زینت میرهاشمی
گسترش فقر، بیکاری، تعطیلی واحدهای تولیدی و ... زایده بحران اقتصادی است که نظام ولایت فقیه مسئول مستقیم آن است. بحران و سقوط ساختار اقتصادی ایران حاصل چهل سال حکومتی است که با فساد در قدرت و سرکوب مردم همزاد است. همزادی با این دو است که از یک سو رژیم توانسته است ۴ دهه خود را بر مردم تحمیل کند و از سوی دیگر قدرت را با اسلحه، پول و خشونت پیوند زند. اگر چه تحریمهای موجود به ناچار تاثیرات خود را بر زندگی مردم می گذارد اما باید گفت که عامل این بحران در اساس نه تحریمها بلکه عملکرد رژیم طی چهار دهه است. پایوران رژیم و به خصوص خامنه ای عوامفریبانه می خواهند «دشمن خارجی» و «تحریمها» را مسئول فاجعه ای که جریان دارد معرفی کنند. این دروغی است که مردم باور ندارند و آن را در شعارهای اعتراضی خود در کف خیابان و یا در کارخانه ها بیان می کنند.
دو همزاد جمهوری اسلامی یعنی فساد و سرکوب در تعادل با هم هستند. نگاه به آمارهای این روزها رشد و شدت سرکوب و ابعاد کلان فساد حکومتی را نشان می دهد . اما توان سرکوب بی نهایت نیست و در مقابل سرکوب، همه اقشار و طبقات مردم به شکلی امنیت رژیم را بر هم زده اند. تعدادی از مدافعان حقوق کارگر و فعالان کارگری که در روز کارگر در گردهمائیهای کارگران شرکت کرده بودند همچنان در زندان به سر می برند. بیشتر این افراد را زنان تشکیل می دهند. این فعالان که جرمشان دفاع از حقوق کارگران است با زنجیره ای از اتهامهای امنیتی مواجه هستند. مرضیه امیری، ندا ناجی، عاطفه رنگریز و انیشا اسدالهی از جمله دستگیرشدگان روز جهانی کارگر هستند که همچنان در زندان و در شرایط سختی به سر می برند. اسماعیل بخشی نماینده کارگران هفت تپه و سپیده قلیان همچنان در سیاهچالهای رژیم گرفتار هستند. فعالان محیط زیست در بیدادگاههای رژیم با اتهام «جاسوسی» روبرو شده و در شرایط بسیار بدی به سر می برند. محمد حبیبی، سعید شیرزاد و آرش صادقی و صدها زندانی سیاسی از هموطنان بلوچ، عرب، کرد و لر در زندان هستند. گلرخ ایرایی باردیگر در بیدادگاههای رژیم به زندان محکوم شده و اتنا، مریم اکبری منفرد، زینب جلالیان و... زنانی زندانی هستند که با استواری شان رژیم را به چالش کشیده اند. لیست زندانیان سیاسی و عقیدتی و فعالان اجتماعی بسیار زیاد است و انسانهای آزاده و گمنامی در زندان تحت شکنجه های جسمی و روانی قرار دارند که صدای آنان به گوش نمی رسد. این زندانیان تجلی اراده و خواست بیشمار مردم ایران هستند که رژِیم را به چالش گرفته اند. این را می توان از رفتار و مقرارتی که هر روزه توسط رژیم وضع می شود دید. برای نمونه؛ راه اندازی ۳۰۰ واحد بسیجی و آتش به اختیار در خیابانهای قم برای تذکر «لسانی و امر به معروف پیرامون حجاب و عفاف»، راه اندازی گشت ساحلی پلیس در دزفول، راه اندازی گشتهای چهارشنبه های طلایی، سازمان دادن لمپنها در شهرستان خراسان به نام «گروههای طلایه داران» برای «امر به معروف» و اذیت زنان.
سرکرده سپاه قدس گیلان، محمد عبدالله پور ضمن امنیتی و سیاسی دانستن «عفاف و حجاب» از تشکیل دو هزار گروه شامل بسیج و اعضای سپاه قدس برای «امر به معروف و نهی از منکر» خبر داد. (خبرگزاری حکومتی مهر ۱۴ خرداد ۱۳۹۸)
رژیم ولایت فقیه هر گاه وضعش خراب می شود و خفگی را احساس می کند با بسیج لمپنها در خیابانها به آزار و اذیت زنان می پردازد. به راستی چقدر رژیم درمانده است که تار موی زنان بعد از چهار دهه، رعشه بر اندامش می اندازد.
همزاد سرکوب، فساد حکومتی است که بیداد می کند. قدرت سیاسی میلیتاریزه شده در ایران، فساد را نهادینه ساخته و ضد قدرت را سرکوب می کند. در گنداب فساد حکومتی، خرده پاها قربانی دانه درشتها می شوند.
سفره چپاول آنقدر رنگین است که دزدان بر سر آن یقه درانی می کنند هر کدام ارث و میرات خود را طلب می کنند. در این دایره خودیها، بعضیها برای حفظ امنیت نظام قربانی می شوند. اما امروزه ابعاد دزدی و فساد آنچنان گسترده است که دیگر قفل صندوق اسرار زنگ زده شده و خبرها به بیرون درز می کند. آمارهایی که از دزدیها علنی می شود وحشتناک است. می توان تصور کرد که اینها بخشی از اسرار فساد است و بخش بزرگ آن همچنان پنهان است. نگاهی به آمارهایی که در روزهای پایانی تیرماه به وسیله رسانه های حکومتی و از طرف کارگزاران حکومتی پوشش خبری داشته روشنگر بسیاری از حقایق است.
وزیر نفت، بیژن زنگنه از نفت دزدی در سطح کلان حرف می زند. به گفته وزیر نفت «رئیس حراست اقدام به نفتدزدی می کرد و با حفر چاهی پنج متری از لوله اصلی نفت را می دزدید».
در رویدادی دیگر، وزیر بهداشت رژیم در روز یکشنبه ۲۳ تیر از «وقوع فساد ۵۰ هزار میلیارد تومانی در پزشکی» خبر داده است. وزیر بهداشت، سعید نمکی روز سه شنبه ۲۵ تیر به بخشی از دزدیها در زمینه دارو و بهداشت اشاره کرد. وی گفت که «برخی از وارد کنندگان، دو میلیون یورو ارز دولتی برای واردات استنت (فنر) قلب دریافت کرده اند، اما به جای آن کابل برق وارد کرده و فرار کرده اند.».
در کنار دزدیهای کلان، افزایش کشتار کولبران و سوختبران، یک فاجعه است. به قتل رساندن کولبران که از جمله فقیرترین افراد مناطق مرزی هستند، تبدیل به امری رایج و روزانه شده است. در میان کولبران جوانانی حتا زیر ۱۵ سال قرار هستند که برای تامین معاش خانواده خود از مدرسه گذشته و به این شغل پر خطر روی آورده اند.
همپای رشد فساد در بالاترین سطح حکومت و در سکوت خودیها، سفره مردم هر روز خالی تر می شود. همانقدر که دزدی بیداد می کند فقر هم بیداد می کند.
حسین راغفر، از کارشناسان اقتصاد در گزارشی که در روزنامه اعتماد چاپ شده و رادیو زمانه در روز ۲۸ تیر آن را پوشش داده، ویژگی مشترک مناطق محروم کشور را تحلیل کرده است. راغفر می نویسد: «یکی دیگر از این وجوه [اختلاف فاحش طبقاتی] در جامعه ما، رژه ماشینهای مدل بالا در خیابانهای شهر است. بالای شهر، قیمت یک خودرو ۳۲ میلیارد تومان است و جنوب شهر، پدری، فرزندش را به قیمت یک و نیم میلیون تومان می فروشد. توجه کنیم که رژه تفاخر و اشرافیت در جوامع گرفتار اختلاف طبقاتی، غرور جوانها را به چالش می کشد. من بارها شنونده صحبت جوانهایی بوده ام که درباره ماشین مدل بالای دوست شان حرف می زدند در حالی که خودشان، از طبقات فرودست جامعه بودند اما خیال پردازی میکردند و خود را پشت فرمان ماشین مدل بالای دوست شان می دیدند تا بتوانند مثل او، نگاهها را به خود جذب کنند در حالی که وقتی به واقعیتهای تلخ زندگی خودشان برمیگشتند، شاهد بودند که پدرشان، حتی پول شهریه مدرسه و خرید کفش برای فرزندانش را ندارد و این واقعیتها در جامعه گرفتار اختلاف طبقاتی، موجد کینه طبقات فرودست نسبت به قشر مرفه خواهد بود.».
رژیم همزمان با تولید تنش و بحران در منطقه، در داخل بیش از هر زمان دست به سرکوب می زند. بیش از هر هنگام ورق خوردن سرنوشت رژیم در دست توانای مردم ایران قرار دارد. سرنوشت رژیم با سرنگونی آن به سود مردم ایران و منطقه ورق خواهد خورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر