فرمانده منوچهر براتی
تولد1337 - لرستان
در آستانهی سینهام صداییست
هم رزم! هم رزم!
تو با صداقت سحر پیوند خوردهای
تو با آفتابهای همیشه
منوچهر معلم دلسوزی که بسیار محبوب شاگردانش بود، در جریان انقلاب سال57 با مجاهدین آشنا شد، او که صلابت کوههای زادگاهش لرستان و عشق به مردم را در وجودش بههم آمیخته بود با آموزشهای مجاهدین به سرعت به یک میلیشیای جسور و رزمنده تبدیل شد. میلیشیایی که با همان شتاب، فراز و نشیبهای راه را از جمله 5سال شکنجه و زندان، طی کرد، در سال67 لباس ارتش آزادی بهتن کرد و به سرعت در جایگاه یک فرمانده با صلابت و پرتوان ارتش آزادیبخش قرار گرفت:
عملیات فروغ جاویدان و مروارید از درخشانترین صحنههای زندگی انقلابی منوچهر بود.
اما سرآغاز زندگی نوین منوچهر را باید سرفصل درک عمیق او از انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین و اندیشههای مریم رهایی دانست.
منوچهر در سال 91 وقتی در برابر ابلاغیه عمومی تعیینتکلیف مجاهدین قرار گرفت، نوشت: «موضع من از 33سال پیش (که تصمیم) گرفتم با سازمان باشم و با این رژیم بجنگم، تعیینتکلیف است و هر روز به انگیزهام اضافه شده»
سال 1389 در بحبوحه محاصره تمامعیار اشرف نوشت: «در شرایطی که رژیم و مزدورانش به پای خود تا در اشرف آمدهاند سوگند میخورم که ا ز این تاریخ هر لحظه در جنگ باشم و هر فرصتی را تبدیل به میدان جنگی علیه این رژیم بکنم و تا سرنگونی رژیم، پرچم جنگ را هر روز بالاتر ببرم.»
..
و در نقشه مسیر همان سال گفت: «میخواهم بدینوسیله بگویم فرمان فرمانده کل را شنیدم... و در پایان (به) یک چیز گواهی بدهم که: آنچه دارم و داریم از انقلاب خواهر مریم است
منوچهر در سال 90 نوشته بود:
من مجاهد خلقم. مجاهد میمانم و مجاهد میمیرم. بر عهد و پیمان خود با خدا و خلق و شهیدان و بر سوگندهای خود پایدار و استوارم… من برای پناهندگی نیامده و نیستم. آمده بودم که جانم را در راه آزادی همین خلق فدا کنم و تا کنون هم که ماندهام اضافه بوده است و با استعانت از سرور شهیدان میگویم: هیهات منا الذله.
امضا منوچهر براتی 4آبان 1390»
سرانجام فرمانده منوچهر در شامگاه 7آبان 94 در پروازی عاشقانه عهدی که بارها نوشته و تکرار کرده بود، با خون خود امضا کرد و دفتر 37سال زندگی انقلابی و مجاهدت را در پرشکوهترین اوجش بست تا در قلب و ضمیر یارانش و خلقی که چنین فرمانده غیوری را پرورده است، جاودانه شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر