پزشکی که همگان او را به مسکین نوازی، هم دردی، هم راهی و هم یاری کردن بیماران اش می شناسند. پزشکی که نه تنها حق ویزیت از مراجعین (غالبا تهی دست) خویش نمی گرفت، بل که هزینه هایی هم چون تهيه دارو، آزمایشات و … و حتی خرج سفر آن هایی که خارج از شهر بودند را نیز از جیب خودش پرداخت می کرد. اما سجایای اخلاقی ستایش برانگیز این راد مرد بزرگ خطه لرستان تنها به خصوصیات مردمی و محروم نوازی او محدود نمی شد. این پزشک مردمی و مبارز نقش تاریخی بزرگ و فراموش نشدنی ای در یکی از سیاه ترین دوره های استبداد در مملکت ما ایفا کرد.
دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی، نام این پزشک انسان دوست، بزرگوار، آزاده و مبارز است. مردی که جان در راه مبارزه با ستم و بیدادـ گری های زمانه خویش نهاد. پزشکی که بیشتر به دستگیری و یاری رسانی و خدمات بی چشم داشت اش به مردمان معروف است.
دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی، فرزند مرتضی خان اعظمی یکی از بزرگان لرستان در سال ۱۳۱۵ به دوران تبعید پدر و خانواده اش، در شهر مشهد دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در زمان رشد و پویایی جریانات سیاسی در فضای ایجاد شده پس از سال ۱۳۲۰ خورشیدی گذراند، و همین باعث آشنایی وی با مسایل سیاسی و اجتماعی شد؛ به گونه ای که در همان عنفوان نوجوانی وارد مبارزات سیاسی گردید. شروع فعالیت های سیاسی دکتر به صورت شرکت در محافل و متینگ های سیاسی، پس از وقایع مرداد سال ۱۳۲۸ بود. مبارزات سیاسی دکتر در سال ۱۳۳۷ و پس از ورودش به دانشکده پزشکی اصفهان با فعالیت های دانشجویی اش در هم آمیخت و در همین دوران بود که دکتر دو بار توسط ساواک دستگیر گردید. فاصله ی ساله ای ۳۹ – ۴۱ که بر اثر مسایل بین المللی و رشد تضادهای درونی رژيم کودتا فضای نسبتا باز سياسی در کشور به وجود آمده بود و اعتراضات و مبارزات مردم شدت يافته بود، فرصت مناسبی برای دکتر بود تا فعالیت ها و مبارزات خود، در قالب جبهه ملی، را در اصفهان به صورت علنی تر پی گیری کند. اما پس از رخدادهای خونین ۱۵ خرداد، ساواک او را دستگیر و زندانی کرد.
...
دست آخر دکتر در سال ۱۳۵۳۳ بر اثر اضطرار به وجود آمده و علیرغم نا کافی بودن آذوقه و دیگر ملزومات و مقدمات لازم برای مبارزه مسلحانه، عازم کبیر کوه گردید تا مبارزه اش را به صورت علنی پی گیری نماید. در همین سال ها بود که توانست از طریق تورج اشتری و حسن سعادتی با سازمان چریک های فدایی خلق ایران ارتباط برقرار نماید. پس از مخفی شدن در کوه های لرستان به همراه زنده یاد سیامک اسدیان و محمود خرم آبادی و تنی چند از همرزمان دیگرش با ماموران ساواک درگیر شد.
از آن زمان تا سال ۱۳۵۸۸ هیچ گونه اطلاعی از سرنوشت وی در دست نبود تا این که در یکی از روزنامه های چاپ شده در آن سال اسامی تعدادی از کشته شدگان در درگیری با ساواک اعلام شد که نام دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی هم در میان آن ها بود اما گذشته از این که این بزرگ مرد لر چه نوع گرایشات سیاسی و عقیدتی و چه سرنوشتی داشته، آن چه که مهم است شخصیت و منش مردمی و مبارزاتی اوست. که هم اینک و پس از سالیان سال هنوز هم نام نیک اش ورد زبان هاست.
یکی دیگر از وجوه کمتر شناخته شده این مرد بزرگ، جنبه ادبی و پژوهشی زندگی اوست که در زیر فهرست وار به چند نمونه از کارهای وی می پردازیم :
دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی، نام این پزشک انسان دوست، بزرگوار، آزاده و مبارز است. مردی که جان در راه مبارزه با ستم و بیدادـ گری های زمانه خویش نهاد. پزشکی که بیشتر به دستگیری و یاری رسانی و خدمات بی چشم داشت اش به مردمان معروف است.
دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی، فرزند مرتضی خان اعظمی یکی از بزرگان لرستان در سال ۱۳۱۵ به دوران تبعید پدر و خانواده اش، در شهر مشهد دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در زمان رشد و پویایی جریانات سیاسی در فضای ایجاد شده پس از سال ۱۳۲۰ خورشیدی گذراند، و همین باعث آشنایی وی با مسایل سیاسی و اجتماعی شد؛ به گونه ای که در همان عنفوان نوجوانی وارد مبارزات سیاسی گردید. شروع فعالیت های سیاسی دکتر به صورت شرکت در محافل و متینگ های سیاسی، پس از وقایع مرداد سال ۱۳۲۸ بود. مبارزات سیاسی دکتر در سال ۱۳۳۷ و پس از ورودش به دانشکده پزشکی اصفهان با فعالیت های دانشجویی اش در هم آمیخت و در همین دوران بود که دکتر دو بار توسط ساواک دستگیر گردید. فاصله ی ساله ای ۳۹ – ۴۱ که بر اثر مسایل بین المللی و رشد تضادهای درونی رژيم کودتا فضای نسبتا باز سياسی در کشور به وجود آمده بود و اعتراضات و مبارزات مردم شدت يافته بود، فرصت مناسبی برای دکتر بود تا فعالیت ها و مبارزات خود، در قالب جبهه ملی، را در اصفهان به صورت علنی تر پی گیری کند. اما پس از رخدادهای خونین ۱۵ خرداد، ساواک او را دستگیر و زندانی کرد.
...
دست آخر دکتر در سال ۱۳۵۳۳ بر اثر اضطرار به وجود آمده و علیرغم نا کافی بودن آذوقه و دیگر ملزومات و مقدمات لازم برای مبارزه مسلحانه، عازم کبیر کوه گردید تا مبارزه اش را به صورت علنی پی گیری نماید. در همین سال ها بود که توانست از طریق تورج اشتری و حسن سعادتی با سازمان چریک های فدایی خلق ایران ارتباط برقرار نماید. پس از مخفی شدن در کوه های لرستان به همراه زنده یاد سیامک اسدیان و محمود خرم آبادی و تنی چند از همرزمان دیگرش با ماموران ساواک درگیر شد.
از آن زمان تا سال ۱۳۵۸۸ هیچ گونه اطلاعی از سرنوشت وی در دست نبود تا این که در یکی از روزنامه های چاپ شده در آن سال اسامی تعدادی از کشته شدگان در درگیری با ساواک اعلام شد که نام دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی هم در میان آن ها بود اما گذشته از این که این بزرگ مرد لر چه نوع گرایشات سیاسی و عقیدتی و چه سرنوشتی داشته، آن چه که مهم است شخصیت و منش مردمی و مبارزاتی اوست. که هم اینک و پس از سالیان سال هنوز هم نام نیک اش ورد زبان هاست.
یکی دیگر از وجوه کمتر شناخته شده این مرد بزرگ، جنبه ادبی و پژوهشی زندگی اوست که در زیر فهرست وار به چند نمونه از کارهای وی می پردازیم :
۱- مجموعه اشعار
۲- چندین داستان کوتاه و نیمه بلند. ( برای نمونه مصاحبه با عزراییل ، غروب دهکده و …)
۳- نوشته ای فلسفی در تحلیل وقایع ۱۵ خرداد با نام «جذام»
۴- نوشته ای تاریخی – پژوهشی درباره مبارزات مردم آنگولا و نقش استعمارگران پرتغال
۵۵- رساله ی دکترای وی تحت عنوان » نقش محیط و تربیت در پیش گیری بیماری های جذامی»
۲- چندین داستان کوتاه و نیمه بلند. ( برای نمونه مصاحبه با عزراییل ، غروب دهکده و …)
۳- نوشته ای فلسفی در تحلیل وقایع ۱۵ خرداد با نام «جذام»
۴- نوشته ای تاریخی – پژوهشی درباره مبارزات مردم آنگولا و نقش استعمارگران پرتغال
۵۵- رساله ی دکترای وی تحت عنوان » نقش محیط و تربیت در پیش گیری بیماری های جذامی»
متن کامل را می توانید در لینک زیر مطالعه کنید:
https://periske.wordpress.com/…/پر-رهرو-باد-مبارزات-زنده-ی…/
https://periske.wordpress.com/…/پر-رهرو-باد-مبارزات-زنده-ی…/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر