منصور امان / فراسوی خبر... شنبه ۶ اردیبهشت / منبع وبسایت های ایران نبرد و جنگ خبر
این پُرسش که کُدام عامل حیاتی و فوری حاکمان کشور را در گرماگرم بُحران کُرونا و کُشتار شهروندان، به موشک پراکنی به بهانه "پرتاب ماهواره" برانگیخت، بی تردید پاسُخی نخواهد یافت؛ زیرا در عصر کُرونا و فاجعه عُفونی که کشور را در بر گرفته، دستور کار مُهم تر و عاجل تری از مُبارزه با آن و بسیج همه امکانات در این راه وجود ندارد.
پیشگیری و پایش ویروس کُرونا وظیفه ای است که در ابعاد ملی نه تنها عقلانیت بدان حُکم می کند، بلکه به دلایل انسانی نیز باید جایگاه بی همتایی در برنامه عمل هر نهاد و دولتی داشته باشد که ذخایر و منابع لازم را در اختیار دارد. رژیم ولایت فقیه نه فقط آخرین بار با ماهواره بازی، ثابت کرده است که از هر دو فضیلت خردورزی و انسان دوستی بی بهره است. تاریخ چهل ساله آن، تاریخ سلسله بُحرانهای زیانبار و بی انتهایی است که زیست شایسته و انسانی را از مردُم این سرزمین دریغ داشته و زندگی و آینده دستکم سه نسل را تباه کرده است.
تدارُک و هزینه کلان برای موشک دُرُست در همان هنگام که سلامتی، مرگ و زندگی جامعه روی لبه پرتگاه قرار گرفته، دیدگاه فرادستی را بازتاب می دهد که "از آسمان به زمین نگاه می کند" و مردُم را چندان خُرد و کوچک می یابد که شایسته ثبت در هیچ دفتری نیستند. کابوس وحشت از طُغیان زیردستان، میهمان هر شب سراپرده حاکمان است و با این حال، حرص منافع و هیستری حفظ تاج و تخت، آنها را به اقدامات بی موقع و بیجایی می کشاند که حساسیت توده را برانگیخته و آن را به گونه خطرناکی تحریک می کند.
آنگاه که اشراف چکمه پوش شادمانه جست و خیز می کردند و به پرتاب میلیون دُلار به هوا فخر می فروختند، فرودستان زیر تیرهای سمی کُرونا، بدون سپر و جان پناه، یکبار دیگر به تلخی درمی یافتند که نه دیده می شوند و نه به حساب می آیند. فرمانروایان بر ثروت و دارایی ملی، مُدتهاست که حساب خود را از ملت جُدا کرده اند و موقعیت مُمتاز خویش را در هر فُرصتی - خواسته یا ناخواسته - به رُخ آن می کشند.
نشئه قُدرت فقط در داخل کشور نیست که دید دستگاه حاکم را تار، وهم آلود و پرت افتاده از واقعیت ساخته؛ در پهنه خارج نیز قُوه نگرش آن وضعیت بهتری ندارد. آنها که مُلتمسانه در تلاش برای تلکه کردن وام و کُمک نقدی به بهانه "مُبارزه با کُرونا" هستند و به گونه سریالی برای رهبران و پایوران اُروپایی و آمریکایی سوگنامه نوشته و با مویه از بی پولی خود، آنها را به "کُمک بشردوستانه" سوگند می دهند، ناگهان دست به ولخرجی موشکی زده و از منابع غیبی بودجه کلان جادو می کنند. آنها به این وسیله مُعتبرترین سند را برای اثبات دُروغگویی پیرامون تنگنای مالی و قصد کُلاهبرداری سازمان یافته در پوشش ویروس ستیزی ارایه کرده اند.
با گام موشکی ج.ا. کارزار پُرهزینه آن برای کاسبی کُرونا به یک مضحکه تمام عیار بدل گردیده و کارگُزاران و دلالهای آن و در پیشاپیش آنها وزیر بی اعتبار خارجه، با رُسوایی مجبور به تخته کردن درب تعزیه هستند. اکنون آقای ظریف و دوستان باید به جای چشم انداز جذاب مداخل کُرونایی، به اُفق ارجاع پرونده "نظام" به شورای امنیت سازمان ملل نظر کنند و به جای درآمد بادآورده از ویروس، مجبور به خرج از جیب برای دفع شر موشک گردند.
آقای خامنه ای و پاسداران نو کیسه اش پاسُخ دهن کجی به مردُم زخم خورده و مُشکلات شان را خواهند گرفت. کارنامه ننگین آنها در عصر کُرونا، همان دریچه ای است که سیل خشم انباشته جامعه را به روی شان خواهد گشود.
پیشگیری و پایش ویروس کُرونا وظیفه ای است که در ابعاد ملی نه تنها عقلانیت بدان حُکم می کند، بلکه به دلایل انسانی نیز باید جایگاه بی همتایی در برنامه عمل هر نهاد و دولتی داشته باشد که ذخایر و منابع لازم را در اختیار دارد. رژیم ولایت فقیه نه فقط آخرین بار با ماهواره بازی، ثابت کرده است که از هر دو فضیلت خردورزی و انسان دوستی بی بهره است. تاریخ چهل ساله آن، تاریخ سلسله بُحرانهای زیانبار و بی انتهایی است که زیست شایسته و انسانی را از مردُم این سرزمین دریغ داشته و زندگی و آینده دستکم سه نسل را تباه کرده است.
تدارُک و هزینه کلان برای موشک دُرُست در همان هنگام که سلامتی، مرگ و زندگی جامعه روی لبه پرتگاه قرار گرفته، دیدگاه فرادستی را بازتاب می دهد که "از آسمان به زمین نگاه می کند" و مردُم را چندان خُرد و کوچک می یابد که شایسته ثبت در هیچ دفتری نیستند. کابوس وحشت از طُغیان زیردستان، میهمان هر شب سراپرده حاکمان است و با این حال، حرص منافع و هیستری حفظ تاج و تخت، آنها را به اقدامات بی موقع و بیجایی می کشاند که حساسیت توده را برانگیخته و آن را به گونه خطرناکی تحریک می کند.
آنگاه که اشراف چکمه پوش شادمانه جست و خیز می کردند و به پرتاب میلیون دُلار به هوا فخر می فروختند، فرودستان زیر تیرهای سمی کُرونا، بدون سپر و جان پناه، یکبار دیگر به تلخی درمی یافتند که نه دیده می شوند و نه به حساب می آیند. فرمانروایان بر ثروت و دارایی ملی، مُدتهاست که حساب خود را از ملت جُدا کرده اند و موقعیت مُمتاز خویش را در هر فُرصتی - خواسته یا ناخواسته - به رُخ آن می کشند.
نشئه قُدرت فقط در داخل کشور نیست که دید دستگاه حاکم را تار، وهم آلود و پرت افتاده از واقعیت ساخته؛ در پهنه خارج نیز قُوه نگرش آن وضعیت بهتری ندارد. آنها که مُلتمسانه در تلاش برای تلکه کردن وام و کُمک نقدی به بهانه "مُبارزه با کُرونا" هستند و به گونه سریالی برای رهبران و پایوران اُروپایی و آمریکایی سوگنامه نوشته و با مویه از بی پولی خود، آنها را به "کُمک بشردوستانه" سوگند می دهند، ناگهان دست به ولخرجی موشکی زده و از منابع غیبی بودجه کلان جادو می کنند. آنها به این وسیله مُعتبرترین سند را برای اثبات دُروغگویی پیرامون تنگنای مالی و قصد کُلاهبرداری سازمان یافته در پوشش ویروس ستیزی ارایه کرده اند.
با گام موشکی ج.ا. کارزار پُرهزینه آن برای کاسبی کُرونا به یک مضحکه تمام عیار بدل گردیده و کارگُزاران و دلالهای آن و در پیشاپیش آنها وزیر بی اعتبار خارجه، با رُسوایی مجبور به تخته کردن درب تعزیه هستند. اکنون آقای ظریف و دوستان باید به جای چشم انداز جذاب مداخل کُرونایی، به اُفق ارجاع پرونده "نظام" به شورای امنیت سازمان ملل نظر کنند و به جای درآمد بادآورده از ویروس، مجبور به خرج از جیب برای دفع شر موشک گردند.
آقای خامنه ای و پاسداران نو کیسه اش پاسُخ دهن کجی به مردُم زخم خورده و مُشکلات شان را خواهند گرفت. کارنامه ننگین آنها در عصر کُرونا، همان دریچه ای است که سیل خشم انباشته جامعه را به روی شان خواهد گشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر