منصور امان / فراسوی خبر... شنبه ۲۶ بهمن / منبع وبسایت های ایران نبرد و جنگ خبر
رژیم ولایت فقیه به تدریج در حال شفاف سازی از سرنوشت دستگیرشدگان خیزش آبان است. مهران علی پور یکی از آخرین کسانی است که قصابان آقای خامنه ای وضعیت او را روشن کرده اند؛ پیکر شکنجه شده و بی جان این مُعترض جوان پس از ماه ها بی خبری به خانواده اش تحویل داده شده، همراه با این تهدید که پنهانی و در سُکوت به خاک سپرده شود.
شهید مهران علی پور یکی از هزاران مُعترض و جان به لب رسیده ای بود که دستگاه های نظامی و امنیتی ج.ا در جریان اعتراضهای آبان ماه به اسارت گرفتند و شُمار آنها تا پانزده هزار نفر تخمین زده شده است. حاکمان خونریز کشور همانگونه که در باره تعداد شهروندانی که به قتل رسانده اند، سکوت کرده اند، بُزدلانه از اعلام تعداد دستگیر شدگان و چگونگی وضعیت آنها نیز شانه خالی می کنند
قتل تبهکارانه او علت این طفره روی را فاش می کند، همچنانکه پیکر خونین مُعترضانی که از رودخانه گرفته شد، در بیابان دور یا پُشت درب منزل پیدا شد، از آبگیر سدها به خُشکی آمد و بی نام نشان از سردخانه تحویل خانواده ها شد، به زبانی گویا از تلاش قاتلان برای ارتکاب جنایت در خاموشی و پنهان کردن دستهای آلوده به خون شان در پس پرده سیاه و ضخیمی از انکار، سردواندن و دُروغ حکایت می کند.
آقای خامنه ای و سپاه جلادان او بیهوده می پندارند که می توانند چیزی را از کسی پنهان کنند. بیش از سه دهه پیش که هنوز نه شاهراه اطلاعاتی اینترنت وجود داشت و نه شبکه های اجتماعی میلیونها انسان را در هر گوشه جهان به یکدیگر پیوند داده بود، آنها نتوانستند کُشتار هزاران زندانی سیاسی را مخفی نگه دارند؛ بدیهی ست که امروز تلاش در این جهت دیگر فقط آب در هاون کوبیدن نیست، بلکه به تمسخُر گرفتن خود نیز هست. تازه ترین نمونه، افشای شلیک موشک به هواپیمای مُسافربری اوکراین است؛ جنایتی که حاکمان ج.ا ابلهانه سعی در انکار آن داشتند.
ریشه فرار از اعلام تعداد شُهدا و اسیران و نیز تلاش برای ارتکاب جنایت در خفا، هراس از توده به پا خاسته و حسابرسی آن است. در همان حال که مردُم به گونه انبوه و در امواج پی در پی خشم و اعتراض خود را نسبت به شرایط کار و معاش خود و تحقیر و ستم ابراز می دارند، وحشیگری و جنایات حاکمیت چونان بنزینی است که بر آتش شُعله ور ریخته می شود.
"نظام" نسبت به عاقبت خود سخت بیمناک است و مهران علی پور، جوان کازرونی، شاهد دیگری است که این ترس را مُدلل می کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر