برای دردهای مردم مظلومم ، بغض گلویم را می فشارد ، ترانه های سربی ، آواز بی کسی ، رنج بی پناهی، و گرسنگی مردم میهن!
۱۳۹۸ آبان ۹, پنجشنبه
خامنه ای نقاب از چهره برداشت و فرمان سرکوب مردم عراق را داد!
فراسوی خبر ... پنجشنبه ۹ آبان / زینت میرهاشمی
جنگ خبر ... پنجشنبه ۹ آبان
http://jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5335
http://jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5335
حرفهای خامنه ای در روز چهارشنبه ۸ آبان سیمای تبهکار او را بار دیگر نشان داد. او به نقابداران سیاه پوش و تک تیرانداز که در سه شنبه شب به روی مردم معترض در شهر کربلا آتش گشودند مدال مبارزه با دشمن داد. خامنه ای وظیفه مزدورانش که آنان را به دروغ «دلسوزان عراق و لبنان» معرفی کرد را اولویت دادن به «علاج ناامنی» دانست.
جریده کیهان، سخنگوی خامنه ای، اعتراضهای مردم عراق علیه فساد حکومتی و مداخله جمهوری اسلامی را «فتنه» اعلام کرد و نسخه «تسخیر سفارتخانه های آمریکا و عربستان» را برای علاج آن صادر کرد. سرمقاله نویس جریده خامنه ای هم نقاب از چهره مزدوران سیاه پوش مسلح که به مردم در کربلا حمله کردند برداشت و مدعی شد که «از توده های عظیم جوانان مؤمن و انقلابی عراق که سپاه حماسه آفرین حشدالشعبی یکی از نمادهای آن است انتظار می رود که در انجام این مهم لحظه ای را هم از دست ندهند.»
شهر کربلا، شهری که رژیم برای اشغال و استفاده تروریستی از آن بسیار هزینه کرده است، زیر پای معترضان می لرزد. در حالی که رژیم در بدترین شرایط از نظر بحران در روابط بین الملل و همچنین در داخل ایران به سر می برد، نمایش قدرت تحت عنوان راهپیمایی اربعین با خرج بسیار برگزار کرد تا از آن بتواند استفاده کند. رویدادهای لبنان و عراق به راستی این نمایش مسخره قدرت را بر رژیم زهرمار کرد. حرفهای پوچ و تکراری «فتنه» و «امنیت» خامنه ای حکایت از آشفتگی و وحشت از به ثمر رسیدن انقلاب در عراق و لبنان است. تحولاتی که بدون شک بساط رژیم را در این کشورها درهم خواهد شکست. مداخله در این کشورها و ایجاد حکومتهایی دست نشانده و مفتخوار بازوهای قدرت رژیم در منطقه است که با فلج شدن این بازوها، بساط رژیم هم از بین خواهد رفت. خامنه ای روز چهارشنبه اعتراضهای مردم عراق را «توطئه» توصیف کرده که جهت بر هم زدن امنیت مردم کشورهای منطقه عمل می کنند. وی بی شرمانه به نیروهای مرتجع و مزدور خود در عراق توصیه می کند که «اولویت شان را علاج ناامنی قرار دهند». علاج ناامنی از نظر این دیکتاتور مرتجع، یعنی سرکوب.
ناخشنودی رژیم از استعفای سعد حریری، نخست وزیر لبنان، بی آبرویی حزب الله، جلوگیری از استعفای نخست وزیر عراق عادل عبدالمهدی و جلو انداختن حکیم در حمایت از عبدالمهدی، مداخله های مستقیم رژیم ولایت فقیه در این دو کشور برای حفظ وضع موجود است. همان روشی که با خیزشها و قیامهای مردمی در سالها ۸۸ و ۹۶ کرده است. یعنی سرکوب کامل برای حفظ وضع موجود. اگر چه تحولات در این کشورها بستگی به سرنوشت دیکتاتوری ولایت فقیه دارد اما مردم عراق و لبنان عزم خود را جزم کرده اند تا بساط جرثومه های فساد و عوامل قدرتهای مداخله گر را بر چینند.
جریده کیهان، سخنگوی خامنه ای، اعتراضهای مردم عراق علیه فساد حکومتی و مداخله جمهوری اسلامی را «فتنه» اعلام کرد و نسخه «تسخیر سفارتخانه های آمریکا و عربستان» را برای علاج آن صادر کرد. سرمقاله نویس جریده خامنه ای هم نقاب از چهره مزدوران سیاه پوش مسلح که به مردم در کربلا حمله کردند برداشت و مدعی شد که «از توده های عظیم جوانان مؤمن و انقلابی عراق که سپاه حماسه آفرین حشدالشعبی یکی از نمادهای آن است انتظار می رود که در انجام این مهم لحظه ای را هم از دست ندهند.»
شهر کربلا، شهری که رژیم برای اشغال و استفاده تروریستی از آن بسیار هزینه کرده است، زیر پای معترضان می لرزد. در حالی که رژیم در بدترین شرایط از نظر بحران در روابط بین الملل و همچنین در داخل ایران به سر می برد، نمایش قدرت تحت عنوان راهپیمایی اربعین با خرج بسیار برگزار کرد تا از آن بتواند استفاده کند. رویدادهای لبنان و عراق به راستی این نمایش مسخره قدرت را بر رژیم زهرمار کرد. حرفهای پوچ و تکراری «فتنه» و «امنیت» خامنه ای حکایت از آشفتگی و وحشت از به ثمر رسیدن انقلاب در عراق و لبنان است. تحولاتی که بدون شک بساط رژیم را در این کشورها درهم خواهد شکست. مداخله در این کشورها و ایجاد حکومتهایی دست نشانده و مفتخوار بازوهای قدرت رژیم در منطقه است که با فلج شدن این بازوها، بساط رژیم هم از بین خواهد رفت. خامنه ای روز چهارشنبه اعتراضهای مردم عراق را «توطئه» توصیف کرده که جهت بر هم زدن امنیت مردم کشورهای منطقه عمل می کنند. وی بی شرمانه به نیروهای مرتجع و مزدور خود در عراق توصیه می کند که «اولویت شان را علاج ناامنی قرار دهند». علاج ناامنی از نظر این دیکتاتور مرتجع، یعنی سرکوب.
ناخشنودی رژیم از استعفای سعد حریری، نخست وزیر لبنان، بی آبرویی حزب الله، جلوگیری از استعفای نخست وزیر عراق عادل عبدالمهدی و جلو انداختن حکیم در حمایت از عبدالمهدی، مداخله های مستقیم رژیم ولایت فقیه در این دو کشور برای حفظ وضع موجود است. همان روشی که با خیزشها و قیامهای مردمی در سالها ۸۸ و ۹۶ کرده است. یعنی سرکوب کامل برای حفظ وضع موجود. اگر چه تحولات در این کشورها بستگی به سرنوشت دیکتاتوری ولایت فقیه دارد اما مردم عراق و لبنان عزم خود را جزم کرده اند تا بساط جرثومه های فساد و عوامل قدرتهای مداخله گر را بر چینند.
۱۳۹۸ آبان ۸, چهارشنبه
عمق استراتژیک خامنه ای زیر ضربه های قدرتمند مردم عراق و لبنان!
مهدی سامع / چهارشنبه ۸ آبان ۱۳۹۸ ـ ۳۰ اکتبر ۲۰۱۹
پس از شکست پروژه آمریکایی «خاورمیانه بزرگ» اکنون نقشه ایجاد «هلال شیعی» در خیابانهای بغداد، نجف، بصره، کربلا، بیروت و .... لکد مال مارش پرتوان مردم عراق و لبنان می شود. عمق استراتژیک رژیم ولایت فقیه حاکم بر ایران زیر ضربات قیام مردم شهرهای عراق و لبنان، به عمق نفرت و انزجار از ولایت فقیه، استبداد دینی و فرقه ای و باندهای فاسد، تبهکار و چپاولگر تبدیل شده است.
اولین دست آورد خروش مردم عراق و لبنان دریده شدن پرده خدعهِ و دروغ «طرفداری شیعیان از حکام ایران» است. برای تحقق این دست آورد گران قدر، زنان شجاع نقش ارزنده ای به عهده داشتند. به یاد می آورم سیمای نداها، صباها، ریحانه ها، سحرها و هزاران هزار زنی که هریک به نوعی به استبداد دینی نه گفتند و بر خاک افتادند و اکنون «نور مروان» است که صدای زنان ستمدیده عراق را به گوش جهانیان می رساند.
شبکه های اجتماعی اعلام کردند که «نور مروان»، دانشجوی دانشکده پزشکی بغداد در جریان قیامهای مردم عراق بر اثر اصابت گاز اشک آور بر سرش به شهادت رسید.
هزاران درود بر زنان و مردان بپاخاسته عراق و لبنان و گرامی باد یاد و خاطره شهدای این قیام رهایی بخش.
پس از شکست پروژه آمریکایی «خاورمیانه بزرگ» اکنون نقشه ایجاد «هلال شیعی» در خیابانهای بغداد، نجف، بصره، کربلا، بیروت و .... لکد مال مارش پرتوان مردم عراق و لبنان می شود. عمق استراتژیک رژیم ولایت فقیه حاکم بر ایران زیر ضربات قیام مردم شهرهای عراق و لبنان، به عمق نفرت و انزجار از ولایت فقیه، استبداد دینی و فرقه ای و باندهای فاسد، تبهکار و چپاولگر تبدیل شده است.
اولین دست آورد خروش مردم عراق و لبنان دریده شدن پرده خدعهِ و دروغ «طرفداری شیعیان از حکام ایران» است. برای تحقق این دست آورد گران قدر، زنان شجاع نقش ارزنده ای به عهده داشتند. به یاد می آورم سیمای نداها، صباها، ریحانه ها، سحرها و هزاران هزار زنی که هریک به نوعی به استبداد دینی نه گفتند و بر خاک افتادند و اکنون «نور مروان» است که صدای زنان ستمدیده عراق را به گوش جهانیان می رساند.
شبکه های اجتماعی اعلام کردند که «نور مروان»، دانشجوی دانشکده پزشکی بغداد در جریان قیامهای مردم عراق بر اثر اصابت گاز اشک آور بر سرش به شهادت رسید.
هزاران درود بر زنان و مردان بپاخاسته عراق و لبنان و گرامی باد یاد و خاطره شهدای این قیام رهایی بخش.
۱۳۹۸ آبان ۷, سهشنبه
۱۳۹۸ آبان ۶, دوشنبه
FATF ؛ قُفل شدگی یک رژیم بُحران زده
فراسوی خبر... دوشنبه ۶ آبان / منصور امان / منبع خبر : http://www.iran-nabard.com/ ایران نبرد /
نشانه های قُفل شدگی رژیم ولایت فقیه در برخورد به بُحران خارجی خود را هیچ جا بهتر از میدان کُنوانسیونهای FATF نمی توان مُشاهده کرد. این یک زخم کُهنه اما سرباز در سیاست خارجی ج.ا است که با هر بار لمس و فشار از سوی طرف خارجی، دستگاه رهبری "نظام" را دچار لرزه و پیچ و تاب می کند.
همزمان با تازه ترین هُشدار "کار گروه ویژه اقدام مالی" (FATF) به ج.ا مبنی بر تعهُد سپاری به دستور اقدامهای این نهاد بین المللی به ویژه در مورد پولشویی و تامین مالی تروریسم (CFT)، باندهای حُکومتی نیز به تنفُس چند ماهه پایان داده و جدال پیشینه دار خود گرد این موضوع را از سر گرفته اند. اعضای باند ولی فقیه و جناح میانه حُکومت به یکدیگر حمله ور شده اند و با همان مضمونهای همیشگی دوره های قبل نزاع و حتی با همان کلمات و عبارات به همدیگر می تازند.
آنچه که این بار درگیری را اندکی داغ تر کرده است، بازی دو سره رهبر ج.ا در میدان تصمیمهای حساس و هزینه دار است که - بنا به افشاگری آقای اسحاق جهانگیری - آن را با کُنوانسیونهای FATF نیز پیش می برد.
به گفته مُعاون اول رییس جمهور مُلاها، آقای خامنه ای نه یک بار، بلکه دو بار مُوافقت خود را با تصویب لایحه های FATF به طور پنهانی به رییس دولت و پایوران ارشدش اعلام داشته است. این در همان حالی است که او اُرگانهای زیر دست خود، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت را به کارشکنی، وقت کُشی و بازی دادن طرفهای لایحه نویس اش تشویق می کرد.
باند رقیب جناح حاکم با این افشاگری به پندار خود تلاش کرده آقای خامنه ای را به گوشه رینگ براند و اعضای باند او را ساکت کند. نتیجه اما آغاز یک درگیری کشدار و بیهوده دیگر بر سر مُستند بودن یا نبودن نقل قول آقای جهانگیری، فراخواندن دولت به عُذرخواهی و تهدید مُعاون اول بخت برگشته به پیگرد قضایی بوده است.
آقای خامنه ای که سوژه اصلی این جنجال است، همچون موارد مُشابه، خود را در پستوی اندرونی اش پنهان کرده و اجازه می دهد دو طرف به اسم او یکدیگر را لگدمال کنند. او انتهای داستان FATF را باز نگه داشته، اما این کار را به بهای فرسایش اتوریته خود در دستگاه قُدرت کرده است. اگر رهبر ج.ا تردیدی در این واقعیت داشت، پرده دری آقای جهانگیری از نشستهای دورهمی او، باید آن را برطرف کرده باشد.
زیر سطحی که جدالهای مزبور جریان دارد، بلاتکلیفی و درماندگی یک رژیم بُحران زده موج می زند. "نظام" از یکطرف برای برخورداری از سیستم بانکی بین المللی و بازار مالی جهانی ناچار به بازی در چارچوب قواعد آن و پذیرش تعهُدات و شرطهای نهادهای تنظیم کننده اش است و از طرف دیگر، تن دادن به قواعدی در پهنه پولشویی یا تامین مالی تروریسم روال "طبیعی" سیاست ورزی و حُکمرانی آن را مُختل می کند.
هیچیک از باندهای حُکومتی راه حلی برای خُروج از این موقعیت پارادوکس به گونه ای که نه ثبات و منافع "نظام" را به خطر بیاندازد و نه آن را از نظم مالی و بانکی جهانی ایزوله کند، ندارند. از خاستگاه این بی چاره گی، حاکمیت مُعضل مزبور را با راهکار "از این سُتون به آن سُتون فرج است" مُدیریت می کند؛ تدبیری که گُذشت زمان به کاربستن اش را روز به روز دُشوارتر ساخته و تنش در دستگاه تصمیم گیری را شدت بیشتری بخشیده است.
۱۳۹۸ آبان ۵, یکشنبه
۱۳۹۸ آبان ۴, شنبه
دستان آغشته به خون رژیم در عراق
زینت میرهاشمی / فراسوی خبر ... شنبه ۴ آبان
http://jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5330
http://jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5330
سرکوب مردم عراق به وسیله مزدوران وابسته به رژیم ایران، شدیدا محکوم است.
در روز آدینه ۳ آبان مردم عراق در ۱۰ استان این کشور بار دیگر در شکل وسیع به خیابان آمدند و تنفر خود را از رژیم ولایت فقیه و فساد حکومتی نشان دادند. آنان به درستی خواهان قطع دخالتهای رژیم ولایت فقیه و بیرون راندن مزدوران آن از کشورشان شدند. مردم خشمگین عراق در برخی از شهرها، با مزدوران نظامی وابسته به جمهوری اسلامی درگیر شدند. در این درگیریهای نابرابر، تعدادی از مردم بپاخاسته با توصیه های خامنه ای به قتل رسیدند.
بنا به گزارش خبرگزاری فرانسه، «بیشترین آمار کشته شدگان مربوط به زمانی است که تظاهرکنندگان قصد ورود به دفتر گروه شیعه مسلح "عصائب اهل الحق" در دو شهر جنوبی کشور را داشتند. این گروه مورد حمایت رژیم ایران قرار دارد. (دویچه وله ۳ آبان)
کیهان شریعتمداری، ارگان بیت خامنه ای، بی شرمانه مردم جان به لب رسیده عراق را «آشوبگر» توصیف کرد. جریده بیت خلیفه ارتجاع، از خشم مردمی در رابطه با دفاتر «عصائب اهل حق» وابسته به حشد الشعبی اظهار نارضایتی کرد.
خشم مردم علیه این مراکز نظامی وابسته به رژیم ولایت فقیه به این دلیل است که تظاهرکنندگان در اوایل مهر ماه با گلوله های تک تیراندازان حشد الشعبی از جایگاههای بلند به قتل رسیدند، دقیقا همان شیوه ای که پاسداران در قیام مردم در سال ۸۸ برای کشتار تظاهرکنندگان استفاده کرد.
بر اساس گزارش کمیته حقیقت یاب تشکیل شده از طرف دولت عراق، منتشر شده در ۳۰ مهر، «بیش از ۷۰ درصد قربانیان بر اثر شلیک گلوله به سر و سینه کشته شده اند.». در تظاهرات مردم عراق در اوایل مهر ماه، ۱۴۹ نفر جان شان را به این صورت از دست دادند.
خیزشهای مردم عراق و لبنان، آرامش را بیت ولی فقیه سلب کرده است. رژیم با گشاده دستی تمام و هزینه های فراوان، مزدوران خود را پرورش داد. با حشدالشعبی، حزب «حکمت ملی»، «عصائب اهل حق» تا جیره خوارانی در حکومت عراق، جای پای خودش را محکم کرد و عراق را تبدیل به حیات خلوت خود کرد.
مردم لبنان علیرغم تهدیدهای حسن نصرالله، روز آدینه ۳ آبان بار دیگر به خیابانها آمدند و خواستار تغییر حکومت شدند. در این روز، بازوی رژیم در سرکوب مردم لبنان، توسط مزدوران حزب الله با لباسهای سیاه، به حرکت درآمد.
«خبرگزاری رویترز از بیروت گزارش داد که گروهی از طرفداران حزب الله لبنان در حالیکه لباسهای سیاه بر تن داشتند به تظاهرات مسالمت آمیز مردم هجوم بردند و با آنها و پلیس ضد شورش لبنان درگیر شدند.» (بی بی سی ۳ آبان)
ترس رژِیم از به روز شدن خواسته های عادلانه مردم لبنان و عراق برای سرنگونی حکومتهای شان و به زباله انداختن هلال شیعی، بیش از هر هنگام خود را در تشویق نیروهای وابسته حسن نصرالله و حشدالشعبی نشان می دهد.
۱۳۹۸ آبان ۳, جمعه
۱۳۹۸ آبان ۲, پنجشنبه
وحشت خامنه ای از تصویب اف اِی تی اف
فراسوی خبر ... پنجشنبه ۲ آبان / زینت میرهاشمی / اصل خبر درسایت :
آخرین بیانیه اجلاس اف اِی تی اف (FATF)، اگر چه قرار گرفتن رژیم در لیست سیاه پولشویی را ۴ ماه دیگر تا بهمن ۱۳۹۸ (فوریه ۲۰۲۰) تمدید کرد، اما با توصیه ها و مواردی که برای سرمایه گذاری در ایران طرح کرده، لحنی تند تر و تهدید جدی تر را در برابر رژیم قرار داده است.
در حالی که رژیم در لیست سیاه قرار نگرفته اما به نوعی اقدام به خود تحریمی کرده و دولتها و شرکتها حاضر به برقراری رابطه بانکی و سرمایه گذاری در ایران نیستند. بنابرین وارد شدن به لیست سیاه در بهمن ماه پایوران رژیم را بیش از هر هنگام در مقابل یک تصمیم جدی قرار می دهد. تصویب اف ای تی اف، و پیوستن کامل به قراردادهای این نهاد سابقه ای طولانی در جدالهای درونی جمهوری اسلامی دارد. داستانی طولانی که پایان آن برای رژیم در هر شکل آن یک باخت است. اگر رژیم بپذیرد و آن را تصویب کند، شریانهای مالی تغذیه کننده تروریستها در خارج از مرزها به میزان زیادی زیر کنترل این موسسه قرار خواهد گرفت. اگر رژیم این لایحه را تصویب نکند و وارد لیست سیاه شود خودش را تحریم کرده است.
به همین دلیل تعیین تکلیف لوایح پولشویی، همواره شکاف درون حکومت را بیشتر و جدالهای باندهای حکومتی را آشکارتر می کند. جدالهای لفظی که بین پایوران حکومت در این چند روزه شاهدش هستیم، جایگاه بی اختیار نهادهای حکومتی در مقابل نهاد ولایت فقیه را نشان می دهد. نهادهایی که بدون اذن خلیفه ارتجاع تصمیمی نمی توانند بگیرند. در این میان دودوزه خامنه ای در جنگ لفظی که طی این چند روز جریان دارد، بسیار آشکار است. در حالی که کارگزاران دفتر حسن روحانی از موافقت «رهبر» با تصویب لوایح پولشویی حرف می زنند، ذوب شدگان در ولایت، با تودهنی به طرفداران تصویب، موافقت «رهبر» را تکذیب می کنند.
این عادت خامنه ای است که توانایی تصمیم گیری صریح و پذیرش مسئولیت آن را ندارد. همین دودوزه بازی را برای برجام نیز انجام داد. در حالی که همه پروسه برجام زیر نظر او پیش رفته بود، خود را مخالف جا می زد. در مورد لوایح پولشویی هم توان پذیرش مسئولیت و خوردن جام زهر را ندارد.
رئیس دفتر روحانی روز چهارشنبه، ۱ آبان، گفت که این لوایح در جلسه سران سه قوه تصویب و نتیجه آن به رهبر جمهوری اسلامی گزارش شده است. قوه قضائیه رژیم طی بیانیه ای بعد از صحبت رئیس دفتر روحانی، تصویب لوایح پولشویی توسط سران قوا را تکذیب کرد.
ربیعی گفت: « اگر وارد فهرست سیاه FATF شویم بانکهای ایرانی نمی توانند در خارج کشور فعالیت کنند.» جهانگیری معاون اول روحانی گفت: « با توجه به تصویب لوایح FATF و CFT در جلسه سران قوا و تایید مقام معظم رهبری، مجمع تشخیص مصلحت نظام هر چه سریعتر این لوایح را تصویب کند.» مجمع تشخیص مصلحت هم اعلام کرد: «رهبر معظم انقلاب، هیچگونه اظهارنظر یا مکتوبی دال بر موافقت با تصویب و اجرای لوایح پالرمو و CFT نداشته اند.». این مجمع به جهانگیری تو دهنی زد و خواست: «در نقل قول از مقام معظم رهبری جانب امانتداری را رعایت کنند.».
خامنه ای تا این لحظه خود را وارد جنگهای لفظی ماله کشان، بی اختیاران و تدارکچیهای حکومتی نکرده است. وی منتظر طولانی کردن زمان برای استفاده بیشتر در پولشویی و کمک رسانی به تروریستها است.
۱۳۹۸ آبان ۱, چهارشنبه
روژآوا؛ یک لحظه تراژیک و بُن بستی خودساخته
سرمقاله نبرد خلق شماره ۴۱۷ اول آبان ۱۳۹۸
منصور امان /
با چراغ سبز آمریکا و روسیه، تُرکیه برای سومین بار از سال ۲۰۱۶ (۱۳۹۵) به سوریه یورش نظامی برده است. در دو حمله گذشته، نزدیک به چهار هزار کیلومتر مُربع از خاک سوریه در شرق فرات به تصرُف این کشور درآمده. این بار نوبت منطقه خودمختار کُردستان سوریه است که زیر چرخهای ماشین مرگ و تخریب دُوُمین قدرت نظامی ناتو قرار گیرد. حمله ضدخلقی تُرکیه به کُردستان سوریه فقط یک فصل خونین دیگر را در جنگ و آشوبهای بی پایان سوریه نگشوده، بلکه پروسه یک تحول ژئوپولیتیک را نیز به جریان انداخته که ابعاد آن از مرزهای کُردستان سوریه و ترکیه فراتر می رود.
رویای اردوغان
آقای اردوغان برای توجیه سیاست نو عُثمانی و توسعه طلبانه خود در پس مساله سه و نیم میلیون آواره سوری پنهان شده است. او جامه مُنجی اردوگاه نشینها را به تن کرده که همچون موسی قوم بی سرزمین را به خانه موعود می رساند. اسلامگرای حاکم در آنکارا پنهان نمی کند که مسیر این پیاده روی عظیم، از میان خون و خاکستر زن و مرد و کودک کُرد می گذرد، همانهایی که او "تروریست" می خواند و کُشتن و تاراندن شان را مشروع و حلال می شمارد. کُمک به آوارگان جنگی با خلق آوارگان جنگی جدید! بخشیدن کاشانه به چادُرنشینان این سوی مرز با بی سرپناه کردن مردُم آن سو! این منطق ریاکارانه و رُسوای دستگاه حاکم تُرکیه است که حتی بدترین اتهامات آن علیه منطقه خودمُختار کُردستان، کژی و نادُرُستی اش را نمی پوشاند.
خیز آقای اردوغان برای یک ایجاد یک نوار مرزی حائل به عُمق ۳۰ کیلومتر در ابتدای امر یک پروژه تصفیه نژادی ناب از جنس نمونه های تاریخی آلمان هیتلری و جنگهای داخلی بالکان است. او نقشه ایجاد یک منطقه عرب نشین در خاک کُردستان و در بهترین حالت جایگذاری دست نشاندگان خود در "ارتش ملی سوریه" به عُنوان حاکمان و خُلفای آن را در سر می پروراند.
در صورت موفقیت این نقشه، او با یک تیر دو نشان زده است: از یکطرف نگرانی امنیتی طبقه حاکم از ایجاد یک کُردستان دموکراتیک و نیرومند در همسایگی کُردستان ترکیه را برطرف می کند و از طرف دیگر، با توسعه نُفوذ خود در مُستعمره سابقش، سوریه، یک گام به سمت پُمپاژ شوینیسم تُرک و رویای تجدید عظمت امپراتوری عُثمانی آن برمی دارد.
نقشی بر آب
با این حال چنین می نماید که آقای رجب طیب اردوغان که در گذشته نشان داده استراتژیست نالایقی است، حساب سوریه ای اش را بدون جمع و تفریق داشته و نداشته هایش گشوده است. کوچ دادن، اسکان و تامین بیش از دو میلیون نفر در توان دولت ترکیه که با رکود و کمبود بودجه درگیر است، نیست. طرح رییس جمهور ترکیه برای ایجاد ۱۴۰ شهرک جدید برای پناهجویان سوری که در نشست اخیر سازمان ملل نیز ارایه کرد، در گام نخُست به ۲۴ میلیارد یورو بودجه نیاز دارد؛ مبلغ هنگُفتی که آنکارا نه نقد و نه در صندوق ذخیره قادر به تامین آن نیست.
او روی دریافت کُمک خارجی هم نمی تواند حساب کند. اُروپا به عُنوان بُزُرگترین پُشتیبان مالی در مساله پناهندگان که هم اکنون تُرکیه را با بیش از ۱۲ میلیارد دُلار در نگهداری آوارگان جنگی سوری یاری می دهد، دست گُشاده ای برای به واقعیت گرایاندن نقشه های آقای اردوغان در سوریه نخواهد داشت. نخُست از آن رو که با کوچاندن آوارگان جنگی به آن سوی مرزهای تُرکیه، ابزار همیشگی آقای اردوغان برای تهدید غیر موثر می شود. او دیگر نخواهد توانست طرفهای خود را با راه انداختن "سونامی پناهجویان" به سمت شان وادار به مُعامله سیاسی، اقتصادی یا مالی کند. سپس، حقوق بین الملل در رابطه با جنگ تجاوزکارانه و اشغال، مانعی قانونی و - با نگاه به افکار عُمومی در غرب - اجتماعی مُهمی در برابر اُروپا برای کُمک به ایجاد شهرکهای آقای اردوغان است.
بنابراین در انتها برای دستگاه حاکم تُرکیه تنها امکان واقعی برای تکمیل لشکرکشی به کُردستان سوریه، تحمیل هزینه آن به بودجه کشور، ایجاد منابع درآمد جدید و فشار به بخشهای گوناگون جامعه است. این امر همانگونه که شاید از نظر اقتصادی بتواند بخشی از تنگناهای مالی اشغالگری را حل کند، همزمان اما به یقین زیر پای نو عُثمانیهای اسلامگرا را از نظر سیاسی خالی خواهد کرد. چه، سیاست تهاجُمی آنها به این دلیل نزد بخش بُزُرگی از مردُم تُرکیه محبوب است، چون از یکطرف مُوفق بوده و از طرف دیگر، ضمن ارضای احساسات ناسیونالیستی و غُرور ملی، هیچ هزینه ای را نیز مُتوجه آنها نساخته است. ناگفته پیداست آنگاه که این سیاست در باتلاق مخارج نقشه آقای اردوغان و یک جنگ فرسایشی با پارتیزانهای کُرد فرو رود، این موج می تواند فرو بنشیند و ورق به زیان او برگردد.
توافُق اشغال
اگر کسی به نسبت به مُعامله کثیف آمریکا بر سر روژآوا تردید داشت، توافُق ۱۷ اُکتُبر/ ۲۵ مهر آقای پنس، مُعاون ریاست جمهوری آمریکا و آقای اردوغان باید به خوبی آن را برطرف کرده باشد. بر اساس زدوبند آنکارا که آقای ترامپ با لودگی ویژه خویش آن را به عُنوان سند دفاع از کُردها و آشتی آنها و تُرکیه جا زده، اداره خودگردان موظف شده است به طور داوطلبانه تا عُمق ۳۲ کیلومتری خاک خود عقب بنشیند و یا خود را خلع سلاح کرده و در نهایت منطقه را به ارتش تُرکیه واگذار کند. در عوض تُرکیه متعهد گردیده که ۷۰ ساعت بر سر مردُم کُردستان بُمب نریزد، روستاها و شهرهای شان را به توپ نبندد و به آنها و "یگانهای مدافع خلق" (YPG) فُرصت بدهد، با خاک و خانه شان وداع کنند و آن را پُشت سر بگذارند.
آقای اردوغان حتی به این توافُق فاسد برای خلق کُرد و بسیار جذاب برای خود نیز پایبند نماند و بی درنگ پس از اعلام آتش بس، گُلوله باران روژآوا را از سر گرفت. این اما سیاه ترین نُقطه توافُق دو عُضو ناتو بر سر کُردها نیست؛ معنای عملی زدوبند آنکارا، تسلیم اداره خودگردان و دستیابی تُرکیه به هدفهای خود در یک پیروزی آسان و بدون نیاز به درگیری نظامی است.
اداره خودگردان شمال و شرق سوریه در اطلاعیه ای تاکید می کند که به برابر با مُفاد توافُق مزبور عمل خواهد کرد، اما همزمان می افزاید که توافُق فقط محدود به منطقه بین "راس العین" و "تل ابیض" می شود. در مُعامله ۱۳ ماده ای آقایان پنس و اردوغان ولی از این محدودیت نشانی به چشم نمی خورد. آنها از مُجوز تُرکیه به اشغال "منطقه امن" سُخن می گویند، بدون آنکه حُدود جُغرافیایی یا مرزهایش را تعیین کرده باشند. سُخنان مُتناقض دو طرف در این باره، یک ابهام آفرینی عامدانه است که در خدمت تجاوز نظامی قرار دارد. فاکت این است که با این توافُق به اشغال کُردستان سوریه مشروعیت داده شده است و بدیهی است آقای اردوغان که "نگرانیهای امنیتی" دولت او پیشتر از طرف دیگر مُتجاوزان به سوریه نیز به رسمیت شناخته شده، این فُرصت مُناسب برای برآوردن هدفهایش در نوار ۳۲ کیلومتری را از دست نخواهد داد.
از این رو بعید می نماید که مردُم و مُبارزان کُرد به این تسلیم نامه گردن بگذارند و آزادی، حُقوق و سرزمین خویش را در سینی به آقای اردوغان و دست نشاندگان او تقدیم کنند.
طلب کُمک از اسد
در همان طبقه بندی توافُق آنکارا، سازش "حزب اتحاد دموکراتیک" (PYD)، با رژیم اسدها پس از پُشت کردن آمریکا به آنها و یورش تُرکیه جای دارد. پایوران اداره خودگردان زیر آتش تُرکیه و در تنگنای تجاوُز نظامی آن، راه تسلُط دوباره نیروهای نظامی اسد بر شهرها و روستاهایی که از آنها رانده شده یا فرار کرده اند را گشوده اند. این یک بازگشت به عقب و انهدام دستاوردهایی سیاسی و نظامی است که روژآوا در خلال جنگهای داخلی سوریه کسب کرده است.
در همین حال از یاد نباید برد ارتش سوریه که وانمود می شود در نقش نیروی حفاظتی و پاسدار مرز عمل خواهد کرد، بدون پُشتیبانی روسیه از هوا و مُشارکت پاسداران ج.ا و باندهای مُسلح لُبنانی و عراقی در زمین قُدرتی ندارد. این بدان معناست که دعوت از آقای اسد یک دعوت جمعی است و او با مُتحدانی پا به کُردستان می گذارد که همچون خود وی دُشمن خونی حُقوق خلقها و ملتها و پروسه های دموکراتیک از نوع روژآوا هستند.
از سوی دیگر، "حزب اتحاد دموکراتیک" به توافُقی تن داده که ماهیتی فقط نظامی دارد و در باره جنبه سیاسی مُناسبات با دولت سوریه و حیات سیاسی روژآوا در این کشور آگاهانه سُکوت می کند. حدس علت این خودداری چندان مُشکل نیست؛ دمشق و مُتحدانش در پی پایان دادن به منطقه خودمختار و تامین سُلطه دولت مرکزی هستند. ایستادن آنها در برابر تُرکیه افسانه و تبلیغات دُروغینی بیش نیست که هدف مُقدم آن فریب کُردها و نُفوذ به سرزمینهای بیشتری است که در راس آن، مناطق نفت خیر کردستان قرار دارد. آنها با تمام قُوا خواهند کوشید منابع مالی اداره خودگردان را از چنگش بیرون بکشند و آن را از این زاویه نیز تضعیف کنند.
جُنبش مردُم کُردستان سوریه پس از ۱۱ هزار کُشته و ۲۴ هزار زخمی در جنگ با "حُکومت اسلامی" (داعش) و آزاد ساختن میلیونها تن از زیر یوغ بُنیادگرایان اسلامی، امروز در نُقطه صفر ایستاده و پیروزی خیره کننده آن در این جنگ، بدون هر گونه دستاورد سیاسی در مُعادلات سوریه باقی مانده است.
اگر چه در نگاه نخُست به نظر می رسد که علت این امر پُشت کردن آمریکا به اداره خودگردان باشد، اما این فقط برداشت از یک مرحله تاریخی از پروسه حیات این جُنبش است. ریشه این امر بسا عمیق تر و در نوعی از رویکرد نهُفته است که حل مساله ملی و تضادهایی که در برابر آن قرار گرفته را در جُستُجو و یافتن یک مُتحد استراتژیک خارجی می جوید. نزد "نیروهای دموکراتیک سوریه"، این نگاه به وِیژه پس از شدت گرفتن جنگ داخلی تقویت شد و این در حالی است که تاریخ مردُم کُردستان در هر چهار بخش آن به گونه عبرت آموزی نشان داده که دولتها با هر درجه از نزدیکی به این یا آن جُنبش و حزب محلی و یک بازیگر غیر دولتی، در انتها قُدرت دولتی یا منطقه ای را انتخاب می کنند. مُناسبات دولتها با این نوع جُنبشها و احزاب، همواره بر پایه منافع تاکتیکی قرار دارد و بدون زیگ زاگ از آن پیروی می کند.
نزدیکی آقای اوباما به کُردهای سویه بر پایه همین اصل قرار داشت. او چون قصد نداشت با رژیم اسدها درگیر شود، از پُشتیبانی نیروهای سکولار و دموکرات مُدافع سرنگونی خودداری کرد و به جای آن نقش آفرینی آمریکا را از کانال کُردها پیش برد که از انقلاب سوریه کنار کشیده بودند. این سیاست با ظُهور "حُکومت اسلامی" پُر رنگ تر شد تا آنگاه که داعش از نظر نظامی شکست خورد، آقای ترامپ از راه رسید و تاکتیک آمریکا برای مُداخله در سوریه تغییر یافت.
تکیه یکجانبه کُردها به آمریکا در هر دو دوره مانع از تحکیم موقعیت خودگردانی کُردستان در درازمُدت گردید و جایگاه آنها در سوریه یکپارچه را نامعلوم گذاشت. آنها اجازه دادند مُهره بازیهای تاکتیکی طرفهای خارجی گردند، بدون اینکه خود به گونه واقعی از منافعی برخوردار شوند یا بتوانند طرفهای شان را به چیزی مُتعهد سازند.
برآمد
جنبش کُردستان سوریه در لحظه تراژیکی از حیات خویش بسر می برد، به بُن بستی رانده شده که نه فقط با از دست رفتن یک موقعیت مُجرد سیاسی، بلکه با اشک و خود و رنج آوارگی صدها هزار تن همراه است و این یک وضعیت خودساخته است.
با این حال تردیدی نیست که جُنبش و مُبارزه مردُم کُردستان مُتوقف نخواهد شد، این جُنبش با وجود ضربات سنگینی که خورده حتی می تواند پیروز شود، اگر به این باور برسد که حُقوق دموکراتیک کُردهای سوریه فقط در اتحاد با نیروهای دموکراتیک سوریه، سرکوب شدگان و دیگر خلقهای ساکن این کشور می تواند تحقق پذیرد. هر گاه مُبارزه بر این اساس سازمان داده شود و مُخاطب کُردها در درجه اول و به گونه مُقدم تمامی نیروها و گرایشهایی باشد که سرنوشت خود را در سوریه می بینند و منافع شان را در یک سوریه دموکراتیک و سکولار می جویند، در این صورت مردُم کُردستان نیز از هر هنگام دیگر به لحظه دستیابی به خواسته های خود نزدیکتر شده اند.
منبع: نبردخلق شماره ۴۱۷، چهار شنبه اول آبان ۱۳۹۸ ـ ۲۳ اکتبر ۲۰۱۹
"نظام" با پای لنگان در تعقیب کارگران
فراسوی خبر... چهارشنبه ۱ آبان / منصور امان / بازگشت به نبرد خلق
همگام با سُقوط اقتصادی و لب پُر زدن فساد حُکومتی، رژیم درمانده ولایت فقیه شمشیر را علیه کارگران و مُطالبات آنها از رو می بندد. یورش خونین به کارگران آذرآب که دستکم دو ماه مُزد شان پرداخت نشده و ماه هاست که از پرداخت حق بُن آنها نیز خودداری می شود، صحنه تازه ای از تغییر خط سرکوب و اجبار حُکومت بدان را به نمایش گذاشته است.
سیاست سرکوب تاکُنون به طور عُمده بر حذف و خُنثی سازی فعالان و کارگران پیشرو مُتمرکز شده بود. "نظام" اُمید داشت بدین وسیله از یکطرف اعتراضها را از تب و تاب بیاندازد و مانع استمرار آنها شود، و از طرف دیگر نیروهایی را که پتانسیل ژرفش حرکتها هم در سطح مُطالبات و هم در سطح اجتماعی داشتند، از میدان بدر کند. تاکتیک امنیتی مزبور همزمان این امتیاز را داشت که به حاکمیت اجازه می داد از رویارویی مُستقیم با بدنه گُسترده و اجتماعی کارگران پرهیز کند و بازتاب منفی رویارویی با خواسته های قانونی و مشروع آنها را محدود نگه دارد. "نظام" در این دوره به ابزارهایی مانند اخراج، قطع حُقوق، احضارهای پیاپی و فرسایشی به دوایر قضایی، پُلیسی و امنیتی و دادگاه مُتوسل می شد.
گردش رویدادها اما به گونه هراسناکی به حاکمیت نشان داد که دستگیری فعالان کارگری و کارگران پیشرو نتوانسته دامنه اعتراضها را کاهش دهد و پیوستگی آنها را مُتوقف کند. بسا بدتر از آن، کارگران از خواسته مُزد عقب مانده به مساله مالکیت کارخانه رسیدند و از مُحیط اعتصابهای محدود پا به خیابانها گذاشتند.
شکست راهکار امنیتی حاکمیت را دستگیری و شکنجه اسماعیل بخشی، سُخنگوی کارگران هفت تپه، به گونه نمادین و با صدای بُلند اعلام کرد. فشار شرایط ناعادلانه و غیرانسانی و واکُنش مُبارزاتی کارگران به آن، تاکتیک مهار از بالای حاکمیت را به بُن بست کشانده بود و روشن می ساخت که "نظام" نیروی مُحرکه اعتراضها را نه می تواند زیر شلاق نیمه جان سازد و نه در سلول حبس کند.
اکنون رژیم ولایت فقیه برای نپرداختن مُزد دست زحمتکشان، برای خالی نگه داشتن سُفره خانواده هایشان و برای جنگ علیه کارگران گُرسنه و جان به لب، آخرین تیر کمان خود را با لشکرکشی و مُتوسل شدن به خُشونت عُریان و ترور شلیک کرده است. او خط قرمزهای جدیدی ترسیم می کند که همچون قبلیها قادر به جلوگیری از عُبور جُنبشهای اجتماعی از آنها نیست و بهای این ناتوانی را با آب شدن قطره قطره یخ اقتدارش می پردازد.
کارگران هفت تپه و مردُم شوش، کارگران هپکو، آذرآب و خانواده هایشان نشان دادند که این تیر نیز به سنگ می خورد. یورش خونین گزمه های "نظام" حتی یک میلیمتر نیز آنها را عقب نرانده است. تاثیر بی واسطه تیغ کشی افسارگُسیخته به روی کارگران، وسعت دادن به دایره بازتاب منفی آن در پهنه اجتماع و به ویژه طبقه کارگر است که این خود نُطفه حرکتهای گُسترده تر و خواستهای بُنیادی تری را در دل می پروراند.
۱۳۹۸ مهر ۳۰, سهشنبه
حمله نیروی انتظامی به تجمع خانوادههای کارگران بازداشتی آذرآب و شلیک گاز اشکآور
روز دوشنبه ۲۹ مهرماه ۹۸، از ساعت ۱۲۰۰ظهر، خانواده های کارگران بازداشتی آذرآب اراک که روز یکشنبه ۲۸ مهر از سوی ماموران نیروی انتظامی بازداشت شده بودند، در اعتراض به بازداشت بستگانشان به محل کارخانه آذرآب رفتند.
کارگرانی که از صبح در محل کارخانه در اعتصاب بهسر میبردند نیز به حمایت از خانوادهها برخاستند که منجر به درگیری میان کارگران و خانوادهها با نیروهای امنیتی مستقر در برابر کارخانه شد.
در این درگیری ماموران نیروی انتظامی به سوی جمعیت گاز اشک آور شلیک کردند. کارگران با روشن کردن آتش و پرتاب سنگ از خود دفاع می کردند.
در این درگیری ماموران نیروی انتظامی به سوی جمعیت گاز اشک آور شلیک کردند. کارگران با روشن کردن آتش و پرتاب سنگ از خود دفاع می کردند.
۱۳۹۸ مهر ۲۹, دوشنبه
اعتراضهای عراق و لُبنان مانُور اربعین را به شکست کشاند
فراسوی خبر... دوشنبه ۲۹ مهر / منصور امان /
منبع وب سایت های ایران نبرد و جنگ خبر
کارناوال اسلام سیاسی که آن را "راهپیمایی اربعین" می نامد، با خیزشهای مردُم عراق آغاز و با قیام مردُم لُبنان به پایان رسید. در دو کانون اصلی قُدرت سازی و نُفوذ منطقه ای رژیم ولایت فقیه، جبهه گیری توده ای علیه آن و آثار مُخرب اش بر سیاست، اقتصاد و جامعه، خالی بودن پُشت این صحنه سازی "میلیونی" را به نمایش گذاشت.
هرگاه هدفها و انتظارات حاکمان ج.ا از راه اندازی این کمپین تبلیغاتی پُرخرج در نظر آورده شود، در این صورت می توان شدت ضربه ای که دستگاه سیاسی – ایدیولوژیک آنها از اعتراضهای توده ای در دو قمر میدان جاذبه اش خورده را نیز تخمین زد.
رژیم مُلاها "راهپیمایی اربعین" را یک نمایش قُدرت منطقه ای، میدانی برای جذب و گُسترش نُفوذ ایدیولوژیک بر جمعیت شیعه در خاورمیانه و صحنه به تماشا گذاشتن آن برای "دُشمنان" اش می داند. در یک قالب ساده تر، این کمپین وظیفه دارد ادعای هژمونی ولی فقیه ج.ا بر پیروان مذهب شیعه را اثبات کند و توان دستکاری ذهنی و به حرکت درآوردن آنها در بسترهایی که مایل است را به رُخ بکشد.
از این زاویه، نمایش مذهبی مزبور یکی از ابزارهای نُفوذ اسلام سیاسی در کنار ابزارهای نظامی – تروریستی است که به وسیله برانگیختن باورها، احساسات و خُرافات مذهبی در خدمت مُستقیم سیاست دخالتگری، فرقه گرایی و سُلطه طلبی آن قرار می گیرد. یک تعریف دقیق از رابطه بین مذهب و پروژه اسلام سیاسی را مُعترضان هوشمند ایرانی به دست داده اند؛ آنها آن را "پله کردن اسلام" توصیف می کنند.
اما این فقط اکثریت مردُم ایران نیستند که از اسلام ترویجی ولایت فقیه فاصله گرفته اند و با مُشت گره کرده به استقبال نمایندگان آن می روند؛ همانگونه که دیده می شود، این مرزبندی به تدریج ولی به گونه نیرومند در پهنه های فرامرزی اقتدار رژیم مُلاها نیز در حال پُر رنگ شدن است. تحول مزبور ریشه در شکست اسلام سیاسی در اداره جامعه و در پهنه اقتصاد دارد که همزمان با مُعرفی نوع بی پیشینه ای از فساد حُکومتی، خود را از نظر اخلاقی نیز ورشکسته و بی اعتبار ساخته است.
شرایط مادی و فاجعه بار سیاست، اقتصاد و جامعه نه فقط در ایران، بلکه در لُبنان و عراق نیز ماسک مذهب و اخلاق مذهبی را از چهره نظم ولایت فقیهی برگرفته و هر روز با شدتی بیشتر مردُم را از دایره نُفوذ آن خارج می کند. قدرت نماییهایی از جنس "پخش دو میلیون پُرس غذا" نیز کُمکی به آرایش سیمای مُخرب و انحطاط گر رژیم مُلاها نمی کند. دستکم تا آنجا که به مردُم تحت فشار ایران مربوط می شود، ولخرجی هزاران میلیارد تومانی در بیابانهای بی آب و علف عراق یک دهن کجی کریه به مُطالبات و نیازهای شان به حساب می آید و تردیدی نیست که آن را به حساب بُلند بدهکاری آقای خامنه ای و شُرکا خواهند افزود.
از ایران تا عراق و لُبنان دست طرد مردُم بر سینه رژیم فرتوت ولایت فقیه و گوژ ایدیولوژیک آن می خورد. نمایش "راهپیمایی اربعین" در حاشیه ای پرت از این بخش از زندگی واقعی روی صحنه رفت و به همان اندازه نیز از مُعادلاتی که این صف بندی را ایجاد می کند و ژرفش و گُسترش می دهد، فاصله دارد.
هرگاه هدفها و انتظارات حاکمان ج.ا از راه اندازی این کمپین تبلیغاتی پُرخرج در نظر آورده شود، در این صورت می توان شدت ضربه ای که دستگاه سیاسی – ایدیولوژیک آنها از اعتراضهای توده ای در دو قمر میدان جاذبه اش خورده را نیز تخمین زد.
رژیم مُلاها "راهپیمایی اربعین" را یک نمایش قُدرت منطقه ای، میدانی برای جذب و گُسترش نُفوذ ایدیولوژیک بر جمعیت شیعه در خاورمیانه و صحنه به تماشا گذاشتن آن برای "دُشمنان" اش می داند. در یک قالب ساده تر، این کمپین وظیفه دارد ادعای هژمونی ولی فقیه ج.ا بر پیروان مذهب شیعه را اثبات کند و توان دستکاری ذهنی و به حرکت درآوردن آنها در بسترهایی که مایل است را به رُخ بکشد.
از این زاویه، نمایش مذهبی مزبور یکی از ابزارهای نُفوذ اسلام سیاسی در کنار ابزارهای نظامی – تروریستی است که به وسیله برانگیختن باورها، احساسات و خُرافات مذهبی در خدمت مُستقیم سیاست دخالتگری، فرقه گرایی و سُلطه طلبی آن قرار می گیرد. یک تعریف دقیق از رابطه بین مذهب و پروژه اسلام سیاسی را مُعترضان هوشمند ایرانی به دست داده اند؛ آنها آن را "پله کردن اسلام" توصیف می کنند.
اما این فقط اکثریت مردُم ایران نیستند که از اسلام ترویجی ولایت فقیه فاصله گرفته اند و با مُشت گره کرده به استقبال نمایندگان آن می روند؛ همانگونه که دیده می شود، این مرزبندی به تدریج ولی به گونه نیرومند در پهنه های فرامرزی اقتدار رژیم مُلاها نیز در حال پُر رنگ شدن است. تحول مزبور ریشه در شکست اسلام سیاسی در اداره جامعه و در پهنه اقتصاد دارد که همزمان با مُعرفی نوع بی پیشینه ای از فساد حُکومتی، خود را از نظر اخلاقی نیز ورشکسته و بی اعتبار ساخته است.
شرایط مادی و فاجعه بار سیاست، اقتصاد و جامعه نه فقط در ایران، بلکه در لُبنان و عراق نیز ماسک مذهب و اخلاق مذهبی را از چهره نظم ولایت فقیهی برگرفته و هر روز با شدتی بیشتر مردُم را از دایره نُفوذ آن خارج می کند. قدرت نماییهایی از جنس "پخش دو میلیون پُرس غذا" نیز کُمکی به آرایش سیمای مُخرب و انحطاط گر رژیم مُلاها نمی کند. دستکم تا آنجا که به مردُم تحت فشار ایران مربوط می شود، ولخرجی هزاران میلیارد تومانی در بیابانهای بی آب و علف عراق یک دهن کجی کریه به مُطالبات و نیازهای شان به حساب می آید و تردیدی نیست که آن را به حساب بُلند بدهکاری آقای خامنه ای و شُرکا خواهند افزود.
از ایران تا عراق و لُبنان دست طرد مردُم بر سینه رژیم فرتوت ولایت فقیه و گوژ ایدیولوژیک آن می خورد. نمایش "راهپیمایی اربعین" در حاشیه ای پرت از این بخش از زندگی واقعی روی صحنه رفت و به همان اندازه نیز از مُعادلاتی که این صف بندی را ایجاد می کند و ژرفش و گُسترش می دهد، فاصله دارد.
۱۳۹۸ مهر ۲۸, یکشنبه
هلال شیعی در آتش خشم مردم عراق و لبنان
فراسوی خبر یکشنبه ۲۸ مهر / زینت میرهاشمی /
اصل خبر در سایت :
http://jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5324
هلال شیعی که بعد از اشغال عراق توسط آمریکا و بازگذاشتن دست عوامل رژیم ولایت فقیه، فرصتهای بادآورده به دست آورد، اینک زیر شعله های خشم مردم عراق و لبنان به تنگنا گرفتار شده است. رژیم ایران در تلاش برای شکل دهی هلال شیعی و دخالت در کشورهای عربی، از یک سو به رشد تروریسم و دامن زدن به برخوردهای خشن مذهبی و فرقه ای کمک کرد و از سوی دیگر با صدور تروریسم و بنیادگرایی به خارج از مرزها، بحران عدم مشروعیت در داخل را با سرکوب مهار نسبی کرد.
دیکتاتوری ولایت فقیه برای ساختن پایه های قدرت و نفوذ خود در این کشورها، از طریق نیروی قدس سپاه پاسداران از هیچ جنایتی دریغ نکرد. به کار گرفتن حزب الله لبنان تا لشکرهای فاطمیون و زینبیون و مدافعان حرم و ارسال سلاح، موشک، نفت تا پول فراوان در خدمت امنیت رژیم بود. حسن نصرالله، سرسپرده خامنه ای بارها در سخنرانیهای خود به کمکهای مالی صد روی صد جمهوری اسلامی در تامین همه مایحتاج این حزب تروریستی تاکید و از خامنه ای بابت این سخاوتمندی تشکر کرده است.
داده های آماری از بذل و بخششهای ولی فقیه در کنار داده های آماری از فقر و تنگدستی مردم ایران بسیار تکان دهنده است. محروم بودن از اولیه ترین حقوق انسانی آنچنان تنفری به وجود آورده که در بسیاری از اعتراضهای مردمی شعار سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران، سرداده می شود.
اعتراض و خشم هزاران نفر از مردم لبنان که از روز پنجشنبه ۲۵ مهر ماه خیابانهای بیروت را تبدیل به صحنه های درگیری با ماموران کرده است، ضربه ای دیگر به پایه های نفوذ و قدرت رژیم است. تظاهرات مردم لبنان در بیروت در بخش زیر سلطه حزب الله همراه با حمله به دفتر حزب الله لبنان، بار دیگر بر نقش مخرب رژیم در این کشورها مهر تایید می گذارد. رژیم همانگونه که مردم ایران را با فساد حکومتی و اقتصاد مقاومتی به فقر و نیستی کشانده، مردم عراق و لبنان را با حمایت از حکومتهای فاسد و دخالت در سیاستهای این حکومتها، به فقر و تهیدستی کشانده است.
رژیم همان طور که از تظاهرات مردم عراق به وحشت افتاد و به سران حکومت عراق توصیه سرکوب آن را داد، تظاهرات مردم لبنان را یک «فتنه» خواند که حزب الله آن را به شکست خواهد کشاند. تیتر کیهان خامنه ای چنین است: «مخالفت حزب الله با ناآرامیها، فتنه را در لبنان به شکست کشاند».
حسن نصرالله در واکنش به تظاهرات مردم علیه فقر و بیکاری خواهان حفظ حکومت شده و نگرانی خود را از سرنگونی نشان داده است. در حالی که مردم تغییر و سرنگونی حکومت را می خواهند. نماینده خامنه ای با «فتنه » خواندن تظاهرات مردم لبنان، فرمان سرکوب آن را به حزب الله می دهد.
همچنین در ماه جاری، مردم عراق با اعتراضهای شان علیه حکومت فاسد، تنفر خودشان را نسبت به رژیم حاکم بر ایران نشان داده و خواستار پایان دادن به دخالتهای رژیم ولایت فقیه در عراق شدند. نقش حشد الشعبی، در کشتار جوانان تظاهر کننده در عراق آنچنان بارز شد که تعدادی از مقامات عراقی هم به آن اشاره کرده اند.
دیکتاتوری ولایت فقیه برای ساختن پایه های قدرت و نفوذ خود در این کشورها، از طریق نیروی قدس سپاه پاسداران از هیچ جنایتی دریغ نکرد. به کار گرفتن حزب الله لبنان تا لشکرهای فاطمیون و زینبیون و مدافعان حرم و ارسال سلاح، موشک، نفت تا پول فراوان در خدمت امنیت رژیم بود. حسن نصرالله، سرسپرده خامنه ای بارها در سخنرانیهای خود به کمکهای مالی صد روی صد جمهوری اسلامی در تامین همه مایحتاج این حزب تروریستی تاکید و از خامنه ای بابت این سخاوتمندی تشکر کرده است.
داده های آماری از بذل و بخششهای ولی فقیه در کنار داده های آماری از فقر و تنگدستی مردم ایران بسیار تکان دهنده است. محروم بودن از اولیه ترین حقوق انسانی آنچنان تنفری به وجود آورده که در بسیاری از اعتراضهای مردمی شعار سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران، سرداده می شود.
اعتراض و خشم هزاران نفر از مردم لبنان که از روز پنجشنبه ۲۵ مهر ماه خیابانهای بیروت را تبدیل به صحنه های درگیری با ماموران کرده است، ضربه ای دیگر به پایه های نفوذ و قدرت رژیم است. تظاهرات مردم لبنان در بیروت در بخش زیر سلطه حزب الله همراه با حمله به دفتر حزب الله لبنان، بار دیگر بر نقش مخرب رژیم در این کشورها مهر تایید می گذارد. رژیم همانگونه که مردم ایران را با فساد حکومتی و اقتصاد مقاومتی به فقر و نیستی کشانده، مردم عراق و لبنان را با حمایت از حکومتهای فاسد و دخالت در سیاستهای این حکومتها، به فقر و تهیدستی کشانده است.
رژیم همان طور که از تظاهرات مردم عراق به وحشت افتاد و به سران حکومت عراق توصیه سرکوب آن را داد، تظاهرات مردم لبنان را یک «فتنه» خواند که حزب الله آن را به شکست خواهد کشاند. تیتر کیهان خامنه ای چنین است: «مخالفت حزب الله با ناآرامیها، فتنه را در لبنان به شکست کشاند».
حسن نصرالله در واکنش به تظاهرات مردم علیه فقر و بیکاری خواهان حفظ حکومت شده و نگرانی خود را از سرنگونی نشان داده است. در حالی که مردم تغییر و سرنگونی حکومت را می خواهند. نماینده خامنه ای با «فتنه » خواندن تظاهرات مردم لبنان، فرمان سرکوب آن را به حزب الله می دهد.
همچنین در ماه جاری، مردم عراق با اعتراضهای شان علیه حکومت فاسد، تنفر خودشان را نسبت به رژیم حاکم بر ایران نشان داده و خواستار پایان دادن به دخالتهای رژیم ولایت فقیه در عراق شدند. نقش حشد الشعبی، در کشتار جوانان تظاهر کننده در عراق آنچنان بارز شد که تعدادی از مقامات عراقی هم به آن اشاره کرده اند.
۱۳۹۸ مهر ۲۷, شنبه
۱۳۹۸ مهر ۲۶, جمعه
اشتراک در:
پستها (Atom)
واکسن؛ خامنه ای چطور پُشت مُجریان فرمانش را خالی کرد
منصور امان / فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۸ مرداد منبع: پایگاه اینترنتی ایران نبرد و جنگ خبر http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5...