برای دردهای مردم مظلومم ، بغض گلویم را می فشارد ، ترانه های سربی ، آواز بی کسی ، رنج بی پناهی، و گرسنگی مردم میهن!
۱۳۹۵ فروردین ۸, یکشنبه
۱۳۹۵ فروردین ۷, شنبه
دغـــل دیـــنـــا، دروع آئــــیــــن! / «جمشید پیمان»
در این جمع پر از خالی
غریب افتاده ام، تنها
پریشانم، پریشانم.
از این هیچانِ پوچاپوچ
از این مجموعِ هر جائی
گریزانم، گریزانم.
در این بتخانه ی توحید
همه کفرم
نپرسد کس از ایمانم.
خدای من،
از این دیوان نهان گشته
کجا، امّا
نمی دانم، نمی دانم
دغل دینا،
دروغ آئین!
نمازت را نمی خوانم
خدا را گر پرستی تو
بدونِ هیچ تردیدی
مریدِ خاصِ شیطانم
پریشانم، پریشانم.
از این هیچانِ پوچاپوچ
از این مجموعِ هر جائی
گریزانم، گریزانم.
در این بتخانه ی توحید
همه کفرم
نپرسد کس از ایمانم.
خدای من،
از این دیوان نهان گشته
کجا، امّا
نمی دانم، نمی دانم
دغل دینا،
دروغ آئین!
نمازت را نمی خوانم
خدا را گر پرستی تو
بدونِ هیچ تردیدی
مریدِ خاصِ شیطانم
اشتراک در:
پستها (Atom)
واکسن؛ خامنه ای چطور پُشت مُجریان فرمانش را خالی کرد
منصور امان / فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۸ مرداد منبع: پایگاه اینترنتی ایران نبرد و جنگ خبر http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5...