۱۳۹۹ اردیبهشت ۹, سه‌شنبه

چالش کارگران با کرونای ولایت فقیه

زینت میر هاشمی/ فراسوی خبر ... سه شنبه ۹ اردیبهشت منتشرشده در وب سایتهای ایران نبرد و جنگ خبر

لرزه های کرونا هنوز آثار خود را به طور کامل بر زندگی کارگران و مزدبگیران نشان نداده است، اعتراضهای کارگری آغاز و هر روز زیر سایه هولناک کرونا گسترش می یابد. اعتراضها و اعتصابهایی که از هفته پیش کلید خورد و در نقاط مختلف ایران جریان پیدا کرده، مطالباتی چون عدم دریافت حقوق های عقب افتاده، اعتراض به خصوصی سازی، اعتراض به بیکاری و .... روی میز رژیم و کارفرمایان گذاشته است.
در هفته پایانی فروردین و هفته اول اردیبهشت، حرکتهای وسیع کارگری آغاز شد. برجسته ترین آن اعتصاب، راهپیمایی و تجمع کارگران شرکت معادن زغال سنگ کرمان بود. در این حرکت اعتراضی، کارگران معادن زغال سنگ کرمان با اعتصاب و راهپیمایی در شهرهای زرند، کوه بنان و راور، به واگذاری این معادن به بخش خصوصی اعتراض کردند.
اعتصاب کارگران نی بر نیشکر هفت تپه در روزهای یکشنبه ۷ اردیبهشت و دوشنبه ۸ اردیبهشت، تجمع اعتراضی کارکنان بازنشسته بیمارستان خمینی کرج در روز یکشنبه 7 اردیبهشت، تجمع بزرگ کشاورزان اصفهان در روز شنبه ۶ اردیبهشت و ... از دیگر حرکتهای اعتراضی در روزهای گذشته بود.
در حالی که درد فقر به دردی روزانه تبدیل شده است، عدم پرداخت حقوق های معوقه، به معنای واقعی چیزی در سفره های کارگران نگذاشته است که نگران از دست دادن شان باشند.
حرفهای پایوران رژیم بعد از سناریوی مضحک شورای عالی کار و تعیین حقوق پایه ناهمخوان با تورم و سبد معیشت کارگران و زیر پا گذاشتن قانون کار در این رابطه و دعوت کارگران به شکایت، بخشی از فریبکاری رژیم است. تاکنون هیچگاه شکایت کارگران در شکلهای مختلف از نامه نگاری تا جمع کردن طومار بیش از هزار کارگر برای افزایش حقوق عادلانه راه به جایی نبرده است. انتظار رفتار قانونی (قانون دست ساز رژیم) و رعایت قانون کار بیهوده است و در قاموس رژیم رعایت قانون در مورد حقوق کارگران جایی ندارد.
سرکوبهای روزانه، بازداشت و حبس، آزار و تهدید فعالان اجتماعی، فعالان کارگری و معلمان، در هنگامه کشتار ویروس کرونا، نشان دهنده از ترس رژیم از شکل گیری حرکتهای جمعی و برپایی همایشهای مستقل به مناسبت اول ماه مه روز کارگر و ... است. دیکتاتوری ولایت فقیه در مواجه با بحران کرونا و ادامه اقدامات سرکوبگری اش نشان داد که ترس از مردم، محور سیاستهایش را تعیین می کند، تا ترس از همه گیری ویروس کرونا. بر همین منظر امنیت نظام را بر امنیت شهروندان مانند همیشه ترجیح داده و دمیدن در بوغ های تبلیغاتی به نام مبارزه با کرونا یک دروغ بزرگ است.
فلاکت موجود کارگران، دست پخت حکومت ضد کارگری است که باید با قدرت و همبستگی و اعتراضهای سراسری کارگری، تشکیل سندیکاهای کارگری مستقل، رعایت حقوق کارگران را به رژیم تحمیل کرد.

۱۳۹۹ اردیبهشت ۷, یکشنبه

ولخرجی «مومنانه» همراه با قتل عام سازمان یافته

زینت میر هاشمی/ فراسوی خبر ... یکشنبه ۷ اردیبهشت منتشر شده در وب سایتهای ایران نبرد و جنگ خبر

گسترش چالش در مورد انباشت سرمایه در نهادها و شرکتهای بزرگ تحت کنترل خامنه ای که از چپاولگری سودهای سرشار می برند و مالیاتی هم به خزان دولت نمی ریزند، سبب آن شده که سپاه پاسداران با ایجاد یک نهاد جدید موسوم به «قرارگاه امام حسن»، نمایش کمک رسانی «مومنانه» به راه اندازد. از آن جا که هُلدینگهای تحت کنترل ولی فقیه پول نقد را برای پیشبرد تروریسم هزینه می کنند، نیاز دارند که زیر پرسشگری مردم، وعده پخش بسته های مواد غذایی بین نیازمندان را رسانه ای کنند.
جهانگیری معاون اول روحانی روز شنبه ۶ اردیبهشت، از به صحنه آمدن «سپاه و بسیج، بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی و ستاد فرمان اجرایی» برای ارسال بسته های غذایی به آسیب دیدگان کرونا یک سری آمار و ارقام ردیف کرد. ارسال بسته های غذایی که مشکلی از بحران فقر و معیشت مردم حل نخواهد کرد و بهتر است نام گداپروری بر آن بگذاریم، در رژیم ولایت فقیه سابقه دارد. ارسال این بسته ها از طرف نهادهای منفور در شرایط فعلی، نه پرکردن سفره های خالی مردم بلکه برای جلوگیری از شورش گرسنگان و برای حفظ نظام است.
وعده «نسیه» این قرارگاه ارسال بسته غذایی به نیازمندان است و درآمد «نقد» آن دریافت پول از مردم خیرخواه است که باید به «حسابهای مشخص شده از سوی وزارت تعاون و...» واریز شود.
از وعده های بی آینده پایوران رژیم در مبارزه با آسیبهای وارد شده به مردم در اثر کرونا که بگذریم، انکار و پنهانکاری آمار جانباختگان و مبتلایان به ویروس کرونا، آنقدر مشهود است که تبدیل به بگومگوی پایوران رژیم شده است. به زیر سوال بردن آمارهای دروغ حکومت از طرف پزشکان، پرستاران و برخی کارگزاران رژیم در استانهای مختلف، منجر به هشدار و تهدید وزیر فرهنگ و ارشاد رژیم شد. وی از همه خواسته است که فقط به آمار دروغ وزارت بهداشت در مورد کرونا استناد کنند.
آخرین نمونه از ابراز تردید در مورد آمارهای حکومتی، از طرف دکتر مسعود یونسیان عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران است که آمار واقعی کرونا در ایران را ۲۰ برابر گزارشهای آماری حکومت دانسته است. (ستاره صبح ۶ اردیبهشت)
رژیم با در پیش گرفتن راهکار «ایمنی گله ای» علاوه بر تحمیل انتخاب بین گرسنگی و یا کرونا با پنهانکاری، انکار و ارائه آمارهای دروغ، دست به قتل عام سازمان یافته مردم زده است.

۱۳۹۹ اردیبهشت ۶, شنبه

موشک پرانی، دهن کجی به مردُم زخم خورده


منصور امان / فراسوی خبر... شنبه ۶ اردیبهشت / منبع وبسایت های ایران نبرد و جنگ خبر
این پُرسش که کُدام عامل حیاتی و فوری حاکمان کشور را در گرماگرم بُحران کُرونا و کُشتار شهروندان، به موشک پراکنی به بهانه "پرتاب ماهواره" برانگیخت، بی تردید پاسُخی نخواهد یافت؛ زیرا در عصر کُرونا و فاجعه عُفونی که کشور را در بر گرفته، دستور کار مُهم تر و عاجل تری از مُبارزه با آن و بسیج همه امکانات در این راه وجود ندارد.

پیشگیری و پایش ویروس کُرونا وظیفه ای است که در ابعاد ملی نه تنها عقلانیت بدان حُکم می کند، بلکه به دلایل انسانی نیز باید جایگاه بی همتایی در برنامه عمل هر نهاد و دولتی داشته باشد که ذخایر و منابع لازم را در اختیار دارد. رژیم ولایت فقیه نه فقط آخرین بار با ماهواره بازی، ثابت کرده است که از هر دو فضیلت خردورزی و انسان دوستی بی بهره است. تاریخ چهل ساله آن، تاریخ سلسله بُحرانهای زیانبار و بی انتهایی است که زیست شایسته و انسانی را از مردُم این سرزمین دریغ داشته و زندگی و آینده دستکم سه نسل را تباه کرده است.

تدارُک و هزینه کلان برای موشک دُرُست در همان هنگام که سلامتی، مرگ و زندگی جامعه روی لبه پرتگاه قرار گرفته، دیدگاه فرادستی را بازتاب می دهد که "از آسمان به زمین نگاه می کند" و مردُم را چندان خُرد و کوچک می یابد که شایسته ثبت در هیچ دفتری نیستند. کابوس وحشت از طُغیان زیردستان، میهمان هر شب سراپرده حاکمان است و با این حال، حرص منافع و هیستری حفظ تاج و تخت، آنها را به اقدامات بی موقع و بیجایی می کشاند که حساسیت توده را برانگیخته و آن را به گونه خطرناکی تحریک می کند.

آنگاه که اشراف چکمه پوش شادمانه جست و خیز می کردند و به پرتاب میلیون دُلار به هوا فخر می فروختند، فرودستان زیر تیرهای سمی کُرونا، بدون سپر و جان پناه، یکبار دیگر به تلخی درمی یافتند که نه دیده می شوند و نه به حساب می آیند. فرمانروایان بر ثروت و دارایی ملی، مُدتهاست که حساب خود را از ملت جُدا کرده اند و موقعیت مُمتاز خویش را در هر فُرصتی - خواسته یا ناخواسته - به رُخ آن می کشند.

نشئه قُدرت فقط در داخل کشور نیست که دید دستگاه حاکم را تار، وهم آلود و پرت افتاده از واقعیت ساخته؛ در پهنه خارج نیز قُوه نگرش آن وضعیت بهتری ندارد. آنها که مُلتمسانه در تلاش برای تلکه کردن وام و کُمک نقدی به بهانه "مُبارزه با کُرونا" هستند و به گونه سریالی برای رهبران و پایوران اُروپایی و آمریکایی سوگنامه نوشته و با مویه از بی پولی خود، آنها را به "کُمک بشردوستانه" سوگند می دهند، ناگهان دست به ولخرجی موشکی زده و از منابع غیبی بودجه کلان جادو می کنند. آنها به این وسیله مُعتبرترین سند را برای اثبات دُروغگویی پیرامون تنگنای مالی و قصد کُلاهبرداری سازمان یافته در پوشش ویروس ستیزی ارایه کرده اند.

با گام موشکی ج.ا. کارزار پُرهزینه آن برای کاسبی کُرونا به یک مضحکه تمام عیار بدل گردیده و کارگُزاران و دلالهای آن و در پیشاپیش آنها وزیر بی اعتبار خارجه، با رُسوایی مجبور به تخته کردن درب تعزیه هستند. اکنون آقای ظریف و دوستان باید به جای چشم انداز جذاب مداخل کُرونایی، به اُفق ارجاع پرونده "نظام" به شورای امنیت سازمان ملل نظر کنند و به جای درآمد بادآورده از ویروس، مجبور به خرج از جیب برای دفع شر موشک گردند.

آقای خامنه ای و پاسداران نو کیسه اش پاسُخ دهن کجی به مردُم زخم خورده و مُشکلات شان را خواهند گرفت. کارنامه ننگین آنها در عصر کُرونا، همان دریچه ای است که سیل خشم انباشته جامعه را به روی شان خواهد گشود.

۱۳۹۹ اردیبهشت ۴, پنجشنبه

ریزش در صف یکپارچه فریب

منصور امان / فراسوی خبر... پنجشنبه ۴ اردیبهشت / منبع وبسایت های ایران نبرد و جنگ خبر
بسا زودتر از آنچه که پنداشته می شد، ویروس کُرونا به میدان درگیریهای داخلی دستگاه حاکم راه پیدا کرده است. پس از یک دوره کوتاه نمایش وحدت در پنهانکاری و آمارسازی به دلیل "شرایط حساس کنونی" و "مصلحت نظام"، صف یکپارچه فریب شُروع به ریزش کرده است و "افشاگران" از پس آن قدم به صحنه گذاشته اند.

آقازاده رفسنجانی که بر کُرسی ریاست شورای شهر تهران تکیه زده، شُماری از اعضای همین شورا، چندین نماینده مجلس مُلاها و مرکز پژوهشهای آن، نخُستین موج این تحول را تشکیل می دهند. همگی آنها اتفاق نظر دارند که آمار رسمی از تعداد قُربانیان ویروس کُرونا و افراد مُبتلا به آن غیرواقعی است و رقم واقعی چندین برابر آنچه است که وانمود می شود.

با توجه به آنکه حاکمیت، کُرونا را یک پروژه امنیتی طبقه بندی کرده و سیاست خود در برخورد به شیوع، آثار و پیامدهای آن را از همین زاویه نگاه سازمان داده است، بنابراین شکاف در این پروژه فقط یک اختلاف نظر عادی نیست، بلکه به لرزه درآمدن تکیه گاهی است که "نظام" در بُحران کُرونا بدان تکیه داده تا ثبات و امنیت خود را از هُجوم جامعه دردمند و بی پناه نجات دهد. این واقعیت، واکُنش خشم آلود و برآشُفته آقای روحانی، سُخنگوی ستاد تحریف و دُروغ پراکنی "نظام"، را به پرده دری "خودی"ها توضیح می دهد. او آنها را مُتهم می کند که "از خارج کشور خط می گیرند" تا در "آمار، درمان و کارآمدی نظام تردید ایجاد ‌کنند".

همچون هر کارزار فریب و نیرنگ دیگر حُکومتی، رگ حیات و پایه اصلی این سیاست تولید "فاکتهای جایگزین" و نشاندن روایت رسمی به جای حقایق است. فقط زمانی که روایت آرایش شده بتواند فضای خبری و ذهنیت اجتماعی را پایش کند و موقعیتی انحصاری در بیان و ارایه رویدادها بیابد، سیاست مزبور در هدف خود موفق می شود.

رژیم ولایت فقیه در این راستا دو راهکار را به گونه مُوازی پیش می برد: از یکطرف، مسوولان و سُخنگویان دولتی با پُشتیبانی و پردازش دستگاه تبلیغاتی و به طور عُمده صداوسیما و رسانه های دولتی تصویر مطلوب حاکمیت از وضعیت موجود را ارایه می دهند و در نُقطه ای دیگر، دستگاه نظامی – امنیتی با ابزار سرکوب مانع ایجاد شکاف در آن می شود؛ ماموران امنیتی در بیمارستانها و گورستانها استقرار می یابند، نوع بیماری افراد مُبتلا و علت مرگ آنها جعل می شود، از نشر و انتشار اخبار و اطلاعات مُستند و گُزارشهای شهروندی جلوگیری می شود و کاربران و فعالان پهنه مجازی مورد آزار و پیگرد قرار می گیرند.

ناگُفته پیداست که ویروس کُرونا از آن رو به "بحران امنیتی کُرونا" بدل گشته، چون حاکمان ج.ا حاضر به حفاظت از مردُم در برابر آن و صرف هزینه مالی، تدارُکاتی و تجهیزاتی لازم برای این کار نیستند. آنها از دور نگه داشتن ویروس از جان و سلامتی جامعه، فرستادن مردُم به خانه و رفع نیازهای آنها خودداری می کنند. اُلیگارشی حاکم پیشگیری از شیوع ویروس و مُراقبت از مردُم را بار گران و خسارت می داند و با افکندن آنها به گرداب ناامنی جان و تن، از امنیت داشته ها و منافع خویش پاسداری می کند.

این سیاست شکست خورده است، نه از آن رو که اعضای باندهای رقیب شروع به نق زدن کرده اند، بلکه بدان سبب که بی اعتمادی جامعه به گفته ها و کرده های حاکمیت در بالاترین نُقطه خود قرار دارد و رُسوایی دُروغگویی آن به نمادی بین المللی بدل گردیده.

۱۳۹۹ اردیبهشت ۲, سه‌شنبه

موریانه های شناخته شده به جان مردم ایران افتاده اند!


زینت میرهاشمی/ فراسوی خبر... سه شنبه ۲ اردیبهشت منتشر شده در وب سایتهای ایران نبرد و جنگ خبر
http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5508جدیدترین بگومگوی باندهای حکومتی برای سهم بری از خوان یغما، اختلاس نزدیک به ۵ میلیارد دلار ارز دولتی با قیمت ۴۲۰۰ تومان است. سرگذشت این جنجال مانند دعواهای قبیله ای پیشین روشن است. عصبانیت دزدان بیت ولایت برسر میزان کم و زیادی در تقسیم اموال متعلق به مردم است. در این جنگ و جدال درون قدرت، مشتها طوری به طرفین می خورد که از دماغ هیچ دانه درشتی خون بیرون نیاید. حتا جان این دزدان برای حکومت ارزش دارد و برای گرفتار نشدن به کرونا به مرخصی بدون بازگشت می روند.
در حالی که حسن روحانی گزارش غیب شدن ارزهای دولتی را «صد در صد» دروغ اعلام کرده است، ربیعی، سخنگوی دولت او روز دوشنبه ۲ اردیبهشت افشای نزدیک به ۵ میلیارد دلار را یک «گزارش همه جانبه» ندانسته است. وی این اختلاس بزرگ را فقط یک «تخلف» دانسته است. محمود واعظی، رئیس دفتر روحانی، هم در روز یکشنبه ۳۱ فروردین عصبانیت خود را از این که چرا حالا به این جناح گیر داده اند چنین بیان کرد: «دیوان محاسبات در باره نحوه هزینه بودجه دیگر نهادها سکوت می کند.»

این روزها موضوع دارائیها و انباشت ثروت در نهادهای زیر مجموع بانکدار اعظم که نه مالیات می پردازند و نه نظارتی بر آنها وجود دارد، به نوشته های وابستگان فعلی و سابق حکومت راه پیدا کرده است. در این هنگامه که انباشت ثروت و غارتگری این نهادها زیر ضرب رفته است، طبیعی است که گزارش رئیس دیوان محاسبات برای زیر ذره بین بردن دزدیهای وابسته به باند روحانی معنا پیدا کرده است.
به میدان آمدن رئیسی جلاد در رینگ مشت بازی سران دزدها، سناریوی دود شدن ۵ میلیارد دلار را وارد مرحله دیگری خواهد کرد. وی با تاختن به باند روحانی، از «ساختارهای فسادزا» حرف زد که دولت روحانی به آن برخورد نکرده است. او که خود یکی از موریانه های فساد در دستگاه حاکمه است روز دوشنبه اول اردیبهشت گفت: «این که بگوییم موریانه فساد به جان بخشهایی از نظام اداری کشور افتاده، سودی برای مردم ندارد بلکه باید موریانه ‌ها را شناسایی و با آن‌ها برخورد کنیم.»
این موریانه های فساد نه تنها برای مردم ایران بلکه برای مردم جهان هم شناخته شده اند. راه پاکسازی ایران از این موریانه ها نه در دستان ناپاک رژیم ولایت فقیه بلکه در دست مردم است که با ویران کردن لانه پوسیده آنها اتفاق خواهد افتاد.

۱۳۹۹ اردیبهشت ۱, دوشنبه

کیسه گشاد خامنه ای برای دریافت دلار آمریکایی

مهدی سامع / یادداشت سیاسی نبرد خلق شماره ۴۲۴ اول اردیبهشت ۱۳۹۹

از روزی که رژیم ولایت فقیه از سر ناچاری به وجود ویروس کرونا اعتراف کرد تا امروز، خامنه ای با گزافه گوییهای بسیار چند موضوع مهم را دور زده تا مسئولیت خودش به عنوان شخص اول نظام را در لابلای مشتی اراجیف پنهان کند. امروز بر همه روشن شده که نظام حاکم بر ایران پیرامون همه گیری کرونا، پنهان کاری کرده، دروغ گفته و با حقه بازی پیرامون تحریمها حاضر به اختصاص بودجه مکفی برای مهار یا غلبه بر این ویروس نیست.  
خامنه‌ای در سخنرانی خود به مناسبت سال نو که در روز یکشنبه ۳ فروردین ۱۳۰۰ از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد، آمریکا را «خبیث ‌ترین وقیح دشمن، دروغگو، طماع، ظالم، بی‌رحم، تروریست، شارلاتان، پشت ‌سرهم‌انداز» معرفی کرد و پیش نهاد کمک این دولت را رد کرد. خامنه ای در این سخنرانی گفت: «آمریکاییها چند بار گفته ‌اند حاضرند کمک دارویی به ایران کنند و گفته‌اند فقط شما از ما بخواهید. این از حرفهای عجیب است. اولا خودتان دچار کمبود هستید. اگر دستتان باز است خودتان استفاده کنید. ... شما متهم هستید، این ویروس را ایجاد کرده‌ اید. من نمی‌دانم این اتهام چقدر واقعی است. اما ممکن است دارویی وارد کشور کنید که این ویروس را ماندگار کند. شاید کسی را وارد ایران کنید تا اطلاعات خود را از میزان اثرگذاری این ویروس تکمیل کند.» وی در ادامه گفت: «کشور ظرفیت مقابله با چالشها در هر سطحی را داراست.».
در این حرف ولی فقیه حقیقتی نهفته است که به شرط صداقت، که در وجود خامنه ای نیست، فاجعه ویروس به نقطه فعلی صعود نمی کرد. واقعیت این است که اگر سود خالص شرکتها و نهادهای تحت کنترل ولی فقیه در سال گذشته و بودجه امسال نهاد مذهبی که وظیفه ای جز سرکوب فرهنگی و ترویج خرافات ندارند، برای مقابله با ویروس کرونا با یک مدیریت مردمی اختصاص داده می شد، امروز با فاجعه جانباختن چند ده هزار زن و مرد ایرانی به شمول دهها تن از پزشکان، پرستاران، بهیاران و دیگر پرسنل درمانی روبرو نبودیم. خامنه ای حتی حاضر نیست برای بحران کرونا مقدار لازم از صندوق ذخیره ارزی برداشت شود و پس از مدتی نه چندان کوتاه با درخواست روحانی برای برداشت یک میلیارد موافقت کرد.
خامنه ای از وجود «ظرفیت» صحبت می کند ولی آدرس دقیق آن را که جایی جز جیب گشاد خودش نیست را پنهان می کند. اما مساله آن چنان روشن است که برخی پرده را به میزانی بالا می زنند.
غلامرضا حیدری، از مجلس نشینان رژیم روز چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۹ به خبرگزاری حکومتی کار گفت: «معتقدم تنها راهی که می‌ توان انجام داد این است که یک سری از نهادها که منابع مالی خوبی دارند به کمک دولت بیایند، چرا که داراییهای این نهادها متعلق به ملت و مملکت است. .... بنیاد مستضعفان متعلق به مردم بوده و با این توجیه دست به برخی کارها زد، بنابراین جا دارد بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام و آستانهای مختلف که منابع درآمدی دارند صادقانه و داوطلبانه بدون این ‌که سر مردم منت بگذارند و فکر کنند صدقه می ‌دهند داراییهای شان را در اختیار مردم قرار دهند.»
برخلاف نظر این کارگزار نظام، خامنه ای به سرکرده کل سپاه ماموریت می دهد که با «منت» گذاشتن سر مردم، ارگان صدقه دادن و گدا پروری موسوم به «قرارگاه امام حسن مجتبی» را برای «کمک مومنانه» راه اندازی کند. تازه این نهاد که ظاهراً از صدقه های شرکتهای تحت کنترل ولی فقیه بهره مند می شود، برای فَربه کردن سلطانهای «دارو»، «ماسک» و ... دست گدایی به سوی «مردم و خیران» دراز کرده است. (تلویزیون شبکه خبر، سه شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۹)
مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی روز یکشنبه  ۲۴ فروردین ۱۳۹۹، در این روزنامه نوشت: «برای حل قطعی مشکلات باید قدرتهای مالی بزرگی به صحنه بیایند که از تمّـکن بسیار بالائی برخوردارند و اموال آنها متعلق به مردم است. این قدرتها عبارتند از ستاد اجرائی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی. امکانات و منابع مالی گسترده ‌ای که در اختیار این مراکز وجود دارند اگر به عرصه کمک به اقشار آسیب ‌دیده از کرونا آورده شوند، مشکلات این اقشار در کوتاه‌ ترین زمان و به صورت کامل برطرف خواهد شد. آنها اگر پولهائی را که در اختیار دارند برای نجات مردم مستضعف خرج نکنند، فلسفه وجودی شان را چگونه می‌خواهند توجیه کنند؟».
این حرف که منابع مالی نهادهای تحت کنترل خامنه ای قادرند «در کوتاه‌ ترین زمان و به صورت کامل» مشکلات اقشار آسیب پذیر را حل کنند از قلم کسی جاری می شود که طی چهل و یک سال گذشته از کارگزاران مورد اعتماد نظام بوده است. این همان واقعیتی است که ما بر آن تاکید می کنیم و بارها گفته و می گوییم که رژیم منابع مالی برای غلبه بر این ویروس و بسیاری بحرانهای دیگر در اختیار دارد و نباید پول نقد در اختیار آن گذاشته شود. چرا که پول نقدی که رژیم از فروش نفت به دست می آورد، صرف اموری می شود که به زندگی اکثریت قاطع مردم ربطی ندارد. یک نمونه از مصرف دلارهای نفتی را می توان از کزارش «دیوان محاسبات» در باره «تفریغ بودجه سال ۱۳۹۷» که از اختلاس ۴.۸ میلیارد دلار رونمایی می کند دریافت. نمونه دیگر، صحبتهای پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان است. او در یک برنامه تلویزیونی گفته است: «من در بنیاد تعاون سپاه بودم، حاج قاسم آمده بود به من گفت که حقوق فاطمیون [نیروهای افغان که برای جمهوری اسلامی در سوریه می‌جنگند] را ندارم بدهم، ... اینها برادران افغان ما هستند و دست نیاز به امثال ما دراز می‌کرد...». نکته مضحک در این باره نقد روزنامه به اصطلاح اصلاح طلب شرق است که در شماره روز یکشنبه ۱۷ فروردین، این سخنان را «بسیار عجیب» دانست و نوشت: «به نظر می ‌رسد رئیس بنیاد مستضعفان از هوشمندی لازم برای حضور در یک برنامه تلویزیونی برخوردار نیست.» لابد نویسنده ظاهراً اصلاح طلب این روزنامه انتظار داشته تا رئیس بنیاد مستضعفان هم از ماله کِش اعظم، دروغگوی کبیر، شارلاتان کم نظیر، جواد طریف پیروی کند.
روز دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۹، تلویزیون بی بی سی مصاحبه ای با دکتر حاتم قادری استاد پیشین دانشگاه تربیت مدرس انجام داد. حاتم قادری در این برنامه گفت: «ما برای کمک به مردم نیازمند یک رویکرد سوسیالیستی در پایه اقتصاد هستیم. باید میزان اقتصاد در بیت آشکار بشود،‌ پولهایی که در آستان و بنیادها هست به مردم بازگردانده شود. در این میان سیاستهای دولت و رفتار رئیس جمهور هم اعتماد آور نیست چون صداقت در آن دیده نمی‌شود. دولت گفته کاش پول بیشتری داشتیم، خب خرج کردن در سوریه و عراق را متوقف و پولش را به مردم برگردانید، بودجه‌ های بیت رهبر و نهادهای متعدد حکومتی را شفاف و از پولهای آستان قدس به مردم بدهید. وزرای کشور، بهداشت و خارجه باید استعفا دهند. ... زندگی مردم ارزشی ندارد؛ مرگشان هم به رسمیت شناخته نمی‌ شود. 
آری چنین است که مرگ مردم هم به رسمیت شناخته نمی شود و نه نام جانباختگان از ویروس کرونا اعلام می شود و نه تعداد واقعی آن. خامنه ای با هزاران نیرنگ و ظلم مسئول اول همه خسرانهایی است که طی سالهای ولایت اش، به ویژه در سال ۱۳۹۸، بر مردم و کشور وارد شده است. برای همین است که مردم بارها تلاش کرده و بازهم تلاش خواهند کرد تا این نظام ضد مردمی را براندازند.

منبع: نبرد خلق شماره ۴۲۴، دوشنبه اول اردیبهشت ۱۳۹۹ ـ ۲۰ آوریل ۲۰۲۰

۱۳۹۹ فروردین ۳۱, یکشنبه

از تشکیل «قرارگاه» جدید سپاه تا درخواست وام

زینت میرهاشمی/ فراسوی خبر ... یکشنبه ۳۱ فروردین /منتشر شده در وب سایتهای ایران نبرد و جنگ خبر
پرسش در مورد هُلدینگهای بنیاد مستضعفان، کمیته امداد، ستاد اجرایی، آستان قدس رضوی، قرارگاه خاتم و ... که همگی زیر فرمان و نظر بانکدار معظم ارتجاع بوده و از هر گونه مالیات و حسابرسی معاف هستند، تبدیل به یکی از چالشهای حکومت در دوران بحران کرونا شده است.
پرسشگری در باره نقش هلدینگهای وابسته به نهاد ولایت که با غارت مردم از راههای گوناگون فَربه شده اند و چرایی آویزان شدن به نهادهای بین المللی، به رسانه ها و وابستگان حکومت راه یافته است.
تشکیل قرارگاه «امام حسن» یعنی اضافه کردن یک قرارگاه دیگر به سپاه به بهانه کرونا و پخش بسته های حمایتی، به دنبال این پرسشگری ایجاد شده است. بنا به حرف سرکرده سپاه در این قرارگاه از همه نهادهای زیر مجموعه «رهبری» شرکت دارند. پخش بسته های ناچیز غذایی از طرف این قرارگاه، در حقیقت ایجاد پوشی برای انباشت کردن بیشتر ثروت است. پاسخ منفی صندوق بین المللی پول به درخواست رژیم و نبودن اسم رژیم در لیست کشورهای وام گیر بانک جهانی در مبارزه با کرونا، بر اساس فساد حکومتی و آوازه ثروتهای خامنه ای است. این واقعیت که رژیم به پول برای رفع نیازهای سربازهای جنگ نیابتی و نگاه داشتن تنور تروریسم و جنگ در منطقه احتیاج دارد و مبارزه با کرونا یک بهانه است، بیش از هر هنگام بر نهادهای جهانی روشن شده است.
معاونت توسعه وزیر بهداشت روز شنبه ۳۰ فروردین خبر از «مقدمات اخذ وام ۵۰ میلیون دلاری از بانک جهانی» و دریافت «۱۲۰ میلیون دلار وام از بانک توسعه اسلامی» خبر داد. اسم رژیم در لیست کشورهای دریافت کننده وامهای کمکی از طرف بانک جهانی که تا کنون منتشر شده وجود ندارد. رژیم قبلا از صندوق بین المللی پول تقاضای وام ۵ میلیارد دلاری کرده بود. این وامهای میلیاردی و میلیونی در حالی از طرف رژیم تقاضا می شود که هلدینگهای مافیای خامنه ای حاضر به دادن مالیات نیستند فقط یک طرفه چپاول و استثمار می کنند.
در تقسیم ثروت و سهم گیری، دولت روحانی به بهانه کمک به مردم در مبارزه با کرونا به دریافت وام از نهادهای بین المللی و ... چشم دوخته است و کارگزاران بیت ولی فقیه با راه اندازی قرارگاه جدید به بهانه کمک به مردم، برای چپاول مردم نقشه می کشند.
گزارش صندوق بین المللی پول مبنی بر افت تولید ناخالص داخلی و کوچک شدن اقتصاد ایران حدود شش درصد، و سقوط ذخایر ارزی و منفی بودن رشد اقتصادی برای سومین سال پیاپی، پارامترهایی هستند که نشان می دهند این وامها سرنوشت مردم ایران را پر مخاطره خواهد کرد. وامهایی که به حفظ حکومت کمک خواهد کرد و پرداخت بهره های سنگینی را به دوش مردم خواهد گذاشت.

۱۳۹۹ فروردین ۳۰, شنبه

"ارز جهانگیری" بورس کُرونا را مُختل کرد

منصور امان/ فراسوی خبر... آدینه ۳۰ فروردین / منبع وب سایت های ایران نبرد و جنگ خبر

افشای چپاول میلیارد دلاری "ارز وارداتی" اگرچه خبر تازه ای نیست، اما طرح دوباره آن در شرایطی که حاکمان ج.ا به تلاش گُسترده ای برای گرفتن پول نقد از طرفهای خارجی به بهانه مُبارزه با کُرونا دست زده اند، این فساد کلان را در پرتو تحولات روز قرار داده و زاویه نگاه دیگری بدان بخشیده است.

دیوان مُحاسبات، یک زیرمجموعه مجلس مُلاها، در گُزارش خود پیرامون خرج و دخل بودجه ۹۷، گرد و غُبار از یک رُسوایی به ظاهر فراموش شده تکانده و غارت نزدیک به پنج میلیارد دُلار ارز دولتی در این سال را دوباره به سطح آورده است. در تاریخ یاد شده و در جریان جدال باندها در دستگاه قُدرت، فاش گردید که زیر تابلوی واردات کالای اساسی، میلیاردها دُلار توسُط پایوران حُکومتی، شرکتهای شبه خصوصی، بُنگاه های وابسته به کارتلهای اقتصادی "آقا" یا داروغه هایش، شرکتهای پوششی یا ساختگی، مُدیران دولتی و جُز آنها به غارت رفته است.

این واقعیت تکان دهنده که در این فاصله دو ساله اقدامی در جهت پیگرد مُتهمان یا دستکم بازگرداندن پول صورت نگرفته و پرونده مزبور موضوعیت خود را برای تصفیه حساب "خودی"ها با یکدیگر همچنان حفظ کرده، مایه شگفتی نیست. ماهی فساد در رژیم ولایت فقیه هر وقت از آب گرفته شود، تازه و جاندار است؛ امری که دلیل آن در درجه نخُست نبود اراده و بهداشت اقتصادی در ساختار حاکم و درجه بعد، همدستی تنگاتنگ دُزد، مُحتسب و قاضی است.

دو عامل یاد شده، شناسنامه و گُواهی فساد نهادینه شده در نظام ج.ا است؛ فسادی که - همانگونه که رُسوایی پنج میلیارد دُلاری نشان می دهد - از قُدرت تصمیم گیری (تولید امتیاز و رانت با نرخ گذاری ارز چند برابر زیر قیمت واقعی)، قُدرت اجرایی (انتخاب گیرندگان و پخش دُلار دولتی)، قُدرت قضایی (عدم پیگرد مُتهمان و استرداد پول با وجود بازشدن پرونده) و قُدرت سرکوب (حمایت قهری از مجموعه) برخوردار است و بر منابع ثروت، داراییها و جریان توزیع آن "ولایت مُطلقه" دارد.

فساد سیستماتیک همچنین به معنای ریل گذاری مُتمرکز و سازمان یافته برای گردش درآمد و ثروت است. سرازیر شدن "ارز کالای اساسی" به جیب عده ای یا وارد کردن غذای سگ و گُربه از سوی عده ای دیگر، یک انحراف از مسیر تعیین شده نیست، بلکه بر پایه نقشه راه نظم موجود، حرکت در صراط مُستقیم است. وقتی آقای کدخدایی، سُخنگوی شورای نگهبان، از واردات گوشت با ارز دولتی توسط یک نماینده مجلس در پوشش موسسه قرض الحسنه و با هدف خرید رای و پرداخت رشوه خبر می دهد، از همین واقعیت حرف می زند. وقتی آقای نمکی، وزیر بهداشت فاش می کند که با ارز دولتی برای دارو و تجهیزات پزشکی، کابل برق وارد شده، در حقیقت از حرکت طبیعی منابع روی ریل فساد سُخن می گوید.

آنچه که برای ارز کالاهای اساسی روی داد، سرنوشت ناگُزیر هر میلیون و میلیارد دُلاری است که بار قطار رژیم ولایت فقیه گردد. ایستگاه نهایی، "گُم شدن" و محو سحرآمیز از صفحه روزگار است، همانگونه که میلیارد دُلارهای آقای بابک زنجانی، درآمد نفتی دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، ارز صادرات پتروشیمی، دکلهای نفتی، کامیونهای شمش طلا، یک میلیارد دُلار ارز دارو، سپُرده های قرض الحسنه، ۲۰۰ میلیون دُلار آقای خاوری و جز آن هرگز به مقصد نرسید و برای همیشه گُم شد.

ورق خوردن دوباره پرونده "ارز جهانگیری" و فساد میلیارد دُلاری دستگاه حاکم، فعالیت بیهوده رهبران و پایوران ج.ا برای کاسبی از کُرونا را سخت تر می کند. دستهای آلوده، اعتماد پذیرترین شاهد برای گرفتن وام و کُمک نقدی نیست. چپاول نزدیک به پنج میلیارد دُلار از داراییهای مردم محروم ایران سندی دیگری از این واقعیت است که پول و ثروتی که به چنگ اُلیگارشی حاکم درمی آید، صرف بهبود شرایط زندگی یا سلامتی مردُم ایران نخواهد شد. تغذیه این ماردوش سیری ناپذیر، فقط اشتهای او را بیشتر می کند.

۱۳۹۹ فروردین ۲۹, جمعه

پرنیان شفق_به بیژن جزنی

تخریب خانه‌های«فلک الدین»، در بحبوحه بحران کرونا!

تخریب خانه‌های«فلک الدین»، در بحبوحه بحران کرونا!
درگیری در منطقه فلک‌ الدین خرم‌آباد


درسرتاسر ایران برای ضعفا مسکن می‌سازیم. همین دارایی شاه سابق و خواهر و برادرش برای یک مملکت، برای آباد کردن یک مملکت کافی است. ما عمل می‌کنیم، حرف نمی‌زنیم. تمام کمیته‌هایی که در تمام اطراف ایران هست موظفند که آنچه به دست آمد از مخازن ایران، هر چه که اینها بردند و مخفی کردند و اتباع آنها بردند و مخفی کردند، آنها را که به دست آمده است به بانکی که شماره‌اش را بعد تعیین می‌کنند تحویل بدهند که برای کارگرها، برای مستضعفین، برای بینوایان، هم خانه بسازند هم زندگی آنها را مرفه کنند. خمینی. سخنرانی بهشت زهرا. سال ۵۷

۱۳۹۹ فروردین ۲۸, پنجشنبه

ما را به خیر شُما اُمیدی نیست، شر مرسانید

منصور امان/ فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۸ فروردین / منبع وب سایت های ایران نبرد و جنگ خبر

زیر فشار پُرسش و اعتراض اجتماعی و نیز برخورد رُسواگرانه آمریکا، حاکمان ج.ا ناچار به خارج کردن کارتلهای اقتصادی خود، از سایه، آوردن آنها به میدان بُحران کُرونا و اعلام قصد "کُمک رسانی به نیازمندان" شده اند. نتیجه عملی این اقدام اجباری نباید کسی را شگفت زده کند.

پنج روز پس از گوشه زنی رهبر ج.ا به "ُرزمایش گُسترده برای کمک به مُستمندان"، بُنگاه های اقتصادی وی و سپاه پاسداران از تشکیل مرکز مُشترکی برای "کُمک به نیازمندان و فُقرا" خبر دادند. بدیهی ست که ایده این حرکت با اشاره گذرا در سُخنرانی آقای خامنه ای پُخته نشده، بلکه محصول بحث و رایزنی فشُرده پیرامون خارج کردن ماشینهای پولسازی "آقا" و گزمه هایش از زیر ضرب و زُدودن ذهنیت منفی و مُعترض جامعه با دستکاری "خاطره خوش" است.

با این حال، حاصل جمع کُمک مولتی میلیاردرهای "ستاد اجرایی فرمان امام"، "استان قُدس رضوی"، "بُنیاد مُستضعفان"، "کُمیته امداد" و سپاه پاسداران، از اعلام توزیع "بسته های حمایتی" بین "خانوارهای نیازمند" فراتر نمی رود. این فقط عُنوان "مُستمند و فُقرا" نیست که گیرندگان احتمالی "بسته ها" را تحقیر می کند، بلکه نگاه از بالا به پایین بورژوازی انگلی و رانتخوار ج.ا است که گمان می کند با رشوه مقداری روغن و ماکارونی می تواند دهان غارت شدگان را ببند.

اصرار آقای خامنه ای و زیر دستان شکم برآمده اش به "مُستمند" و "فقیر" نامیدن مردُم تصادُفی نیست. آنها به این وسیله مایلند روشن کنند که کُمک رسانی شان ماهیت صدقه ای و خیریه ای دارد و کارتلهای ثروتمند آنها که از منابع عُمومی شکل گرفته و تغذیه می شوند، به هیچ وجه مُتعهد به قرار گرفتن در خدمت بخش عُمومی نیستند. آنها مایلند در برابر جامعه در نقش منت گذار و "گوشت نذری" رسان پدیدار شوند تا فاصله خود از آن را حفظ کرده و موجب ایجاد "انتظارات بیجا" نشوند. "رهبر" و همدستانش به این وسیله موقعیت خودمُختار مُرغهای تُخم طلای شان را تحکیم و تاکید می کنند که دست به خیر شدن شان داوطلبانه است، قانون یا مُصوبه ای آنها را مُلزم بدان نساخته و رابطه تعریف شده و الزام آوری بین داراییهای آنها و منافع عمومی وجود ندارد.

جالب اینجاست که در "رزمایش “صدقه بخشی مُشترک کارتلهای ولایتی با آنکه سپاه پاسداران به عُنوان مُبتکر مُعرفی شده، اما نام کارتل اقتصادی آن، قرارگاه خاتم الانبیا، دیده نمی شود و در جمع رووسای بُنگاه های یاد شده که راه اندازی "قرارگاه امام حسن" را به آگاهی همگان رساندند، رییس بُنگاه خاتم الانبیا غایب است.

خبر بد برای کسانی که "بسته حمایتی"، آنها را از میزان آمادگی و اشتیاق کارتلها به کُمک رسانی مایوس کرده این است که با بسته مزبور هنوز "رزمایش" به پایان نمی رسد؛ سُخنگوی سپاه پاسداران روز چهارشنبه تاکید کرد یک هدف از راه اندازی "قرارگاه امام حسن"، "جمع آوری و هم افزایی کُمکهای مردمی" است. معنای عملی این گُفته در بهترین حالت، شریک خرج تراشیدن برای خود و در نهایت افکندن توپ به زمین جامعه و در بدترین حالت، دوختن کیسه از همان نوعی است که در جریان سیل و زلزله برای "کُمکهای مردُمی" نخ و سوزن می خورد.

مردُم به خیر و صدقه نیاز ندارند، کارتلهای آقای خامنه ای و سپاه پاسداران داراییهای که از آنها غارت کرده اند را برگردانند. حتی بخشی اندک از ثروت عظیمی که آنها در چنگ و انحصار خود گرفته اند، برای خارج کردن سالم و کم خسارت اکثریت مردُم ایران از بُحران مرگبار کُرونا بسنده می کند. فریب را نمی تواند بسته بندی کرد و رشوه داد، دست مولتی میلیاردرهای غارتگر زیر ساطور مردُم رنجدیده ایران است.

۱۳۹۹ فروردین ۲۶, سه‌شنبه

دزدی از جیب مردم، کمک به تروریستها

زینت میرهاشمی / فراسوی خبر ... سه شنبه ۲۶ فروردین ، منتشر شده در وب سایتهای ایران نبرد و جنگ خبر
چگونه هزینه شدن «یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار از منابع بانک مرکزی» رژیم که توسط یک دادگاه در لوکزامبورگ آزاد اعلام شده را می توان پیش بینی کرد. در حکومت فاسد و دزد جمهوری اسلامی سرنوشت این حجم پول آزاد شده به سرگذشت پولهایی که در هنگامه توافق برجام به خزانه رژیم وارد شد، دچار خواهد شد. برای همین است که باید برای مردم ایران کمکهای درمانی ارسال کرد و همزمان از تزریق پول نقد به رژیم خودداری کرد.
در حالی که تلاشهای روحانی و ماله کش اعظم در دراز کردن دست گدایی به صندوق بین المللی پول و نهادهای دیگر جهانی تاکنون بی نتیجه بوده، این حجم پول آزاد شده، اگر به شبکه بانکی رژیم وارد شود، سفره تروریستها پُر رونق خواهد شد.
سهم خواهی و جنگ و جدال میان باندهای رژیم در مورد چگونگی هزینه کردن پول آزاد شده را در صحبتهای سخنگوی دولت روحانی می توان دید. علی ربیعی روز دوشنبه ۲۵ فروردین در رابطه با هزینه کردن این مقدار پول گفت که «همه تلاش خود را می کنیم» تا این پول را «تبدیل به دارو و کالاهای مورد نیاز مردم در شرایط فعلی کنیم.» سرنوشت این «تلاش» در چنبره دروغ، پنهانکاری و عدم شفافیت نه خرج دارو و کالا بلکه در خدمت تروریسم خواهد بود.
استراتژی «ایمنی گله ای» در مبارزه با کرونا و امنیتی کردن همه گیری آن، بیان ناتوانی در تامین امنیت و سلامت مردم است. حفظ امنیت نظام و تقویت ماشین سرکوب برای مقابله با شورشها، خیزشها و اعتصابهای همگانی در دوره همه گیری ویروس و پس از آن، مساله اصلی و محوری حکومت است.
اختصاص مبلغ ناچیز از صندوق ذخیره به مبارزه با کرونا، فروشی کردن مواد بهداشتی مانند ماسک و دستکش، گرفتن هزینه بیمارستان از بیماران کرونایی و... نشان دهنده بی ارزشی جان انسانها برای رژیم است. در حالی که بسیاری از مردم به دلیل تنگدستی امکان خرید مواد بهداشتی را ندارند، سخنگوی گمرک از برداشتن ممنوعیت برای صادرات ۵۳۲ تن کالاهای ضد کرونایی و بهداشتی از اول فروردین تا ۲۳ فروردین به سایر کشورها خبر داد.
به گفته رئیس اتاق بازرگانی صنایع، معادن و کشاورزی فارس، «کمترین بودجه اختصاص یافته برای جبران تبعات کرونا، مربوط به ایران است.» (ایلنا ۲۵ فرودرین). به گفته وی «دیگر دولتها معادل ۱۰ درصد تولید ناخالص ملی خود را برای جبران کرونا اختصاص داده اند.». در حالی که رژیم 3.1 درصد تولید ناخالص ملی را به این کار اختصاص داده و این به شرطی عملی می شود که همه یک میلیارد دلار از ذخیره برای آن مصرف شود.
رژیم برای مبارزه با تبعات کرونا، نه به ثروتهای خامنه ای، آستان قدس رضوی، بنیاد مستضعفان و ...بلکه بی شرمانه به جیب مردم چشم دوخته است. حساب بازکردن کردن روی ۱۲ درصد بهره وام به آسیب دیدگان یک نمونه از دست درازی به جیب مردم است. معاون اول روحانی روز دوشنبه ۲۵ فروردین از «افراد ثروتمند و خیرخواهان خواست تا بخشی از ثروت خود را به بخشهای مختلف جامعه هدیه کنند.» این در حالی است که مردم در بی اعتمادی به حکومت، در ارسال کمکها برای مبارزه با کرونا فعال هستند.

۱۳۹۹ فروردین ۲۴, یکشنبه

«جهش تولید» یعنی تعرض همه جانبه به معیشت کارگران



 زینت میر هاشمی / فراسوی خبر ... یکشنبه ۲۴ فروردین / منبع وب سایت های ایران نبرد و جنگ خبر
پایه مزد کارگران برای سال ۹۹، در نهاد حکومتی شورای عالی کار بدون شرکت نمایندگان واقعی کارگران و مزدبگیران، در توافق دو جانبه بین نمایندگان حکومت و نمایندگان کارفرمایان به سادگی و البته به شکل بی رحمانه برای میلیونها کارگر تعیین شد. خروجی نمایش شورای عالی کار، تعیین دستمزد یک میلیون و ۸۳۵ هزار تومان یعنی ۲۱ درصد افزایش حقوق است.
افزایش ۲۱ درصد حقوق پایه کارگران چندین برابر کمتر از خط فقر، با توجه به نرخ تورم بر اساس آمار حکومتی (۴۰ درصد) و با فاصله زیاد از رقم تعیین شده در کمیته دستمزد که ۴ میلیون و ۹۴۰ هزار تومان اعلام شده بود، آن چنان شوک آور است که پایوران رژیم، رقم را با رنگ و لعاب و اضافه کردن مزایای فرعی دیگر جمع بسته و اعلام کردند. پایین نگاه داشتن دستمزد به بهانه بالا رفتن هزینه تولید و رجوع دادن به رقمهای فرعی و احتمالی، از شیوه های ضد کارگری و چپاولگرانه دولت و کارفرمایان است.
معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی بی شرمانه از افزایش ۳۳ درصدی حرف زده و این میزان را بالاترین افزایش نرخ در طول یک دهه دانسته است. وی با جمع بستن مزایای کناری و احتمالی، پایه دستمزد را ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان اعلام کرد.
خامنه ای در سخنرانی روز پنجشنبه ۲۱ فروردین، استراتژی نظام ولایت فقیه در چالشهای پیش رو از جمله فقر، بیکاری، حقوق کارگران، جنبش مطالبه گری نیروهای کار و.... را به خوبی ترسیم کرد. خلیفه ارتجاع که در افزایش ثروت، در تصاحب اموال مردم و داشتن سرمایه نجومی مشهور است، عدالت برای زحمتکشان و تهیدستان را به صبر و انتظار تا ظهور امام زمان موکول کرد. وی که با همه امکانات دنیای مدرن در مافوق رفاه زندگی می کند، مردم را به زندگی معنوی دعوت کرد.
او با راه اندازی کمپین و هشتک «ظهور امام زمان» و دعوت مردم برای خواندن دعا برای ظهور و بردن زیرشلواری خمینی و غذاهای نذری به میان کادر درمانی و بیماران کرونایی در بیمارستان، جهالت اش برابر علم را به نمایش گذاشت. خامنه ای در سخنرانی به مناسبت نیمه شعبان، ویروس کرونا را کوچک شمرد و مشکل مردم را به ظهور ناجی وصل کرد.
بدیهی است که سخنان ولی فقیه زمینه سازی و تدارک برای مهار شورشهای مردمی و چالشهای پسا کرونا است. خیزشهای پسا کرونا که اقشار و لایه های بیشتر اجتماعی با طبقه کارگر همراه خواهند شد، صف بندی عمیق تری بین ثروتمندان و حاکمان با تهدیدستان و غارت شدگان ایجاد خواهد کرد.
خامنه ای با شیادی و استفاده از دین و دنیای معنوی از هم اکنون تکلیف میلیونها گرسنه را تعیین کرده است. صبر و انتظار بدون عجله در انتظار امام زمان و زیر سایه سنگین دستگاه سرکوب.
بدون شک سرنوشت رژیم ولایت فقیه در آینده ای نه چندان دور با دستان پرتوان مردم ایران رقم خواهد خورد. دوران پسا کرونا، دوران خیزشها و گسترش اعتراضهای نیروهای کار خواهد بود.
عکس ‏‎Farangiss Baighareh‎‏

واکسن؛ خامنه ای چطور پُشت مُجریان فرمانش را خالی کرد

منصور امان /  فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۸ مرداد  منبع: پایگاه اینترنتی ایران نبرد و جنگ خبر http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=5...