‌هاي ترکه‌اي کاسه از به هم چسبيدن ترکه‌هايي که در روي قالب خم شده‌اند ساخته مي‌شود. ضخامت اين کاسه‌ها کم است و به همين دليل کاسه سبک است و چرخيدن کمانچه به سهولت صورت مي‌گيرد. 


سعد فیلی خواننده لرتبار لرستان غربی ترانه ای برای کوبانی خوانده است آنرا با لهجه زیبای لری کردی بشنوید:


امام دجالان


كسي هرگز نمي داند چه سازي مي زند فردا چه مي داني تو از امروز چه ميدانم من از فردا همين يك لحظه را درياب كه فردا قصه اش فرداست.

سرنگون باد جمهوری اسلامی


سالروز ميلاد پدر سياسى ايران امروز دكتر محمد مصدق بر تمامى ايرانيان مبارك و خجسته باد


سروده ای از فرزند مبارز خلق لُر و یکی از رزمندگان راستین مردم ایران،


دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی

مکن گریه زمان گریه کردن نیست
مکن شادی که شادی، جز نشان ساده لوحی نیست
تفنگ را در دست بفشار
زمانِ انقلابِ خلقِ محروم است
چه شیرین است تفنگ در دست
سرود بر لب
به سوی آرزو رفتن
کبوترها!
زمانِ سختِ پرواز است
زمین تنگ است و راه آسمان باز است
کبوترها!
زمستان، سخت سنگین است
ببینید کوه ها، دشت ها، باغ ها را
ببینید تیرباران کبوترهای زیبا را
کبوترها!
ز خونِ هر چریکی، لاله ها روییده بر این دشت
به زیر پایتان، دشتی پر از خون است
کبوترها، کبوترها!
وطن قلبش درونِ خون می جوشد
اگر خون هم چنان باشد، وطن هرگز نمی میرد.
کبوترها، بهار آمد
ببینید لاله ها، گل ها، جوی ها را
ببینید اوج گیری کبوترهای زیبا را
نمی دانند کجایند کبوترها، نمی دانند
درون لاله اند؟
در آسمان هایند؟
و شاید ماهی آبند
کبوترها، همه جایند و هیچ جایند
کبوترهای رویین تن، چریک های عزیز من
اگر روزی هوا باران و برفی بود، غذا کم بود!
ز خون خویشتن شرابی سرخ می سازم
پیاله هاش چشم من
بنوشید خون من را لیک
گرچه هدیه ام ناچیز و ارزان است
بدانید! بدانید!
امیدهایم، آرزوهایم، همه چیزم
درون بال های تیزتان
پنهانِ پنهان است.

یادمان سعید سلطانپور

واکسن؛ خامنه ای چطور پُشت مُجریان فرمانش را خالی کرد

منصور امان /  فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۸ مرداد  منبع: پایگاه اینترنتی ایران نبرد و جنگ خبر http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5...