برای دردهای مردم مظلومم ، بغض گلویم را می فشارد ، ترانه های سربی ، آواز بی کسی ، رنج بی پناهی، و گرسنگی مردم میهن!
۱۳۹۴ اسفند ۹, یکشنبه
۱۳۹۴ اسفند ۸, شنبه
۱۳۹۴ اسفند ۷, جمعه
ایة الشیطان طبسی در هنگام ریختن رای اش به صندوق بدرک واصل شد !!
خبر فوری
یک ایة الشیطان در هنگام ریختن ری اش به صندوق بدرک واصل شد !!
آخوند آیت الله واعظ طبسی، تولیت آستان قدس رضوی در هنگام
دادن رای جنازه شد و یکراست به جهنم هدایت شد .
آخوند آیت الله واعظ طبسی، تولیت آستان قدس رضوی در هنگام
دادن رای جنازه شد و یکراست به جهنم هدایت شد .
این خبر بر ملت ایران و اهالی مشهد مبارک باد !!!
۱۳۹۴ اسفند ۶, پنجشنبه
۱۳۹۴ اسفند ۵, چهارشنبه
رای ما سرنگونی
#ایران_نمایش #انتخابات - #رأی_من #سرنگونی
دوجناح نظام در میدان
هردو هسنند زاده شیطان
این جناح چون شغال و آن سگ زرد
هر دو را طرد و نفی باید کرد
دوجناح نظام در میدان
هردو هسنند زاده شیطان
این جناح چون شغال و آن سگ زرد
هر دو را طرد و نفی باید کرد
۱۳۹۴ اسفند ۴, سهشنبه
شاملو - من درد ِ مشترکم مرا فرياد کن- عشق عمومی - دفتر هوای تازه
اشک رازيست
لبخند رازيست
عشق رازيست
اشک ِ آن شب لبخند ِ عشقام بود.
□
قصه نيستم که بگوئي
نغمه نيستم که بخواني
صدا نيستم که بشنوي
يا چيزي چنان که ببيني
يا چيزي چنان که بداني...
من درد ِ مشترکام
مرا فرياد کن.
□
درخت با جنگل سخن ميگويد
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن ميگويم
نامات را به من بگو
دستات را به من بده
حرفات را به من بگو
قلبات را به من بده
من ريشههاي ِ تو را دريافتهام
با لبانات براي ِ همه لبها سخن گفتهام
و دستهايات با دستان ِ من آشناست.
در خلوت ِ روشن با تو گريستهام
براي ِ خاطر ِ زندهگان،
و در گورستان ِ تاريک با تو خواندهام
زيباترين ِ سرودها را
زيرا که مردهگان ِ اين سال
عاشقترين ِ زندهگان بودهاند.
□
دستات را به من بده
دستهاي ِ تو با من آشناست
اي ديريافته با تو سخن ميگويم
بهسان ِ ابر که با توفان
بهسان ِ علف که با صحرا
بهسان ِ باران که با دريا
بهسان ِ پرنده که با بهار
بهسان ِ درخت که با جنگل سخن ميگويد
زيرا که من
ريشههاي ِ تو را دريافتهام
زيرا که صداي ِ من
با صداي ِ تو آشناست.
لبخند رازيست
عشق رازيست
اشک ِ آن شب لبخند ِ عشقام بود.
□
قصه نيستم که بگوئي
نغمه نيستم که بخواني
صدا نيستم که بشنوي
يا چيزي چنان که ببيني
يا چيزي چنان که بداني...
من درد ِ مشترکام
مرا فرياد کن.
□
درخت با جنگل سخن ميگويد
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن ميگويم
نامات را به من بگو
دستات را به من بده
حرفات را به من بگو
قلبات را به من بده
من ريشههاي ِ تو را دريافتهام
با لبانات براي ِ همه لبها سخن گفتهام
و دستهايات با دستان ِ من آشناست.
در خلوت ِ روشن با تو گريستهام
براي ِ خاطر ِ زندهگان،
و در گورستان ِ تاريک با تو خواندهام
زيباترين ِ سرودها را
زيرا که مردهگان ِ اين سال
عاشقترين ِ زندهگان بودهاند.
□
دستات را به من بده
دستهاي ِ تو با من آشناست
اي ديريافته با تو سخن ميگويم
بهسان ِ ابر که با توفان
بهسان ِ علف که با صحرا
بهسان ِ باران که با دريا
بهسان ِ پرنده که با بهار
بهسان ِ درخت که با جنگل سخن ميگويد
زيرا که من
ريشههاي ِ تو را دريافتهام
زيرا که صداي ِ من
با صداي ِ تو آشناست.
۱۳۹۴ اسفند ۳, دوشنبه
وقتشه ، وقتشه رفتن ، وقتشه - ایرج جنتی عطایی - از کتاب زمزمه های یک شب سی ساله
وقتشه ، وقتشه رفتن ، وقتشه
وقتشه ، از تو گذشتن وقتشه
مهلت تولد دوباره نیست
مردن دوباره ی من وقتشه
دیگه دیره واسه گفتن
این کلام آخرینه
فرصت ضجه نمونده
لحظه های واپسینه
دیگه با عاطفه دشمن
واسه دلتنگی رفیقم
توی شط سرخ نفرت
بی صداترین غریقم
من عروسک کدوم بازی وحشت
من عروس قحطی کدوم تبارم
که مثل تولد فاجعه سردم
که مثل حادثه آرامش ندارم
سرد و ساده و شکسته
اینه ی قدیمی ام من
با چراغ و گل غریبه
با غبار صمیمی ام من
می مونم زیر هجوم
سنگی آوار کینه
واسه بازیچه بودن
آخرین بازی همینه
وقتشه ، از تو گذشتن وقتشه
مهلت تولد دوباره نیست
مردن دوباره ی من وقتشه
دیگه دیره واسه گفتن
این کلام آخرینه
فرصت ضجه نمونده
لحظه های واپسینه
دیگه با عاطفه دشمن
واسه دلتنگی رفیقم
توی شط سرخ نفرت
بی صداترین غریقم
من عروسک کدوم بازی وحشت
من عروس قحطی کدوم تبارم
که مثل تولد فاجعه سردم
که مثل حادثه آرامش ندارم
سرد و ساده و شکسته
اینه ی قدیمی ام من
با چراغ و گل غریبه
با غبار صمیمی ام من
می مونم زیر هجوم
سنگی آوار کینه
واسه بازیچه بودن
آخرین بازی همینه
.
یادمان مجاهد شهید محمود روزبهانی
محمود روزبهانی از سال55 وارد مبارزهٌ سیاسی شد و بهرغم سن کم، چند ماه در زندان رژیم شاه بود. پس از آزادی از زندان در تظاهرات مردمی در جریان انقلاب ضدسلطنتی شرکت کرد. از سال58 هوادار مجاهدین شد و به فعالیت پرداخت. به همین دلیل در سال59 توسط عوامل رژیم از مدرسه اخراج شد. در سال60 دستگیر شد و مدت 5سال در اسارت بود. بلافاصله پساز آزادی از زندان در سال66، به ارتشآزادیبخش پیوست. در گردانهای رزمی سازماندهی شد و شجاعانه در بسیاری از عملیات شرکت کرد. سرانجام در حماسهٌ فروغ جاویدان به عهد خود با خدا و خلق وفا کرد و پس از نبردی حماسی بهشهادت رسید. پیکر پاکش در خاک پای سرور شهیدان حسین(ع) در کربلا به خاک سپرده شد. « … باید با تمام وجود بگویم که هر پیشرفتی که انقلاب نوین مردم ایران داشته مدیون مسعود میباشد. هر کس علیه این انقلاب و بهخصوص علیه رهبری آن یعنی مسعود و مریم توطئه کند آب به آسیاب ارتجاع خمینی و امپریالیزم ریخته است و همکاسه با خمینی گشته است. مادرم، خواهرم؛ مسعود توحید و یگانهپرستی و شرکزدایی را به من آموخت و تا آنجایی که جان و خون در وجودم جاری میباشد، از آرمانهای مجاهدین پاسداری خواهم کرد و اگر هزارانبار باز بمیرم و زنده شوم راه مجاهدین را میپیمایم. به امید و ایمان به پیروزی…». وصیتنامه ـ 12اردیبهشت66
اشتراک در:
پستها (Atom)
واکسن؛ خامنه ای چطور پُشت مُجریان فرمانش را خالی کرد
منصور امان / فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۸ مرداد منبع: پایگاه اینترنتی ایران نبرد و جنگ خبر http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5...